فرستادۀ خدا، طلب کنندۀ پادشاهی خدا
سومین رکن اساسی در شناخت فرستادگان خدا، دعوت به حاکمیت خدا است. آنها خواستار تحقق پادشاهی خداوند در زمین میشوند.
حاکمیت خداوند و حدود آن
«مقصود از حاکمیت خدا، تنها در حد قانونگذاری نیست، بلکه در سطح اجرا و حکومت نیز هست، با اینکه اساساً امکان ندارد کسی قائل به حاکمیت خدا در سطح قانونگذاری، بدون حاکمیت در سطح اجرا و حکومت باشد، چون قانونگذاری امری متجدد و بهروز است؛ پس ناچار باید دریچهای متصل به خدا باشد تا حکم هر مسئلۀ جدید و حادثی را خداوند به او برساند؛ و لازم نیست که خلیفۀ خدا مستقیماً خودش متولّی حکومت شود، بلکه لازم است که بر نظام حکومت و به خصوص بر جان مردم مسلط باشد؛ مانند مسائل ویژۀ مربوط به تصمیمات جنگ و صلح یا قصاص؛ یعنی احکام اعدام.» [احمدالحسن، عقاید اسلام و از تو درباره روح میپرسند]
طبق کتاب مقدس پادشاهی از آن خداست. [ر.ک. ۱ تواریخ، ۲۹: ۱۰- ۱۱]. پس وقتی خدا مالک این جهان است و حاکمیت از آن اوست، تنها اوست که به بیان احکام میپردازد نه دیگران! [ر.ک. تثنیه ۵: ۲۸- ۳۳]؛
بدیهی است که حاکم در هر زمان با مسائلی جدید روبهرو میشود و ناگزیر باید دارای تسدید و علمی خاص از طرف خدا باشد تا با این علم، حکم خدا را در مسائل جدیدی که رخ میدهد بداند؛ پس شخصی که مجری قوانین است ناگزیر باید متصل به خداوند باشد و یقیناً این حق خداوند است که حاکم را انتخاب کند. [ر.ک. ۱ تواریخ ۲۸: ۴-۵]
پس باید به این مهم توجه کرد که در هر زمانی جانشینانی از سمت خداوند در روی این زمین مادی وجود دارد؛ اگر چه حق آنان غصب شد، و هر چند نتوانستند به مانند داوود و سلیمان حکومت کنند. (ر.ک. ارمیا ۷: ۲۵-۲۶؛ نحمیا ۹: ۲۶). متون بالا ثابت میکنند که حاکمیت برای خداست و حق قانونگذاری برای اوست، در این راستا آیاتی را ارائه میکنیم که در آن شواهد دعوت به حاکمیت خداوند توسط پیامبران و جانشینان خدا موجود است. آیاتی که نشان میدهد خلفای خدا دعوتکننده به حاکمیت خدا و خواستار آن بودند.
دعوت به حاکمیت خداوند توسط پیامبران
دعوت به حاکمیت خدا توسط موسی
«۵ اینک چنانکه یهُوَه، خدایم، مرا امر فرموده است، فرایض و احکام به شما تعلیم نمودم، تا در زمینی که شما داخل آن شده، به تصرف میآورید، چنان عمل نمایید. ۶ پس آنها را نگاه داشته، بهجا آورید؛ زیراکه این حکمت و فطانت شماست، در نظر قومهایی که چون این فرایض را بشنوند، خواهند گفت: هرآینه این طایفهای بزرگْ، قوم حکیم و فطانت پیشهاند.» [تثنیه، باب ۴]. «البته پادشاهی را که یهوه خدایت برگزیند برخود نصب نما. یکی از برادرانت را بر خود پادشاه بساز، و مرد بیگانهای را که از برادرانت نباشد، نمیتوانی بر خود مسلط نمایی» [تثنیه ۱۷: ۱۵]
دعوت به حاکمیت خدا توسط یوشع
«اما به دقت متوجه شده، امر و شریعتی را که موسی بندۀ خداوند به شما امر فرموده است به جا آورید، تا یهوه، خدای خود را محبت نموده، به تمامی طریقهای او سلوک نمایید، و اوامر او را نگاه داشته، به او بچسبید و او را به تمامی دل و تمامی جان خود عبادت نمایید.» [یوشع ۲۲: ۵]
«پس بسیار قوی باشید و متوجه شده، هرچه در سفر تورات موسی مکتوب است نگاه دارید و به طرف چپ یا راست از آن تجاوز منمایید» [یوشع ۲۳: ۶]
آیا این عیسی نیست که علیه تشریع و حکم بشری ایستاده است و حکم خدا را خواستار است؟
