بررسی آنچه سیستانی در خصوص نظریۀ تکامل اتخاذ کرده است
سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما.
«سید علی سیستانی:
سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی وابسته به آقای سیستانی و بیانگر افکار اعتقادی مرجع شیعه آقای سیستانی است و تحت اشراف ایشان است، در صفحۀ معرفی این مرکز در سایت آن آمده است:
و میبینیم که مرجع عالیقدر آیتاللهالعظمی سید علی حسینی سیستانی(مد ظله) دارای برنامهها و پروژههایی برای دفاع از مذهب تشیع و نشر معارف اهل بیت(ع) در اقصی نقاط جهان است که برترین نمونه در این حوزه به شمار میرود.
«مرکز پژوهشهای اعتقادی» یکی از این پروژههای مبارک است که با نظارت و پشتیبانی جناب حجت الاسلام و المسلمین سید جواد شهرستانی تأسیس شده است و افتتاح رسمی این مرکز همزمان با سالگرد میلاد امام رضا(ع) در یازدهم ماه ذیالقعده سال 1419 ه. ق، صورت پذیرفت و هدف آن پاسداری از عقیده، گسترش مفاهیم استوار و یاری مذهب اهل بیت(ع) از طریق فعالیتهای گوناگون است.
با هدف لبیک گفتن به رهنمودهای مرجع دینی عالیقدر آیت الله العظمی سید علی حسینی سیستانی (سایهشان مستدام باد) دربارۀ ضرورت مقابله با افکار سکولار و پاسخ به شبهات آنها، مقرر شده که مرکز ما انجام مأموریت اشاره شده را بر عهده بگیرد.[1]
در این سایت همچنین آمده است:
نظرات وارد شده در سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی الزاماً نشاندهندۀ نظر جناب آقای سیستانی نیست. یعنی ممکن است بیانگر نظر وی باشد یا نباشد و بهطور کلی در خصوص این موضوع مهم، این تنها چیزی است که من در سایت اعتقادی وابسته به آقای سیستانی یافتهام. اگر اینها بیانگر نظرات وی نباشد، میتواند آنها را رد کند و نظر خودش را اعلام نماید؛ وگرنه اینها همان نظرات وی محسوب میشود و این پاسخ او را نیز مُلزم خواهد نمود.
در مرکز عقایدی سیستانی موسوم به مرکز پژوهشهای اعتقادی آمده است:
پرسش: بطلان نظریۀ تکامل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مایلم نظر حضرتعالی را درباره نظریۀ علمی داروین در خصوص تکامل و ارتقا بدانم. این نظریه میگوید موجودات زنده از موجوداتی سادهتر پدیدار شدهاند. مثلاً حیوانات در طول قرنها در معرض جهشهایی قرار گرفتهاند و به موجوداتی پیچیدهتر تبدیل شدهاند. نظر شما دربارۀ این نظریه چیست؟ آیا با اسلام تعارض دارد؟ و آیا بر انسان هم انطباق دارد؟
از شما متشکرم و از خدا میخواهیم شما را حفظ فرماید و همواره ما را در کسب معارف سودمند از شما موفق بدارد.
مصطفی از آمریکا
پاسخ:
برادر محترم مصطفی
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
باطل بودن این نظریه از نظر علمی ثابت شده است و شاید سادهترین استدلالی که این نظریه را رد میکند، این باشد که از نظر احتمالات تبدیل شدن سلولی ساده به سلولی پیچیدهتر به میلیونها سال زمان نیاز دارد. این در مورد یک سلول است، چه برسد به تبدیل شدن حیوانی به حیوان دیگر! چراکه به میلیاردها سال زمان نیاز خواهد داشت و این چیزی است که بطلان آن ثابت شده است. این یکی از استدلالهایی است که با آن نظریۀ مزبور رد میشود و البته دلایل دیگری هم اقامه شده که بر اساس آنها نظریۀ تکامل در برابر نقد علمی کاملاً رنگ میبازد.
ما در عقیدۀ اسلامی خود دیدگاه روشنی درباره چگونگی آغاز آفرینش انسان داریم. این قرآن کریم است که به آن تصریح میکند و میفرماید: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ»[2] (آن که هر چه را آفريد به نيکوترين وجه آفريد و خلقت انسان را از گل آغاز کرد)؛ بنابراین آغاز آفرینش انسان از گِل بوده است نه آنگونه که هواداران نظریۀ تکامل میگویند، از انسان یا حیوانی دیگر.
