آیا هرکسی که ادعای مشاهدۀ امام مهدی را داشته باشد، دروغگو است؟
یکی از سوالات موجود در موضوع مهدویت که در خصوص آن بسیار سؤال پرسیده میشود، موضوع «مدعیان مشاهدۀ امام مهدی(ع)» است. سوالی که میگوید: طبق توقیع شریف سَمُری هرکس ادعای دیدار با امام مهدی(ع) داشته باشد، دروغگو است.
در بخشی از آخرین توقیع امام مهدی(ع) به علی ابن محمد سمری (آخرین نفر از نواب اربعه در زمان غیبت صغری) آمده است: «وَ سَيَأْتِي مِنْ شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي اَلْمُشَاهَدَةَ أَلاَ فَمَنِ اِدَّعَى اَلْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْيَانِيِّ وَ اَلصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ» «و بهزودى کسانى نزد شیعیان من میآیند و ادعاى مشاهده کنند، بدانید کسی که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادعاى رؤیت و مشاهده کند، دروغگوی افترازنندهای است.» حال با توجه به اینکه این شبهه متوجه دعوت مبارک یمانی نیز هست، قصد داریم در این مقاله از دو جهت به بررسی و پاسخگویی به این شبهه بپردازیم.
جهت اول: بررسی توقیع سمری از جهت صدور
چگونه میتوان مطمئن شد که چنین روایتی وجود دارد و در صورت وجود، آیا میتوان به این توقیع اعتنا کرد؟ در این بخش از مقاله، به بررسی توقیع سمری از جهت صحت صدور آن میپردازیم.
توقیع سمری خبر واحد است
خبر واحد بودن توقیع سمری به این معناست که تنها یک راوی آن را نقل کرده است، با توجه به اینکه در این توقیع قرینۀ لغوی و معنایی وجود ندارد، نمیتوانیم مفهوم اتمام سفارت یا اتمام ملاقات را با امام مهدی(ع) بر آن حمل کنیم؛ چراکه برعکس، قرائنی وجود دارد که با این مفهوم مخالفت میکند. (مثل روایات و حکایاتی که همۀ آنها بهنوعی حاکی از وجود ملاقات شیعیان با امام مهدی(ع) است).
این در حالی است که به اذعانِ علمای شیعه، در موضوعات و مباحث اعتقادی باید به دلایل قطعی و یقینی استناد کرد و دلیل یقینی هم در بخش روایی عبارت است از: حدیثی که بهواسطۀ تواتر یا قرائن و شواهد، نسبت به صحت صدور آن اطمینان وجود داشته باشد، در حالی که خبر واحد از استحکام کافی جهت اخذ عقیده برخوردار نیست. طبیعتاً دعوت سید احمدالحسن(ع) که موضوعی اعتقادی همچون سفارت و عصمت است، از این قاعده مستثنا نیست.
سند توقیع سمری ضعیف است
از منظر علم رجال، سند توقیع سمری ضعیف است و از نظر معتقدین به علم رجال نمیتوان به این توقیع استناد کرد. علت ضعف سندی آن این است که در سلسله سندِ راویان این توقیع، فردی به اسم “حسن بن احمد مکتب، یا احمد بن الحسن المکتب” وجود دارد که در کتب رجالی توثیق نشده و این یعنی او مجهول است.
شیخ علی نمازی شاهرودی در کتاب مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۴۸، میگوید: «۳۳۶۲ – الحسن بن احمد المکتب، ابومحمد: در کتب رجالی او را ذکر نکردهاند و نامی از او به میان نیامده است. صدوق در کتاب کمالالدین، باب۴۵، حدیث حاضرشدن او نزد علی بن محمد سمری چند روز پیش از وفات را نقل کرده، و توقیعی که سمری آشکار کرده و در آن از فوتش خبر داده شده و اینکه به کس دیگری وصیت نکند و …»
توقیع سمری روایتی مرسله است
علاوه بر ضعف این روایت، برخی نیز به مرسله بودنِ آن قائل هستند [روایت مرسله روایتی است که در سلسله سندِ آن تعدادی از راویان ذکرنشده است]؛ میرزای نوری در کتاب النجم الثاقب، جلد دوم، میگوید: شیخ طوسی در کتاب الغیبه و نیز شیخ طبرسی در کتاب الاحتجاج، این توقیع را بهصورت مرسله روایت میکنند…
توقیع سمری شهرت روائیه ندارد
این روایت علاوه بر اینکه خبر واحد و ضعیف است، شهرت روائیه نیز نداشته و مورد اِعراضِ راویان و علما بوده است و از قُدمای شیعه، تنها شیخ صدوق نقل کرده و شیخ طوسی نیز از ایشان نقل کرده است و دیگر علما مثل شیخ مفید و… آن را نقل نکردهاند. مجموع این مطالب و نکات مطرحشده را اجماع حداکثری علمای شیعه تأیید کردهاند که در نتیجه ثابت بیان میشود این توقیع از جهت صدور نمیتواند مؤید محکمی بر عدم امکان دیدار با امام مهدی(ع) و در نتیجه دلیلی بر رد دعوت سید احمدالحسن(ع) باشد.
