استحکام حدیث وصیت
حدیث وصیت شب وفات پیامبر(ص) سند مهمی است که در آن نام تک تک ائمه(ع) به ترتیب آمده و در آخر آن وصیت، نام اولین یار امام مهدی و مولایی که امر ایشان را بر عهده میگیرد، ذکر شده است. سید احمدالحسن(ع) یمانی موعود، همان اولین از ۳۱۳ یار امام مهدی(ع)، برای اثبات خود به این مدرک مهم استناد کردهاند. ایشان تنها کسی هستند که راز وصیت پیامبر(ص) را برای ما گشوده و به آن احتجاج کردند.
در این زمینه سؤالی وجود دارد که از کیفیت سندِ حدیث وصیت رسول اکرم(ص) میپرسد. معتقدین به علم رجال و حدیث تنها راه اعتنا به روایات را سنجیدن آنها در قواعد قراردادی این علم میدانند. برخی از این دوستان اشکال میگیرند که سند حدیث وصیت شب وفات پیامبر(ص) در کتاب شیخ طوسی ضعیف است. در این مطلب قصد داریم به بررسی این سؤال و پاسخهای آن بپردازیم. آیا بهراستی سند حدیث وصیت پیامبر(ص) ضعیف است؟!
نقش و جایگاه بررسی سند روایت در علم حدیث
خوب است پیش از پرداختن به سند حدیث وصیت و بررسی کیفیت آن، کمی دربارۀ نقش و جایگاه بررسی سند در علم حدیث آگاهی پیدا کنیم.
روایات از جهت صدور به دو دسته تقسیم میشوند:
- روایات قطعیالصدور
- روایات غیر قطعیالصدور یا ظنیالصدور
روایت قطعی الصدور، روایتی است که نسبت به صدورش از پیامبر یا اوصیای ایشان، اطمینان وجود دارد. یعنی میتوانیم اطمینان پیدا کنیم که این روایت قطعاً از معصوم صادر شده و می توان به آن عمل کرد.
روایت ظنیالصدور نیز روایتی است که صدورش از پیامبر یا اوصیای ایشان، ظنی است؛ این یعنی احتمال صدور آن بیشتر است، اگرچه احتمال دارد که آن روایت اصلاً از معصوم صادر نشده باشد.
اطمینان و یقین به صدور یک روایت، از دو راه به دست میآید: تواتر؛ شواهد و قرائن. بنابراین میتوان گفت روایت قطعیالصدور روایتی است که متواتر یا اینکه به قرینه ثابت شده است. در مقابل آن، ظنیالصدور متنی است که خالی از این دو ویژگی باشد، این متنها در علم حدیث به خبر واحد بدون قرینه نامگذاری میشوند. [منابع: رجوع کنید به: فرهنگنامۀ اصول فقه، ص 446؛ جناتی، منابع اجتهاد، ص164؛ فضلی، أصولالحديث، ص17؛ فضلی، مبادئ أصولالفقه، ص35-36]
توجه کنید در یک موضوع اعتقادی که به قطع و یقین احتیاج است نمیتوان به خبر واحد استناد کرد. این مطلبی است که در آن هیچ اختلاف نظری وجود ندارد، بلکه تفاوت دیدگاه در عمل به چنین خبری در حیطۀ مباحث غیر عقیدتیای مثل شریعت و فقه است که در حال حاضر در بحث ما نمیگنجد. [رجوع کنید به: فرهنگنامۀ اصول فقه، ص397]
به بیان بهتر، میان یمانیون و پیروان علم حدیث در اینکه در اعتقادات به قطع و یقین نیاز است، همچنین در اینکه: خبرِ واحدِ بدون قرینه (حتی اگر سندش صحیح باشد) ظنیالصدور است، هیچ اختلافی وجود ندارد. بنابراین خبر واحد بدون قرینه برای اثبات یک مدعای اعتقادی به هیچ عنوان کافی نیست. [رجوع کنید به فضلی، اصول الحدیث، ص88 و مظفر، اصول الفقه، ج3، ص72-73]
با توجه به اینکه دعوت سید احمدالحسن دعوتی اعتقادی و با موضوع سفارت و امامت است، بررسیِ سندِ روایاتی که در ادلۀ دعوت سید احمدالحسن مورد استناد قرار میگیرد -مثل حدیث وصیت- کاری بیهوده است؛ چون بررسی سند بیشترین چیزی را که برای ما به ارمغان میآورد، ظن و گمان است در حالی که ما در اینجا به یقین در خصوص روایاتی که از صادرشدن آنها اطمینان داریم نیاز داریم؛ یعنی روایات متواتر یا اصطلاحاً مقرون به قرینه.