خداوند متعال میفرماید: «خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ»[3] (آدمی را از گِل خشکشدهای چون سفال بیافرید) و نیز میفرماید: «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ»[4]
(و شما را بیافریدیم و صورت بخشیدیم آنگاه به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس و ابلیس در شمارِ سجدهکنندگان نبود.)
و نیز میفرماید: «إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ»[5] (ما آنها را از گِلی چسبنده آفریدهایم) و نیز میفرماید: «إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»[6] (و پروردگارت به فرشتگان گفت: میخواهم بشری از گِل خشک بیافرینم * چون آفرینشش را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم، در برابر او به سجده بیفتید). علاوه بر این اخباری از پیامبران و اوصیا(ع) وارد شده است که در آنها کیفیت آفرینش آدمِ ابوالبشر شرح داده شده است.
آنچه نظریۀ تکامل آورده است با اینها همخوانی ندارد.
همواره در پناه خدا باشید.
ذیلِ این پاسخ فردی با نام ابوحسین چنین نوشته است:
در خصوص پاسخ: خدا شما را بر هر خیر موفق گرداند، لطفاً پاسخ را مفصلتر بیان دارید.
از شما بسیار سپاسگزارم.
پاسخ:
برادر محترم ابوحسین
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
در کتاب «میوههای اندیشهها»[7] به قلم شیخ علی کورانی عاملی ص 354 تا 357 آمده است:
نظریۀ تکامل با برخی از علوم جدید ناسازگار است و این موضوع آن را در وضعیت نامطلوبی قرار میدهد. یکی از این تناقضات، ناسازگاری این نظریه با واقعیتهای علم فیزیک است مانند این تناقض: خورشید و ستارگان دیگر میسوزند و مقادیر بسیار عظیمی انرژی حرارتی، تابشی و نورانی به اعماق هستی میفرستند؛ ولی نمیتوان توقع داشت که این انرژیهای بسیار انبوه به وسیلۀ فرایندهای خودکار بهسوی خورشید و دیگر ستارگان بازگردند.
هر چیزی را که مدت زمانی به حال خود رها کنی آسیب و نابودی به سراغش میآید. اگر تکهای گوشت یا مقداری میوه یا غذا را به حال خود بگذاری، میبینی که پس از مدت زمان مشخصی فاسد میگردد و مجبور میشوی با استفاده از راهکارهایی خاص آن را از فساد محافظت کنی (مثلاً آن را در یخچال قرار دهی)؛ حتی این تدبیر هم فقط در مدت زمان معینی کاربرد دارد.
اگر خانه یا کاخی را به حال خود واگذاری، پس از چند سال فرسایش و ویرانی به سراغش میآید و همین طور همه چیز در مسیر حرکت به سمت یک هدف گام برمیدارد در جهت فرسایش، ویرانی، تجزیه شدن و فساد. آنتروپی دانشمندان برای اینکه بتوانند مفهوم نظم یا آشفتگی در هستی یا در هر سامانهای[8] را شرح دهند به استفاده از اصطلاح «آنتروپی»[9] روی آوردهاند. آنتروپی به مقدار بینظمی و آشفتگی اشاره دارد یعنی مقداری از انرژی که نمیتوان از آن استفاده کرد به همین دلیل قانون دوم ترمودینامیک را به نام قانون افزایش آنتروپی میشناسند.
پروفسور «ف. بوش» میگوید: «وقوع تمام تغییرات خود به خودی، به سمت افزایش آشفتگی در جهان هستی است و این به سادگی همان شکل قانون دوم است که بر تمام هستی انطباق دارد».
دانشمند آمریکایی «آیزاک آسیموف»[10] میگوید طبق دانستههای ما تمام تغییرات و تحولات، جملگی به سمت افزایش آنتروپی، افزایش بینظمی، افزایش آشفتگی و بهسوی فرو پاشی و متلاشی شدن است».
وی این موضوع را در همان مقاله بیشتر توضیح داده میگوید: «روش دیگری برای شرح قانون دوم وجود دارد اینکه هستی با آهنگی ثابت به سمت افزایش آنتروپی حرکت میکند و ما تأثیر قانون دوم را در اطراف خود در همه چیز شاهد هستیم.
