از الف تا یاء

آیا بر اساس کتاب مقدس بعد از عیسی دیگر فرستادهای نمیآید؟
در میان مسیحیان رایج است که عیسی اول و آخر و الف و یا است، پس دیگر نیاز به فرستادهای نیست! اگر شما نیز چنین عقیدهای دارید به شما توصیه میکنیم مطالعۀ این مقاله را از دست ندهید. به شما نشان خواهیم داد که اگر عیسی اول و آخر باشد، باز هم آخرین فرستاده نیست!
رجوعی به مکاشفه
پیش از هرچیزی لازم است بدانیم آنچه استناد میشود برای توجیح این اعتقاد، در کتاب مکاشفه آمده است؛ در کتاب مکاشفۀ یوحنا بر حسب ترجمۀ قدیم و در فصل اول، در آیۀ ۸ میخوانیم: «من هستم الف و یا، اول و آخر میگوید آن خداوند خدا که هست و بود و میآید، قادر علی الاطلاق.»
اما در ترجمۀ هزارۀ نو، عبارت (اول و آخر) وجود ندارد: «خداوندْ خدا میگوید: مَنَم ’الف‘ و مَنَم ’ی‘؛ مَنَم آنکه هست و بود و میآید، آن قادر مطلق.» [مکاشفه ۱: ۸]. (این اختلافات بهموجب آن است که مسیحیانْ اصل یونانی نوشتهها را در اختیار ندارند و آنچه باقی است نسخههایی است که مربوط به سالیان بعد است.)
در آیۀ ۱۱ میخوانیم: «من الف و یا و اول و آخر هستم. آنچه میبینی در کتابی بنویس و آن را به هفت کلیسایی که در آسیا هستند، یعنی به افسس و اسمیرنا و پرغامس و طیاتیرا و ساردس و فیلادلفیه و لائودیکیه بفرست.»
اما در ترجمۀ هزارۀ نو عبارت (من الف و یا و اول و آخر هستم) وجود ندارد: «آنچه را میبینی بر طوماری بنویس و به هفت کلیسای اَفِسُس، اِسمیرنا، پِرگاموم، تیاتیرا، ساردِس، فیلادِلفیه و لائودیکیه بفرست.» [مکاشفه ۱: ۱۱]
و عبارت «اول و آخر» در آیۀ ۱۷ وجود دارد و کنار آن عبارت «الف و یا» وجود ندارد: «و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم و دست راست خود را بر من نهاده، گفت: «ترسان مباش! من هستم اول و آخر و زنده.»
شما چه فکر میکنید؟ آیا این متون نافی حقانیت فرستادۀ عیسی مسیح -احمدالحسن- است؟
در نتیجۀ مطالعۀ این آیات ممکن است فردی به این گمان برسد: «عیسی اول و آخر و الف و یاست»، پس دیگر نیاز به فرستادهای نیست!
این تفسیر غلط است؛ زیرا…
نکتۀ اول: اگر از «آخر» بودن، اینگونه نتیجه میگیرید که عیسی آخرین است و نیاز به هیچ فرستادهای بعد از او نیست، پس چرا همین نتیجه را دربارۀ عبارت همراه آن یعنی عبارت «اول» نمیگیرید و چرا نمیگویید نیازی به هیچ فرستادهای قبل از او نبود؟! مگر نه این است که در تفسیر خودتان «آخر» بودن او یعنی فرستادهای بعد از او نیست؟! در نتیجه شما با این تفسیر حداقل میگویید خدا بیدلیل فرستادگان را پیش از عیسی مسیح ارسال کرده است، یا اگر بخواهیم بر حسب تفسیر شما نتیجهگیری کنیم انگار میگویید قبل از او هیچ فرستادهای نبود! پس متوجه میشویم که تفسیر رایج در جامعۀ مسیحی باطل و فاقد ارزش علمی است.
نکتۀ دوم: در کتاب اشعیا میخوانیم: «خداوند پادشاه اسرائیل و یهوه صبایوت که ولی ایشان است چنین میگوید: من اول هستم و من آخر هستم و غیر از من خدایی نیست.» [اشعیا ۴۴: ۶]
و میخوانیم: «ای یعقوب بشنو، و ای اسرائیل که تو را فرا خواندهام؛ من او هستم! من اول هستم و آخر هستم!» [اشعیا ۴۸: ۱۲]
بر حسب سخن شما «آخر» بودن به معنی آن است که دیگر نیازی به فرستاده نیست، پس تفسیر شما را در کنار این آیات در عهد قدیم میگذاریم و مشخص میشود شما معتقد هستید که پس از آن آیاتی که در کتاب اشعیا مشاهده کردیم، دیگر نیازی به آمدن فرستادهای نبود! به عبارت دیگر حداقل اینگونه میگویید که بعد از آن آیات هیچ فرستادهای ارسال نشد! و این با عقیدۀ شما ناسازگار است! واقعاً چگونه شخصی میتواند ادعای پیروی از خدا را داشته باشد و در همان حال ادعا کند که همچنان تفسیرش صحیح است؟!