به بیان بهتر روایتی که به واسطۀ تواتر یا بهواسطۀ قرائن، قطعیالصدور باشد، اصلاً در این تقسیمبندی قرار نمیگیرد. زیرا نیازی به این کار نیست و چنین روایتی صرفنظر از اینکه احوال راویانش چگونه بوده، قطعیالصدور است. [منبع:حر عاملی، وسائل الشیعة، ج30 ص262-263؛ سید مرتضی، رسائل، ج3، ص311-312؛ خمینی، المکاسب المحرمه، ج2، ص179؛ سبحانی، کلیات فی علم الرجال، ص192؛ صدر، نهایة الدرایة، ص101]
بنابراین خبر متواتر صرف نظر از میزان اعتبار راویانش یقین آور است. در حقیقت در روایت متواتر، ویژگیهای راوی که از جملۀ آن ضعف اوست، اعتبار روایت متواتر را مخدوش نمیکند؛ بنابراین ضعف سند روایت متواتر مانع از پذیرش آن نمیشود. یعنی روایتی که از صدورش اطمینان داریم حتی اگر در سندش ضعفی وجود داشته باشد، بازهم تأیید شده و معتبر است.
دلایل صحت حدیث شریف وصیت پیامبر(ص)
حدیث وصیت پیامبر(ص) متواتر معنوی است؛ زیرا دو مضمون اصلی و محوری حدیث وصیت (وصایت 12 امام و وصایت 12 مهدی) در روایات بسیاری آمده است و از آنجا که این حدیث قرائن بسیاری هم دارد، به تواتر رسیدن آن با کمترین تعداد محقق میشود.
علت این مطلب این است که تواتر یک روایت با تعداد ثابتی از روایات ثابت نمی شود؛ بلکه ملاک و معیار تحقق تواتر، حاصلشدن یقین است. یعنی یقین پیدا کنیم که حدیث صحیح است و راویان آن در ساختن یا دروغگویی آن همدستی نداشتهاند و واقعاً از معصوم صادر شده است.
حاصل شدن یقین به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ برای مثال: هرچه راویان و مضمون خبر از استحکام و درستی بیشتری برخوردار بوده و شواهد و قرائن بیشتری داشته باشد، با کمترین تعدادِ راویان نیز به درستی خبر و جعلی نبودن آن یقین میکنیم و در نتیجه، تواتر تحقق مییابد. اما در مقابل این هرچه مضمون خبر از اتقان کمتری برخوردار بوده و شواهد و قرائن کمتری داشته باشد، در این صورت تعدادی که با آن تواتر محقق میشود، بیشتر است. یعنی حدیث باید به تعداد بیشتر و از راویان بیشتری روایت شده باشد. [مراجعه کنید به:حر عاملی، إثبات الهداة، ج1، ص48-49؛حر عاملی، وسائل الشیعة، ج30 ص280؛ شهید ثانی، الرعاية في علم الدراية، ص62؛ صدر، دروس فی علم الاصول، ج2، ص123-124؛ فرهنگنامه اصول فقه، ص442]
برای ملاحظۀ هفده قرینه از قرائن حدیث وصیت و احادیث مهدیین، و نیز ملاحظۀ دهها روایت مربوط به مهدیین که موجب تواتر معنوی حدیث وصیت می شود، به کتاب تواتر الاخبار فی استمرار الامامة بعد صاحبالزمان نوشتۀ شیخ ناظم العقیلی مراجعه کنید.
ناگفته پیداست حدیثی که به واسطۀ قرائن، با کمترین تعداد به تواتر رسیده و نسبت به صحت صدور آن یقین حاصل شده، از بررسی سند بی نیاز است و چنانکه پیشتر دانستیم، میزان اعتبار راویان، تأثیری در جایگاه خبر متواتر ندارد…
جالب آنکه روایات مهدیین(ع) از تنوع گوینده نیز برخوردار بوده و این روایات از 10 معصوم مختلف صادر شده است؛ کمتر موضوعی وجود دارد که دربارۀ آن از رسول خدا تا امام مهدی(ع) بر آن تأکید کرده باشند؛ آنهم وقتی قرار بوده سِرّ و پنهان بماند تا زمانش فرا رسد.
بنابراین، قرائن بسیار به همراهِ تنوعِ گوینده و تنوعِ سیاق و عباراتِ احادیث مهدیین (در عین دلالت بر مضمون مشترک)، موجب میشود که احتمال جعلی و ساختگیبودن حدیث وصیت منتفی شود و بهدنبال آن این حدیث و به طور کلی امر مهدیین با کمترین تعداد به تواتر برسد.