(مثلاً) ما بسیار میکوشیم تا اتاق را مرتب و منظم کنیم ولی به محض اینکه آنجا را ترک و به حال خود رها کنیم آشفتگی و هرج و مرج به سرعت و به آسانی در آن منتشر میشود. حتی اگر وارد اتاق نشویم باز هم غبار و آلودگی همه جا را میگیرد و هنگامی که خانه و ماشینآلات را نظافت و نگهداری و یا بدنمان را تمیز میکنیم و آن را در بهترین حالت قرار میدهیم با مشکلات بسیاری روبهرو میگردیم. ولی رها کردن آنها برای تلف شدن و ویران گشتن، کار بسیار آسانی است. در حقیقت آنچه ما باید انجام دهیم این است که دست به هیچ کاری نزنیم؛ چرا که همه چیز به خودی خود به سمت ویرانی زوال و نابودی در حرکت است و این همان قانون دوم است.
میتوانیم قانون اول و دوم را به این صورت خلاصه کنیم: زیستشناس تکاملی جرمی ریفکین[11] دربارۀ قانون دوم میگوید: «آلبرت اینشتین گفته است: این قانون، قانون بنیادی برای تمامی دانشها است و سِر آرتور ادینگتون آن را قانون متافیزیکیِ همۀ هستی به شمار آورده است». این قانون جامع تأکید دارد که تمام تغییرات و تحولاتی که در هستی صورت میگیرد، جملگی به سمت افزایش آنتروپی است. یعنی به سمت افزایش آشفتگی و تحلیلرفتگی و نابودی.
یعنی هستی به سمت مرگ و نیستی رهسپار است. فیزیکدانها میگویند: «جهان در حال حرکت به سمت مرگ گرمایی است». این به آن جهت است که انتقال حرارت و گرما از اجسام داغ (از ستارگان) به اجسام سرد (مثلاً سیارات و غبار کیهانی) روزی متوقف میشود و آن زمانی است که دمای تمام اجرام و اجسام در هستی با یکدیگر برابر شود. در این حالت انتقال گرما بین اجسام متوقف خواهد شد و به عبارت دیگر تمام واکنشها متوقف میگردد. این به معنای مرگ جهان هستی است.
میتوانیم دو نظریۀ تکامل و علم فیزیک را با هم بررسی کرده در قالب یک جمله بیان داریم: بین این دو نظریه، تناقضی آشکار وجود دارد: نظریۀ تکامل میگوید که تغییرات و تبدیل شدنهایی که در دنیای ما و در هستی رخ میدهد به سمت پیچیدهتر شدن و افزایش ساختیافتگی حرکت میکند؛ یعنی تکاملی هست که بهطور فزاینده با آهنگی مستمر در حال جریان است.
ولی علم فیزیک بر این باور است که تمام تغییر و تبدیلاتی که در هستی (و در دنیای ما) جاری است به سمت زیاد شدن «آنتروپی» یعنی افزایش بینظمی، تحلیل رفتگی و نابودی گام برمیدارد. یعنی جهان به سمت برتر و بهتر شدن نمیرود بلکه بهسوی افول و بدتر شدن گام برمیدارد به سمت مرگ و هیچ فرایند خود به خودی یافت نمیشود که به افزایش نظم و پیچیدگی و ترکیب منجر گردد.
از اینجا معلوم میشود که زمان عامل ویرانی است و نه عامل سازندگی، به علاوه تمام تکاملگراها برای توضیح تمامی اعتراضات و مشکلاتی که نظریۀ تکامل با آن روبهرو است، به زمان پناه میبرند. اگر بگویی بعید است که حادثهای کور بتواند چنین نظم، پیچیدگی و زیبایی را که جهان سرشار از آن است بیافریند به شما میگویند: «البته این طی یک میلیون سال اتفاق نیفتاده بلکه در طول صدها و بلکه هزاران میلیون سال صورت گرفته است!» گویی وقتی آنها از یک مسیر طولانی در زمان سخن میگویند، میپندارند تمام مشکلات و پیچیدگیها را حل میکنند و راه حلی برای تمام معجزاتی که به فراوانی در کیهان دیده میشود ارائه مینمایند!
این نادانی و حتی جهل مرکب است. ما از این افراد تقاضا میکنیم برخی کتابهای فیزیک را ورق بزنند تا بدانند این زمانی که آن را عامل سازندگی و تکامل میدانند، چیزی جز عامل ویرانی و تجزیه و تفکیک نیست! حال ما از کدام نظریه طرفداری کنیم؟! آیا به سراغ یک فرضیه (یا در بهترین حالت یک نظریه) که تاکنون درستی آن ثابت نشده است و بسیاری از دانشمندان با آن مخالفت میکنند برویم؟ یا در کنار یک قانون علمی بایستیم که به وسیلۀ هزاران آزمایش ثابت شده است؟! هر دستگاه و ابزار مورد استفاده شاهدی است بر درستی این قانون، قانونی که تمام دانشمندان بدون استثنا آن را قبول دارند.