نکتۀ سوم: در انجیل میخوانیم: «۱۰ شاگردانش از او پرسیده، گفتند: «پس کاتبان چرا میگویند که میباید الیاس اوّل آید؟» ۱۱ او در جواب گفت: «البته الیاس میآید و تمام چیزها را اصلاح خواهد نمود. ۱۲ لیکن به شما میگویم که الحال الیاس آمده است و او را نشناختند بلکه آنچه خواستند با وی کردند؛ به همان طور پسر انسان نیز از ایشان زحمت خواهد دید.» ۱۳ آنگاه شاگردان دریافتند که دربارۀ یحیی تعمیددهنده بدیشان سخن میگفت.» [متّی، فصل ۱۷]
به این قسمت از آیۀ ۱۱ دقت کنید: «البته الیاس میآید و تمام چیزها را اصلاح خواهد نمود.»
طبق تفسیر پدران کلیسا ایلیا یا الیاس خواهد آمد؛ بنابراین اگر بگویید عیسی آخرین است و نیازی به ارسال کسی نیست، آمدن ایلیا تفسیر شما را نقض میکند!
یوحَنّای ملقب به زرّینْ دَهان -که از پدران کلیساست- گفت: «منظورِ او خودِ الیاس است و تبدیلِ یهودیان است که پس از آن رخ میدهد.» [موعظۀ ۵۷ بر انجیل مَتّی]
و توماس آکویناس در اثر «زنجیر طلایی»، تفسیر ژروم یا جروم را آورده است که میخوانیم: «سپس او که در ظهور دوم منجی باید با حقیقت بدن خود بیاید، اکنون در یحیی با قدرت و روح آمده است.» پایان نقل قول. واضح است که ژروم معتقد بود که ایلیا در آینده خواهد آمد.
و ویلیام مک دونالد مفسر مسیحی گفت: «دلایل بسیاری موجود است که ما باور کنیم قبل از ظهور دوم مسیح، پیامبری برخواهد خواست که اسرائیل را برای آمدن پادشاه مهیا نماید. تقریباً غیر ممکن مینماید بگوییم آیا او شخص ایلیا یا شخص دیگری با همان مأموریت خواهد بود.» [تفسیر کتاب مقدس برای ایمانداران، تفسیر انجیل متی ۱۷: ۱۰- ۱۳]
همچنین در کتاب مقدّسِ کِمْبِرج برای مدارس و دانشکدهها میخوانیم: «و همان طور که الیاس نوعی قبل از ظهور مسیح آمد، و آنها او را نمیشناختند، اما هرآنچه را ذکر کردند دربارۀ او انجام دادند، بنابراین قبل از ظهور دوم، الیاس دیگری خواهد آمد و همهچیز را اصلاح خواهد کرد». در نتیجه میگوییم تفاسیر مفسرین مسیحی و حداقل تفسیر دو تن از پدران معروف کلیسا با تفسیر شما مطابقت ندارد!
شخصی که عیسی نیست همچنین اول و آخر است
میخواهیم یکی از بخشهایی که در آن گوینده خود را «اول و آخر» معرفی میکند، ارائه کنیم؛ آیۀ ۱۷ را انتخاب میکنیم؛ اما مسئلهای که با آن مواجه هستیم این است که مانند سایر متون درون آیه گفته نشده است که این شخص دقیقاً چه کسی است؛ به همین دلیل آیات قبل و آیۀ بعد از آن را تقدیم میکنیم؛ پس بخوانیم که دربارۀ او چه آمده است: «۱۳ و در میان هفت چراغدان، شبیه پسر انسان را که ردای بلند دربر داشت و بر سینۀ وی کمربندی طلا بسته بود، ۱۴ و سر و موی او سفید چون پشم، مثل برف سفید بود و چشمان او مثل شعلۀ آتش، ۱۵ و پایهایش مانند برنج صیقلی که در کوره تابیده شود، و آواز او مثل صدای آبهای بسیار؛ ۱۶ و در دست راست خود هفت ستاره داشت و از دهانش شمشیری دو دمه تیز بیرون میآمد و چهرهاش چون آفتاب بود که در قوتش میتابد. ۱۷ و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم و دست راست خود را بر من نهاده، گفت: «ترسان مباش! من هستم اول و آخر و زنده؛ ۱۸ و مرده شدم و اینک تا ابدالآباد زنده هستم و کلیدهای موت و عالم اموات نزد من است.»