جهت دوم: توقیع سمری از جهت دلالت
در این بخش از مقاله به بررسی دلالتهای توقیع سمری میپردازیم. مفاهیم موجود در این روایت چیست و به چه دلیل صادر شده است؟ آیا میتوان بدون هیچ شکی و بهصورت قطعی عبارت مشاهده را در این روایت معنا کرد؟ آیا هرکسی که ادعای مشاهده کند، طبق این روایت دروغگوست؟
مضمون این روایت متشابه است
به این معنا که از این روایت، معانی و احتمالات مختلفی برداشت می شود؛ چرا که علمای شیعه برداشتهای مختلفی از این توقیع داشته و در معنای مشاهده (من ادعی المشاهده قبل السفیانی و الصیحه فهو کذاب) احتمالات مختلفی مطرح کردهاند؛ برای مثال میرزای نوری، پنج معنا را در لفظ مشاهده در این روایت، محتمل میداند… و این یعنی دلالتِ این روایت متشابه بوده و محکم نیست؛ بنابراین قابل استناد نیست.
برای مثال به معانیای که از طرف برخی علما وارد شده است توجه فرمایید، در این صورت خواهید دید که ما با عبارتی متشابه مواجه هستیم و نمیتوانیم برای اخذ عقیده به متشابه رجوع کنیم.
مشاهده همراه با ادعای سفارت: گروهی از علما و اندیشمندان حوزۀ علوم دینی مشاهده در این توقیع را بهمعنای مشاهده همراه با ادعای سفارت در نظر گرفتهاند. یعنی نفس دیدار و ملاقات با امام مهدی(ع) را بهطور عام منکر نمیشوند، بلکه مشاهدهای را که نتیجهاش ادعای سفارت باشد منکر میشوند. البته که این ادعایی بدون دلیل است؛ از هیچ کجای روایت چنین برداشت نمیشود که مراد از مشاهده، مشاهده همراه با ادعای سفارت است!
مشاهده بهمعنای صرف دیدار: برخی دیگر از علما منظور از مشاهده را بهمعنای صرف دیدار و مشاهدۀ امام مهدی(ع) در نظر گرفتهاند، که البته همان طور که عموم جامعۀ شیعه میداند، این مفهوم با روایات متعددی که در آنها از دیدار و مشاهدۀ امام مهدی(ع) در دوران غیبت توسط برخی خواص صحبت کرده، متعارض خواهد بود و از آنجا که خبر واحد بدون قرینه و ضعیف السند هم هست، بنابراین بهدلیل تعارض و مخالفت با پارهای از روایات کنار گذاشته میشود. توجه کنید که در این روایت آمده است: هرکسی پیش از وقوع سفیانی و صیحه، مدعی دیدار امام مهدی شود، دروغگو و افترا زننده است؛ اگر بخواهیم بر اساس این روایت، هر فردی را که ادعای دیدار امام مهدی(ع) کند تکذیب کنیم، بنابراین بسیاری از افرادی را که مدعی دیدار با امام مهدی(ع) شدند، باید تکذیب کرد؛ مانند مقدس اردبیلی و سید بحرالعلوم و افراد دیگر (از باب الزام).
مشاهده بهمعنای ظهور علنی امام(ع): برخی نیز چنین استنباط میکنند که در اینجا منظور از “مشاهده” ظهور است؛ یعنی کسی که پیش از وقوع صیحه و سفیانی، ادعا کند امام مهدی(ع) آشکارا برای مردم ظاهرشده است، این شخص دروغگو و افترازننده است.
معتقدین به این معنا دو قرینۀ لفظی و معنایی در این توقیع را علت استنباط خود میدانند.
قرینۀ اول را مطرح کردن بحث ظهور پیش از بیان مبحث مدعی مشاهده میدانند. در واقع معتقدند چون امام مهدی(ع) ابتدا در خصوص ظهور و اینکه وقوعش طولانی خواهد شد صحبت کردهاند و سپس راجع به ادعایی قریبالوقوع از مشاهده صحبت میکنند، پس این مشاهده معنای ظهور میدهد. (پس ظهوری نیست مگر بعد از اجازۀ خداوند عز و جل و آن بعد از طولانیشدن آرزو و سنگ شدن دلهاست وپُر شدن زمین از ستم. بهزودی افرادی نزد شیعیان من میآیند که ادعای مشاهده میکنند. فردی که -قبل از خروج سفیانی و صیحه- ادعای مشاهده کند، دروغگو و اِفترازننده است.)