بنابراین نظریۀ تکامل ذاتاً با علم ناسازگار است.
بنابراین در جهانی که تمام حرکتها و واکنشهایش به سمت تجزیه و از هم پاشیده شدن میرود، احتمال وقوع رویدادی به سمت بهتر شدن، امکانپذیر ناست؛ بنابراین از دیدگاه علمی، تکامل غیرممکن به شمار میرود. «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»[12] (بلکه حق را بر سر باطل میزنیم تا آن را در هم کوبد و باطل نابود شونده است و وای بر شما از آنچه به خدا نسبت میدهید).
در پناه خدا باشید.[13]
پاسخ:
آنچه تقدیم شد نشان دهندۀ دیدگاه آقای سیستانی در خصوص نظریۀ تکامل و پاسخ وی به آن است یا حداقل این پاسخ مورد تأیید آقای سیستانی است؛ بنابراین ایرادی ندارد که ارزش و اعتبار این پاسخ و سطح آن را ارزیابی نمایم.
1- وی گفته است: «باطل بودن این نظریه از نظر علمی ثابت شده است و شاید سادهترین استدلالی که این نظریه را رد میکند این باشد که از نظر احتمالات تبدیل شدن سلولی ساده به سلولی پیچیدهتر به میلیونها سال زمان نیاز دارد. این در مورد یک سلول است چه برسد به تبدیل شدن حیوانی به حیوان دیگر! چراکه به میلیاردها سال زمان نیاز خواهد داشت و این چیزی است که بطلان آن ثابت شده است».
او میگوید: بطلان نظریۀ تکامل از نظر علمی ثابت شده است. من نمیدانم کجا علم چنین چیزی را ثابت کرده است؟! این فقط پندارهای آنها است؛ زیرا در واقع نظریۀ تکامل از لحاظ علمی ثابت و تأیید شده است (به ویژه پس از پیدایش علم ژنتیک و پیشرفت صورت گرفته در آن) و اکنون این نظریه در مدارس کشورهای پیشرفته و تمام دانشگاههای معتبر سراسر جهان تدریس میشود. علاوه بر این بسیاری از واکسنها و درمانهای پزشکی بر اساس مبانی همین نظریه تولید و توسعه مییابند.
وی در ادامه دلایل علمی خود را به ما ارائه کرده که کلامی بسیار ساده و سطحی است و این خود از جهل نویسندۀ مطلب نسبت به تکامل خبر میدهد. نظریۀ تکامل قائل به جهش از گونهای به گونۀ دیگر و از حیوانی به حیوان دیگر و یا پیدایش ناگهانی اندام پیچیده نیست (مثلاً جهش از حیوان فاقد چشم به حیوان چشم دار و…) تا از این طریق بتوان اشکال احتمالات ریاضی را به نظریه وارد نمود.
تکامل طی گامهای کوتاه و بسیار متعدد صورت میپذیرد و از آنجا که این مراحل به صورت انباشتی هستند، هیچ اشکال ریاضی در احتمال وقوع هر کدام از این گامها به صورت تک به تک، رخ نمیدهد. بلکه احتمال وقوع هر مرحله پس از مرحلۀ پیش از آن بسیار بالا خواهد بود و این به دلیل وجود دگرگونی، تولید مثل و انتخاب طبیعی در طول مسیر است. اگر این سه با هم جمع شوند قطعاً تکامل به وجود میآید. این یک مسئلۀ علمی است که کسی را یارای انکار آن نیست، مگر کسانی که از مفاهیم دگرگونی، تولید مثل، انتخاب طبیعی و معانی آنها بیاطلاع باشند.
من آقای سیستانی و مرکز پژوهشها را به خواندن کتابهایی که زیستشناسان تکاملی به رشتۀ تحریر در آوردهاند توصیه میکنم، تا شاید پیش از نوشتن این جملات (که از بیاطلاعی آنها نسبت به تکامل و ساز و کارهای آن حکایت دارد) این نظریه را درک کنند و بشناسند.