«۵ پس فریسیان و کاتبان از او پرسیدند: چون است که شاگردان تو به تقلید مشایخ سلوک نمینمایند؛ بلکه به دستهای ناپاک نان میخورند؟ ۶ در جواب ایشان گفت: نیکو اخبار نمود اشعیا دربارۀ شما ای ریاکاران، چنانکه مکتوب است: این قوم به لبهای خود مرا حرمت میدارند لیکن دلشان از من دور است. ۷ پس مرا عبث عبادت مینمایند؛ زیراکه رسوم انسانی را به جای فرایض تعلیم میدهند، ۸ زیرا حکم خدا را ترک کرده، تقلید انسان را نگاه میدارند؛ چون شستن آفتابهها و پیالهها و چنین رسوم دیگر بسیار به عمل میآورید. ۹ پس بدیشان گفت که حکم خدا را نیکو باطل ساختهاید تا تقلید خود را محکم بدارید. ۱۰ از این جهت که موسی گفت پدر و مادر خود را حرمت دار و هرکه پدر یا مادر را دشنام دهد، البته هلاک گردد. ۱۱ لیکن شما میگویید که هرگاه شخصی به پدر یا مادر خود گوید: آنچه از من نفع یابی قربان یعنی هدیه برای خداست. ۱۲ و بعد از این او را اجازت نمیدهید که پدر یا مادر خود را هیچ خدمت کند. ۱۳ پس کلام خدا را به تقلیدی که خود جاری ساختهاید، باطل میسازید و کارهای مثل این بسیار بجا میآورید.» [مرقس، باب ۷]
آیا این متن نشان از این ندارد که تمامی انبیای خدا با دعوت به حاکمیت خدا آمدهاند؟
«و خداوند به واسطۀ جمیع انبیا و جمیع رائیان بر اسرائیل و بر یهودا شهادت میداد و میگفت: از طریقهای زشت خود بازگشت نمایید و اوامر و فرایض مرا موافق تمامی شریعتی که به پدران شما امر فرمودم و به واسطۀ بندگان خود، انبیا نزد شما فرستادم، نگاه دارید.» [۲ پادشاهان ۱۷: ۱۳]
در قرآن نیز از ابتدا تا انتها شاهد حاکمیت خداوند هستیم
«بگو: بارخدايا! تويی دارندۀ مُلک و پادشاهی. به هرکه بخواهی مُلک میدهی و از هرکه بخواهی مُلک میستانی. هرکس را که بخواهی عزت میدهی و هرکس را که بخواهی ذلت میدهی. همۀ نيکیها به دست توست و تو بر هر چیزی توانايی» (آل عمران: ۲۶)
این آیه به وضوح دلالت دارد بر اینکه فرمانروایی از آنِ خداست و او کسی است که هرکه را بخواهد جانشین میگرداند. همچنین حق تعالی میفرماید: «من در زمين خليفه و جانشینی میگمارم» (بقره: 30). با وجود این آیه هیچکس حق ندارد فرمانروا تعیین کند یا حاکم یا فرمانروایی را که خداوند سبحان تعیین نکرده است، انتخاب کند.
منجی و حاکمیت خدا
بعد از ارائۀ آیاتی که در رابطه با دعوت فرستادگان به حاکمیت خدا بود، بحثی را در رابطه با منجی مطرح خواهیم کرد.
در ابتدا باید پاسخ این سؤال مشخص شود که آیا منجی هم، خواهان حاکمیت خداست؟
به این آیات دقت کنید: «۱ و نهالی از تنه یسَّی بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت. ۲ و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند. ۳ و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود.» [اشعیا، باب ۱۱]
به این قسمت از آیۀ ۳ دقت کنید: «خوشی او در ترس خداوند خواهد بود.»
و قطعاً میدانید انسانی که خدا ترس است، به حاکمیت مردم اقرار نمیکند و قانون مردم را بر قانون خدا مقدم نمیدارد؛ بلکه خواست او همان خواست خداوند است [ر.ک. لاویان ۱۸: ۳-۵؛ تثنیه ۵: ۲۹؛ ۱۷: ۱۵؛ هوشع ۸: ۴]
و در اشعیا ۱۱: ۲ که در رابطه با منجی است، خواندیم: «و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند.»
و میپرسیم چگونه روح خدا بر او باشد و انسان حکیمی باشد؛ اما قانون پر از اشتباه بشری را بر قانون الهی برتر بداند و به سمت آن دعوت کند؟ گمان نمیکنیم عاقلی معتقد باشد که کسی که روح خدا بر اوست، بر این اعتقاد باشد که قانون بشر برتر از قانون خدای حکیم است و حاکمی که مردم انتخاب میکنند، برتر از حاکمی است که خدا انتخاب میکند! چون در این صورت دیگر حکیم نیست. [ر.ک. تثنیه ۴: ۵-۹].
سخن پایانی
مالک جهان خداست و پادشاهی برای خداست و تشریع بهوسیلۀ خدا انجام میشود و اجراکننده به وسیلۀ خدا تعیین میشود و مردم در تشریع و تعیین حاکم حقی ندارند و منجی بدون هیچ شکی فقط خواهان حاکمیت خداوند است، در واقع دعوت به حاکمیت خدا، یکی از ارکان مهم در راه شناخت فرستادگان است و جانشینان همیشه خواهان حاکمیت او بودند و نه حاکمیت مردم. به همین جهت طلب حاکمیت خدا در زمین و دعوت مردم بهسوی آن از نشانههای مهم و جدی فرستادۀ الهی خواهد بود.
یا حسن عسکری