تأکید علما بر صحت و اعتبار حدیث وصیت پیامبر اکرم(ص)
شیخ طوسی به عنوان کسی که سه کتاب از چهار کتاب استنادی رجالیون را تأليف کرده (اختیار معرفة الرجال، رجال، فهرست) پیش و پس از نقل حدیث وصیت، چند مرتبه به صحت و اعتبار تمام احادیث این باب شهادت میدهد. [رجوع کنید به: الغيبة طوسی، ص۱۳۷و ص۱۵۶]
شیخ طوسی و بهطور کلی تمامی علمای متقدم شیعه، -یعنی علمای شیعه تا پیش از علامه حلی(726-648ه.ق) و استاد او احمد بن طاووس (متوفای673ه.ق)- تعریف متفاوتی از حدیث صحیح داشتند؛ آنان خبر ظنیالصدور (یعنی خبر واحد فاقد قرینه) را معتبر نمیدانستند؛ آنها تنها روایتی را صحیح و معتبر میدانستند که متواتر یا مقرون به قرائن باشد [رجوع کنید به: جعفر سبحانی، كليات في علم الرجال، ص186-187 و ص358-359]
چنانکه خود شیخ طوسی نیز تصریح میکند. [رجوع کنید به: طوسی، تهذیب الأحكام، ج1، ص3]
در حقیقت، در نزد متقدمین (علمای گذشته)، دستهبندی روایات دوگانه بود و اخبار فقط به دو دسته تقسیم میشد (صحیح و غیرصحیح) اما تقسیمبندی متأخرین یعنی پیروان روش سندی چنین بوده که اخبار را صرفاً بر اساس سند به چهار دسته «صحیح، حسن، موثّق و ضعیف» تقسیم میکردند.
و این مبنای علمای گذشته، خود دلیل روشن دیگری است بر اینکه حدیث وصیت که توسط آنها نقل شده، یقینی و معتبر است.
راویان حدیث وصیت به استناد متن حدیث موثق هستند
برخی از علما، از روی متن حدیث راویان آن را توثیق میکنند؛ بدین معنا که اگر حدیثی مضمونی مخالف با عقاید اهلسنت داشت و مثلاً دربارۀ ولایت یا فضایل اهلبیت بود، این را نشانگرِ تشیع راویان آن حدیث میدانند؛ یعنی کاملاً برعکسِ روش کسانی که از روی سند، حدیثی را تصحیح و تضعیف میکنند. [مراجعه کنید به: عقیلی، انتصاراً للوصية، ص28-29، بهنقل از: نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج1، ص7-13]
بسیار میبینیم که شیخ علی نمازی شاهرودی، راویانی را که بر موثق بودن اعتبار آنان تأکید نشده، ثقه یا حسن به شمار میآورد، او راویان را از طریق روایاتی که نقل نمودهاند موثق میداند؛ یعنی او روایت را دلیلی برای ثقه و معتبر دانستنِ راوی قرار میدهد نه اینکه راوی را دلیلِ صحیح و معتبر دانستنِ روایت قرار دهد؛ یعنی اگر راوی، یک یا چند روایت در ارتباط با امامت اهلبیت(ع) یا فضایل و کرامات آنها نقل کند و نیز نصی بر ضعیف بودنِ آن راوی وجود نداشته باشد، شیخ علی نمازی دربارۀ آن چنین میگوید: این روایت بر حُسن و کمالِ این راوی دلالت دارد.
و حدیث وصیت نیز دربارۀ ولایت ائمه بوده و با عقاید اهلسنت مخالف است.
علاوه بر این مطلب، اصل اولیه در فرد شیعه، راستگو بودن است و تا زمانی که مذمتی دربارۀ او نیامده باشد، راستگوست. ولی اگر فردی بگوید: اصل اولیه در شیعه دروغگو بودن است، سخن او به این معناست که اَتباع خودشان را دروغگو میپندارد تا اینکه راست گوبودن او ثابت شود. [رجوع کنید به: پاسخهای روشنگرانه، ج7، سؤال807]
سخن پایانی
با وجود آنچه بیان شد، بهنظر میرسد اصلاً نوبت به توثیق و تضعیف راویان وصیت نمیرسد؛ چرا که حدیث وصیت شب وفات پیامبر(ص) دارای تواتر معنوی است و نیز روایات از جمله روایاتی که امر مهدیین در آن ذکر شده بر مضمون این حدیث شریف تأکید میکند؛ در نتیجه حدیث وصیت دارای قرینههای بسیاری در روایات است که تأییدکننده و تکمیلکنندۀ صحت این روایت شریف است. اما با این همه، اگر همچنان تمایل دارید که ایمان وثاقت راویان را هم اثبات کنیم تا عذر و بهانهای باقی نمانَد به کتاب انتصاراً للوصیه مراجعه فرمایید.
یا علی