2- اشاره کردن به آیات متشابه قرآنی برای رد کردن یک نظریۀ علمی (که خود با دلایل علمی ثابت شده است) از منظر علمی برای زیستشناسان فاقد ارزش است و حتی از نظر دینی هم اعتباری ندارد. هیچ یک از این آیات مطلقاً تعارضی با نظریۀ تکامل ندارند تا مثلاً گفته شود: دین با نظریۀ تکامل یک جا جمع نمیشود.
به عنوان مثال این سخن آنها که «آغاز آفرینش انسان از گِل بوده است» و استدلال به آیات قرآنی در این خصوص را میتوان با اشاره به اینکه منظور از این آیه، خلقت نفْس است به سادگی رد کرد؛ چرا که خلقت از گِل در بهشت رخ داده است و این موضوع در همان آیاتی که داستان آفرینش را شرح میدهد آمده و در روایات هم ذکر شده است. بهشت، عالم اَنفُس است و یک عالم جسمانی مادی مشابه این عالم به شمار نمیرود. ما در آینده به خواست خدا این موضوع را تبیین خواهیم نمود.
به علاوه میتوان اینگونه پاسخ داد که آفرینش انسان از زمانی آغاز شد که خداوند نقشۀ ژنتیکی اولیه یا پروتئین ابتدایی را که از قابلیت رونویسی برخوردار بود خلق نمود، به این صورت که خداوند از مواد شیمیایی موجود در این زمین یا در خاکِ آن یا از پارهای صلصال (گِل خشک شده) انسان را خلق کرد و به این ترتیب این سخن که خدا انسان را از گِل آفرید و از خاک، از گِل خشک شده و از زمین آفرید تصدیق میشود؛ چرا که انسان هدف نهایی از آفرینش (که مطلوب، رسیدن به آن بوده است) میباشد.
بنابراین آن دسته از آیاتی را که به طرح آفرینش انسان از گِل و خاک میپردازند میتوان به صورتی تماماً موافق با نظریۀ تکامل درک کرد. ما همچنین آیات دیگری مییابیم که به روشنی تئوری تکامل را تأیید مینماید. خداوند میفرماید:
«وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا * أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا * وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا * وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا»[14] (و شما را به گونههای مختلف بيافريدیم * آیا نمیبینید چگونه خداوند هفت آسمانِ طبقه طبقه را بیافرید؟ * و ماه را روشنی آنها، و خورشید را چراغشان گرداند؟ * و خدا شما را چون نباتی از زمین رویانید).
آیات کاملاً روشن است «وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا» (و شما را به گونههای مختلف بيافريد. و خدا شما را چون نباتی از زمین رویانید). شرح معنی آیات در بخشهای بعدی خواهد آمد.
3- خلاصۀ عبارتی که از کتاب کورانی نقل کردهاند چنین است: آنتروپی در هر صورت سامانههای پیچیده را به سمت نابودی سوق میدهد. هستی بهطور کلی به سمت نابودی در حرکت است. همین طور زمین و آنچه در آن است؛ بنابراین به گمان آنها اینجا بازگشت به قهقرا و انحطاط رخ میدهد و نه تکامل و پیشرفت.
خلاصهای که آنها در نهایت از کلام پیشین خود ارائه کردهاند چنین است؛ بنابراین نظریۀ تکامل ذاتاً با علم ناسازگار است؛ بنابراین در جهانی که تمام حرکتها و واکنشهایش به سمت تجزیه و از هم پاشیده شدن میرود، احتمال وقوع رویدادی به سمت بهتر شدن امکانپذیر نیست؛ بنابراین از دیدگاه علمی، تکامل غیرممکن به شمار میرود.
«بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»[15] (بلکه حق را بر سر باطل میزنیم تا آن را در هم کوبد و باطل نابودشونده است و وای بر شما از آنچه به خدا نسبت میدهید).
در حقیقت دکتر هنری موریس[16] اولین کسی است که این اشکال را مطرح نموده است. وی بیان میدارد:
قانون دوم ترمودینامیک میگوید همه چیز به سمت آشفتگی و بینظمی میل میکند، که فرایند تکامل را غیرممکن میسازد.