در آیۀ ۱۸ اشاره شده است که شبیه پسر انسان «مُرده» بود و مسیحیان معتقدند که این شخص عیسی است که مُرده بود (به تفاسیر بارنز، کلارک و گِل رجوع کنید) اما چگونه او میتواند عیسی باشد در حالی که عیسی به صلیب کشیده نشد و نَمُرد؟
عیسی از از پدر درخواست کرد تا مصلوب نشود
«۳۵ و قدری پیشتر رفته، به روی بر زمین افتاد و دعا کرد تا اگر ممکن باشد آن ساعت از او بگذرد. ۳۶ پس گفت: «یا اَبا پدر، همهچیز نزد تو ممکن است. این پیاله را از من بگذران، لیکن نه به خواهش من بلکه به ارادۀ تو.» ۳۷ پس چون آمد، ایشان را در خواب دیده، پطرس را گفت: «ای شمعون، در خواب هستی؟ آیا نمیتوانستی یک ساعت بیدار باشی؟ ۳۸ بیدار باشید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید. روح البته راغب است لیکن جسم ناتوان.» ۳۹ و باز رفته، به همان کلام دعا نمود.» [مرقس، فصلِ ۱۴]
محال است که عیسی شرط استجابت دعا، یعنی ایمان را نداشته باشد: «و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید، خواهید یافت.» [متی ۲۱: ۲۲]
سخن شخص به صلیب کشیده شده اثبات میکند عیسی مصلوب نشد
«آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم؟» [یوحنا ۱۸: ۱۱]
بنابراین او همان عیسی نیست که گفت: «یا اَبا پدر، همهچیز نزد تو ممکن است. این پیاله را از من بگذران، لیکن نه به خواهش من بلکه به ارادۀ تو.» [مرقس ۱۴: ۳۶]
این دو شخص در رابطه با یک اتفاق مشابه دو واکنش متفاوت نشان دادند.
مصلوب نمیپذیرد بگوید که او پادشاه بنیاسرائیل است
احمدالحسن: «مصلوب نمیپذیرد بگوید که او پادشاه بنیاسرائیل است. حال اگر او عیسایی(ع) است که برای تبلیغ مردم به اینکه او پادشاه بنیاسرائیل است، آمده باشد، چرا چنین چیزی را نمیپذیرد؟! آیا این موضوع به روشنی دلالت ندارد بر اینکه کسی که دستگیر و به صلیب کشیده شد، شخص دیگری غیر از عیسای(ع) پادشاه بنیاسرائیل است؟ و به همین دلیل او نپذیرفت بگوید که پادشاه بنیاسرائیل است.» [سیزدهمین حواری، صفحۀ ۷۹]
شبیه به عیسی با جسدی شبیه به او نازل شد
در نتیجه خدا دعای عیسی را شنید و شخصی شبیه به عیسی و با جسدی شبیه به او نازل شد، پس چگونه میتوان باور کرد که عیسی «مُرده» بود؟! (برای خواندن مطالب بیشتر دربارۀ این حقیقت، به کتاب سیزدهمین حواری، نوشتۀ احمدالحسن رجوع کنید)؛ بنابراین میگوییم اگر «مُرده» بودن مربوط به صلیب کشیدهشدن است، این شخص عیسی مسیح نیست و میبینید که حتی شخصی که عیسی نیست، اول و آخر یا الف و یا است؛ در نتیجه اعتقاد به اینکه عیسی آخرین شخص است، باطل است.
معنای درست «اول و آخر»
بعد از آنکه دانستیم تفسیر مسیحیان اشتباه است، میگوییم فرستادۀ عیسی مسیح علیهالسلام -احمدالحسن- در یکی از کتب خود (متشابهات، جلد ۳، سؤال ۱۰۴) معنای اول و آخر یا ابتدا و نهایت یا الف و یا بودن را در خصوص فرستادگان روشن میکند. شرح مختصر این معنا: احمدالحسن: «فرستادگان خدا بر زمین سبب فیض نازلشونده از آسمان بر زمین هستند و گویی در اطراف و کنارۀ زمین قرار گرفتهاند و اطراف هرچیزی ابتدا یا اول و انتها یا آخر آن است، پس فرستادگان خدا بر زمین، ابتدا یا اول و انتها یا آخر زمین هستند و آنها سبب نزول فیض هستند.»
در پایان
در این مقاله تنها به بخشی از دلایل در رد تفسیری اشتباه و رایج در جامعۀ مسیحی پرداختیم و خلاصۀ نکات آن شد که: تفسیر ذکر شده از عبارت آخر صحیح نیست و آن مخالف شواهد کتاب مقدس و عقل است. اگر خدا بخواهد در مقالات بعدی، دلایل دیگری را در خلال پاسخ به سایر سؤالات متداول شما قرار خواهیم داد؛ باشد که خدا همۀ ما را را هدایت کند.
یا عیسی