مراجع با بازداشت سید حمامی میخواهند مناظره کنند
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله
سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما
از خداوند میخواهم همۀ بازدیدکنندگان این صفحه، در خیر و عافیت باشند و خطاکارانِ آنها را بیامرزد و عقل کسانی را که به شکلی ناشایست رفتار میکنند اصلاح فرماید.
مدتی پیش نامهای از طرف یکی از مراجع به ما رسید که به طور کلی نزد شیعیان و به طور خاص در حوزههای نجف و قم مشهور است. او (که خداوند پاداش خیر عطایش فرماید) گفت که در حال حاضر به شکلی دقیق و مفصل در حال مطالعۀ دعوت است و امید دارد که به حقیقت برسد. از خداوند میخواهم او را توفیق عطا فرماید و گامهایش را استوار بدارد؛ چرا که گامهایی به سوی خدا برداشته و با «من یا أنا»، دنیا و شیطان به مبارزه برخاسته است و خداوند چنین شخصی را هرگز رها نمیکند انشاءالله.
از خدا میخواهیم او را ختم به خیر فرماید و توان و استواری عطایش فرماید تا اگر خداوند به او توفیق داد و ایمان آورد، ایمانش را علنی سازد. از خداوند مسئلت داریم که به او برکت عنایت کند و با رحمت خود بر او رحم آوَرَد؛ که او مهربانترین مهربانان است، او سرپرست من است و نیکوکاران را سرپرستی میکند.
این مطالب را میگویم تا همگان بدانند؛ سخن پیشین و آتی بنده متوجه مثل چنین مرجعی (خداوند توفیقش دهد) یا کسانی که با دعوت حق به ستیز برنمیخیزند نیست. روی سخن ما فقط متوجه مراجع و علمای بیعملی است که با حق ستیز میکنند؛ در حالیکه بر باطلی که در آن به سر میبرند اصرار میورزند؛ حتی پس از آنکه باطل بودنش را با ردیهای تام و تمام که توان پاسخ دادن به آن را ندارند بیان نمودیم.
چند روز پیش درخواستی برای مناظره با مراجع ارائه کردم و از آنها خواستم تا عقیدۀ واجب بودن تقلید از غیر معصوم را که به آن اعتقاد دارند (پس از آنکه این عقیده را به طور کامل نقض نمودم) اثبات کنند و از آنها درخواست کردم دلیلِ دعوت مهدوی ما را (که در کتاب «وصیت مقدس» منتشر شده است) پاسخ گویند.
سپس ادامه دادم و برخی از پرسشهای علمی مرتبط با اثبات وجود خدا را برای آنها طرح کردم و منتظر پاسخشان ماندم تا مناظرۀ علمی میان من و آنها آغاز شود و ما و مردم ببینیم که آنها چه خواهند کرد.
متأسفانه دیروز پاسخ مراجع را دریافت کردم؛ یعنی بازداشت سیدِ پاک (حسن حمامی) فرزند مرجع فقید محمدعلی حمامی(رحمه الله)، آنها همچنین شیخ بزرگوار کاظم ناصری را در نجف اشرف دستگیر کردند و اینکه پدر سیدحسن حمامی یکی از مشهورترین مراجع شیعه و جدش نیز یکی از فقهای مشهور شیعه بوده است؛ از نظر آنها شفاعتی برای سیدحسن حمامی محسوب نشد و اینکه حسن حمامی امام نماز جماعتی است که در حرم امام علی(ع) برپا میشود نیز برای او فایده نداشت، و اینکه خودِ او یکی از فقهای شیعه است و روبهروی حرم امام علی(ع) «محلی آزاد» برای تدریس علوم حوزه و تأمین معیشت فقرا و طلاب حوزه دارد نیز به حالش سودی نبخشید. همچنین کهنسالی و بیماریاش نیز شفیعش نشد.
اینچنین این سیدِ بزرگوارِ پاک مرتب بازداشت میشود تنها به این دلیل که ایمان دارد احمدالحسن حق است؛ وگرنه سید حسن حمامی (که فقرا را دستگیری میکند و به کسی تعدی نمیکند) چه جرمی دارد؟ آیا بهخاطر گناهی او را دستگیر میکنید تا هر چند وقت یکبار به زندان انداخته شود؟! به خدا سوگند این کاری که با این سیدِ پاک (حسن حمامی) میکنید بهزودی ننگ بزرگی خواهد شد که بر شما سایه خواهد افکند.
ای مردم! ای کسانی که انصاف دارید! دقت کنید من چه پیشنهاد میدهم و اینانی که خود را مراجع مینامند چگونه پاسخ میدهند! من دانش و معرفتی را که امامان و پدران بزرگوارم(ع) ارائه کردهاند تقدیم میکنم؛ ولی این کسانی که خود را «مراجع» مینامند جهل و نادانی را تقدیم میکنند و بر نادان نگه داشتن مردم اصرار میورزند پاسخ آنها به من همانند پاسخ طاغوتها به انبیا و فرستادگان و به پدرانم (ائمه(ع)) است: زندان و قتل.
«وَقالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسى وَقَوْمَهُ لِیفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَیذَرَک وَآلِهَتَک قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَنَسْتَحْیی نِساءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ * قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ للهِ یورِثُها مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ» (و سران قوم فرعون گفتند: آیا موسى و قومش را رها میکنى تا در این سرزمین فساد کنند و او، تو و خدایانت را ترک گوید؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده نگاه میداریم، و ما بر آنان مسلطیم * موسى به قوم خود گفت: از خدا یارى بجویید و پایدارى ورزید که زمین از آنِ خداست و آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد به میراث مىدهد و فرجام [نیک] از آنِ پرهیزگاران است).[1]
موسی بن جعفر(ع) در زندان درگذشت؛ چون عمامه داران بنیعباس از ردکردن دلیل و علمش ناتوان بودند و چارهای جز به زندان انداختن و به قتل رساندنش نیافتند؛ تا به این ترتیب از گرفتاری و تنگنایی که در آن گرفتار بودند رها شوند. آیا در شباهت امر من به پدرانم(ائمه) برای کسی که طالب حقیقت باشد ابهام و پوشیدگی باقی مانده است؟
متأسفانه جهل مردم علی(ع) را بیست و پنج سال خانه نشین کرد و سهم او چنین شد:
پنج سال تلخ که همۀ شیاطین انس و جن برای کشتنش به تکاپو افتادند و هشت سال ناسزا و دشنام بر بالای منبرهایی که معادل شبکههای دینی ماهوارهای امروز است؛ ولی (در نهایت) نسلی پدید آمدند سخنان علی(ع) را خواندند، حقیقت را فهمیدند و بر قبر معاویه آب دهان انداختند.
اینان امروز بر سر اینکه سهم احمدالحسن همچون سهم علی(ع) باشد شرطبندی میکنند؛ ولی آیا ایمن خواهند بود از اینکه نسلی بیاید و آنچه را که احمدالحسن نوشته است بخوانند، حقیقت را درک کنند و بر قبرهایشان آب دهان بیندازند؟ البته این در صورتی است که قبری برایشان باقی مانده باشد!
- تاریخ انتشار پیام در صفحه فیسبوک سید احمد الحسن(ع): 24 دسامبر 2012
پینوشت:
[1]. اعراف، 127 و 128.