The second law of thermodynamics says that everything tends toward disorder, making evolutionary development impossible
برخی مسیحیان متدیّن در آمریکا و اروپا این مطلب را برای رد نظریۀ تکامل دستاویز قرار دادند و برخی عربها نیز پس از ترجمههای خود، همین مسیر را پیمودند. کورانی نیز این اشکال را نقل کرده است ولی ای کاش آن را به حال خود وامیگذاشت؛ چرا که او کلامی را به آن افزوده که از جهل شدید وی حکایت دارد. کورانی این مطلب را گرفته و در کتابش قرار داده و سایت اعتقادی وابسته به آقای سیستانی هم از آن اقتباس کرده و چنین پنداشته که یک واقعیت (علمی) است و دلیلی بر نقض نظریۀ تکامل است.
به هر حال این اشکال، یک اشکال بیاهمیت و ناقص محسوب میشود و از دیدگاه علمی نیز نادرست به شمار میرود. هرچند در بخشهای بعدی این کتاب اشاره خواهد شد که نتیجۀ مشاهدات و بررسیها که علم نیز آن را پذیرفته و به ویژه اکنون تأیید کرده است، آن است که جهان مسطح و باز بوده و به سرعت در حال گسترش است؛ ولی کوتاه میآییم و همراه این افراد فرض میکنیم عالم جسمانی سیستمی بسته باشد و قانون دوم ترمودینامیک بر آن صدق میکند.
از آنجا که در یک سیستم بسته، آنتروپی نمیتواند رو به کاهش باشد و با فرض اینکه آنتروپی در هستی در حال افزایش است این به آن معنا نیست که تمام اجزای موجود در هستی در این مسیر یعنی افزایش آنتروپی حرکت میکنند؛ چرا که هیچ مانعی وجود ندارد که بخشهایی از هستی (سیستم بسته، طبق فرض) مانند زمین، روزی روزگاری به سمت ساختیافتگی و نظم بیشتر حرکت کند؛ هرچند که بخشهای دیگر آن به سمت افزایش آنتروپی گام برمیدارد.
مهم این است که سیستم به عنوان یک مجموعۀ کامل، قانون دوم ترمودینامیک را نقض نمیکند. از اینجا معلوم میشود اشکالی که بر زمین گرفته شده، منطقی نبوده است و از درک سطحی قانون دوم ترمودینامیک سرچشمه میگیرد.
این در حالی است که ما میدانیم زمین به خودی خود یک سیستم بسته نیست؛ زیرا بیش از یک سیستم برای تبادل انرژی در زمین و با زمین وجود دارد. خورشید به زمین گرما و نور میبخشد. بخشهای زمین نیز پی در پی با شب و روز مواجه میشوند و اینها زمین را به سامانههای مختلفی تقسیم میکنند که در آن تبادل انرژی به صورت متغیر و دایمی در حال رخ دادن است؛ چرا که زمین دارای چندین سیستم است و سیستمی یکتا نیست.
درون زمین که شامل ماگما است، داغ است بنابراین بین درون زمین با پوسته و جوّ آن، یک سری عملیات تبادل انرژی به صورت بیقاعده جریان دارد. فضای اطراف زمین نیز خود یک سیستم است و بین آن و زمین تبادل انرژی برقرار است. ماه نیز با جاذبهاش بر زمین اثر میگذارد، البته تأثیرات ماه بر زمین با زمان تغییر میکند زیرا ماه بهطور مداوم در حال دور شدن است[17].
بنابراین بر اساس وضعیتهای زمین ما، که پیشتر شرح آن رفت قانون ترمودینامیک در بین دو سیستم به این صورت است: «هنگامی که بین دو سیستم انرژی گرمایی مبادله شود، آنتروپی کلی دو سیستم کاهش نمییابد» و این به این مفهوم است که افزایش نظم در زمین شدنی است؛ چرا که زمین با جهان پیرامون خود به تبادل انرژی میپردازد. افزایش نظم در برخی قسمتهای زمین نیز امکانپذیر است؛ زیرا در زمین سیستمهای متعددی وجود دارد که تبادل انرژی بین آنها برقرار است. مهم این است که اولاً آنتروپی کلی برای این دو سیستم کاهش نمییابد و ثانیاً آنتروپی فقط به یکی از این دو سیستم تعلق ندارد.
زمین، نه یک سیستم بسته است و نه فقط یک سیستم یکتا، بلکه سیستمهای متعددی در آن وجود دارد و هیچ مانعی نیست که آنتروپی در بخشی از زمین افزایش یابد و در جایی دیگر از آن رو به کاهش نَهَد. همچنین مانعی نیست که حیات رو به زوال یا ویرانی نهد و زلزله و سیل در بخشی از زمین رخ دهد در حالی که همزمان، سازندگی و رشد و پیشرفت در بخش دیگری از آن حادث گردد و این چیزی است که ما همه روزه شاهد آن هستیم و قانون دوم ترمودینامیک را نقض نمیکند.