قرینۀ دوم را تخصیص دادن زمان مشاهده در توقیع میدانند. در حقیقت معتقدند چون مشاهده، تا زمانِ مشخصی یعنی زمان وقوعِ صیحه و سفیانی نفی شده، و صیحه و سفیانی هم بر اساس پارهای از روایات از نشانههای ظهور است. پس این مشاهده بهمعنای ظهور علنی امام مهدی(ع) است.
همۀ نکات مطرح شده برای ما یک نتیجۀ واحد دارد و آن اینکه لفظ “مشاهده” متشابه است، و نمیتوانیم معنایی یقینی برای آن در نظر بگیریم. پس این توقیع متشابه است و برایگرفتن عقیده از آن صلاحیت لازم را ندارد.
رفتار علی بن سمری در لحظات پایانی عمرش
همان طور که در کتاب غیبت طوسی پس از این توقیع نقل شده، جناب سمری شش روز پس از صدور و نقل این توقیع -در لحظات پایانیِ عمرش- در پاسخِ شخصی که دربارۀ سفیر امام مهدی(ع) پس از ایشان پرسید، بهجای نقلِ این توقیع و استناد به آن، میگوید: «لله امر هو بالغه» «برای خدا امری است که به انجام میرساند»
سؤالی که در اینجا مطرح است این است که اگر شش روز قبل چنین توقیعی از امام عصر(ع) صادر شده بود، پس چرا جناب سمری در جواب این شخص دربارۀ سفیر بعدی، توقیع حضرت را نقل نمیکند و به آن اشاره نمیکند؟!
بهعلاوه، همین پاسخِ جناب سمری (لله امر هو بالغه، برای خدا امری است که به انجام میرساند)، نیز قابل تأمل است؛ زیرا ایشان در پاسخ به سؤالی دربارۀ سفیر بعدی، سفارت را مطلقاً نفی نمیکند، بلکه میگوید خداوند امری دارد که خود آن را به انجام میرساند. این اشارهای است واضح به آمدنِ سفیر بعدی، اما چون وقتش فرا نرسیده بود و ارادۀ الهی بر اختفای آن بود، جناب سمری بیش از این توضیح نمیدهد.
این روایت بر اساس قواعد منطقی مُهمَله است
در قواعد منطقی، قضیۀ مهمله در حکم قضیۀ جزئیه است؛ زیرا این روایت میفرماید: «من ادعی» یعنی فردی که ادعا کند و نمیفرماید: «کل من ادعی» بهمعنای هر فردی که ادعاکند.
بهعبارت دیگر “مَن” (فردی که) جزو الفاظی است که برای بیانِ کلی بودن یا جزئی بودنِ قضیه نیست و اگر منظورِ ایشان این بود که همۀ افرادی که مدعی مشاهده هستند باید تکذیب شوند، قضیه را بهصورت کلی میآوردند (کل من ادعی، یعنی هرکس که ادعا کند)، ولی ایشان کلی یا جزئی بودن قضیه را بیان نکردند و با توجه به قواعد منطقی این قضیه در حکم قضیه جزئی است، لذا معنای جمله اینچنین میشود: بعض من ادعی (بعضی از افرادی که مدعی هستند)؛ یعنی میتوان بعضیها را تکذیب کرد و بعضی دیگر را نباید تکذیب کرد؛ و از آنجا که در زمینۀ یمانی و مهدی اول روایات متعددی داریم؛ بنابراین او در دایرۀ افرادی قرار میگیرد که نباید تکذیب شود. بهنظر میرسد این موضوعات در پاسخ به مسئلۀ شخصی که برای شناخت مدعی خلافت و حجیت، به چنین روایتی استناد میکند، کافی باشد. مجموع این موارد باعث میشود دلیلِ کسی که به این روایت بهعنوان دلیل بر رد سفارت استناد میکند، باطل شود؛ زیرا نه تنها یقینی نیست بلکه ظنی و بلکه پایینتر از ظن است.
سخن پایانی
شخصیت یمانی با استناد به روایات قطعی و متواتر، واجبالاطاعه است و در چندین روایت بهعنوان تنها پرچمدار حق از ایشان یاد شده است. بنابراین دارای عصمت و نیابت از امام مهدی است. با توجه به ضعف سند و متشابه بودن محتوای توقیع سمری و نیز ادعای ملاقات با امام مهدی توسط بسیاری از علما در گذشته، واضح است اطلاق صفت دروغگویی به مدعیان دیدار با امام مهدی(ع) و حتی نیابت ایشان، نادیده گرفتن کلام محکم ائمه است و گمراه دانستن شیعیان ایشان، کسانی که دستاویزی جز قرآن و روایات برای یافتن حقیقت و یاری امام مهدی ندارند.
یا علی