علاوه بر این ما میدانیم که هستی نه در گذشته و نه در حال حاضر به سمت فروپاشی کامل حرکت نمیکند. ضمناً از طریق رصد یکی از انواع اَبَرنواخترها، تابش پسزمینۀ کیهانی و اثر دوپلر به لحاظ علمی ثابت شده که جهان مسطح است و به سرعت در حال انبساط بوده و تا مدتهای مدیدی نیز این وضعیت ادامه خواهد داشت. هنگام پرداختن به انرژی تاریک به این موضوع خواهیم پرداخت.
فکر میکنم آنچه در خصوص آنتروپی و قانون دوم ترمودینامیک بیان داشتیم، برای برطرف ساختن اشکال سادۀ پیشین کافی باشد. اکنون برای سادهسازی مطلب، آنتروپی را رها میکنیم و به نتیجهای که به آن رسیدهاند و به آن نیز سخت معتقد شدهاند میپردازیم، اینکه آنها میگویند هستی در گذشته و حال به سمت زوال و نابودی و فروپاشی حرکت میکند.
این نتیجهگیری آنها نه تنها درست نیست بلکه طبق مشاهدات و رصد دقیق کیهان که صحت یافتههای آن نیز به اثبات رسیده است موضوع کاملاً برعکس است. با توجه به اثر دوپلر، تابش پسزمینۀ کیهانی و رصد اَبَرنواخترها جملگی حاکی از آن است که کهکشانها به سرعت در حال دور شدن از یکدیگر هستند و جهان مادی که ما در آن زندگی میکنیم، در گذشته و حال رو به رشد انبساط و ازدیاد بوده است.
حتی کهکشانی که در آن زندگی میکنیم یعنی کهکشان راه شیری نیز همچون گذشته دارای ابرهای گازی و غبار است و به همین دلیل ستارگان جدیدی در آن متولد میشود و تا آیندههای بسیار دور نیز تولد ستارگان ادامه خواهد یافت. این یک واقعیت علمی ثابت شده و غیر قابل تردید است که برای نقض آنچه کورانی در کتاب خود آورده، کفایت میکند.
این مطلب را نیز اضافه میکنم که جهان بر اساس مدل استاندارد یا تئوری انفجار بزرگ در آغاز پیچیده و مرکب نبوده و این مطلب به لحاظ علمی ثابت شده است. بر اساس مستندات علمی همچون دور شدن کهکشانها از یکدیگر و سرد شدن هستی در طول زمان، هستی از یک تکینگی [singularity] یا یک رویداد کوانتومی آغاز شده است، سپس انفجاری رخ داد و ماده آرام آرام شکل گرفت.
اکنون هستی در حال انبساط و افزایش است و مرحلۀ جوانی خود را میگذراند و بر اساس محاسبات متقن علمی (که از رصدهای دقیق سرچشمه گرفته است) نه در گذشته و نه در حال به سمت نابودی و فروپاشی حرکت نمیکرده و نمیکند بلکه با سرعت در حال گسترش است.
حتی اگر فرض کنیم جهان مسطح نیست بلکه مانند سطح یک توپ دارای انحنا باشد و در پایان نیز به انقباض و فروپاشی برسد، این مطلب از نظر علمی تا زمانی که هستی به حداکثر انبساط نرسیده باشد و سپس به سمت انقباض و متلاشی شدن روی نیاورد صحیح نخواهد بود، یعنی تا هنگامی که انرژی که جهان را به سمت انبساط سوق میدهد یا همان انرژی مثبت جهان دیگر نتواند در برابر جاذبۀ ماده مقاومت کند. جهان تا کنون به حداکثر انبساط ممکن نرسیده است بلکه همچنان به سرعت در حال گسترش است.
بنابراین سخن آنها مبنی بر اینکه با توجه به قانون دوم ترمودینامیک، هستی در گذشته و حال به سمت زوال و فروپاشی پیش میرود از لحاظ علمی فاقد دقت و اعتبار است و با واقعیتهای ناشی از مشاهدات نجومی و محاسبات علمی ریاضی همخوانی ندارد. اثر دوپلر و تابش پسزمینۀ کیهانی نشان میدهند که در حال حاضر جهان به سمت نابودی حرکت نمیکند و نیز هستی در ابتدا پیچیده و مرکب نبوده که بعداً به نقصان و زوال دچار شود، بلکه برعکس جهان در ابتدا بسیط (ساده) بوده و سپس به سمت افزایش و ترکیب و پیچیدگی حرکت کرده و تا کنون نیز مسیر آن به همین صورت بوده است.
اگر ما همۀ آنچه را که در هستی بر زمین رخ داده و رخ میدهد یکپارچه در نظر بگیریم (که از صفر شروع شد و سپس انبوه گشت) و موجودات زندۀ آن را نیز رصد کنیم (همان طور که منظور کورانی و سیستانی و مرکزش بوده است) در مییابیم که تکامل بر روی زمین و حرکت به سمت ازدیاد حیات یا موجودات زنده و نیز افزایش پیچیدگی آن، فاقد اشکال است و با مسیر عمومی هستی در انبساط و ازدیاد از گذشته تا کنون کاملاً همخوانی دارد.
با اینکه در آنچه پیشتر اشاره شد، اشتباه کورانی را در کتابش و اشتباه آقای سیستانی را در سایت اعتقادیش پاسخ دادم و بیان داشتم که عالم هستی پیوسته در حال انبساط و ازدیاد است و تا آیندههای بسیار دور نیز همین گونه خواهد بود؛ ولی برای پاسخ دادن به اینها کافی است بگوییم رشد و افزایش و ازدیاد و حرکت از سادگی به سمت پیچیدگی و فراوانی و بهینه شدن چیزی است که هر روز آن را در حیات زمینی مشاهده میکنیم.
اگر تکامل ناقض قانون دوم ترمودینامیک باشد باید نتیجه گرفت که رشد و ازدیاد گیاهان نیز ناقض آن است و اگر به این دلیل تکامل را غیرممکن میدانند پس رشد و ازدیاد گیاهان نیز باید غیرممکن تلقی شود. زندگی گیاهان از بذری که در واقع نقشۀ ژنتیکی آن است شروع میشود و سپس گیاه با گذشت زمان رشد میکند و انبوه میگردد.
رشد جنین و بچههای حیوانات نیز بر همین منوال است. هیچ فرقی بین رشد جنین، رشد گیاهان و رشد نوزاد و تکامل وجود ندارد؛ چرا که اینها همگی عبارتاند از زیاد شدن و حرکت از سادگی بهسوی پیچیدگی در طول زمان. نقض شدن قانون دوم ترمودینامیک توسط قانون تکامل (آنگونه که مدعای اینان است) از نقض شدن آن توسط رشد جنین و گیاهان و نوزادان بیشتر نیست، با این حال ما میبینیم همچنان جنینها، گیاهان و نوزادان رشد میکنند و افزون و تکثیر میگردند.
توضیح: نمیدانم کورانی و مرکز اعتقادی سیستانی و خود سیستانی (که به سخنی که پیشتر ارائه شد معتقدند) چگونه علم فیزیک را به عنوان یکی از محورهای این شیوۀ گفتمان به کار میگیرند. در واقع این اولین بار است که میشنوم علم فیزیک با همۀ زیر و بَمهایش در چنین گفتمانی نقش محوری دارد.
از آنها خواهش میکنم نبوغ خود را از مردم دریغ ننمایند و این نوع استدلال را به دانشگاههای معتبر سراسر جهان بفرستند تا این دانشگاهها دریابند چگونه علم فیزیک میتواند نقش محوری در چنین گفتمانی بر عهده بگیرد تا منفعت آن فراگیر شود. اگر هم نمیدانند علم فیزیک چیست، بد نیست تعریف سادهای از آن را به ایشان ارائه نمایم. علم فیزیک علم مطالعۀ رفتار ماده، انرژی و ابعاد (مانند سه بعد فضا و یک بعد زمان) و واکنشها و روابط قانونمندی است که آنها را به هم مرتبط میسازد.
من در اینجا آنها و آنچه را که از روی جهل به نگارش درآوردهاند به ریشخند نگرفتهام، آنچه بر سر ما آمده است ما را در وضعیتی قرار داده است که فرصت مسخره کردن دیگران را نداریم! من فقط دوست داشتم توجه شیعیان مظلوم اهل بیت که فریب این افراد را خوردهاند به میزان درک این افراد جلب کنم و نشان دهم که اینها از سخنپردازی بدون دانش هیچ اِبایی ندارند؛ بنابراین بر هر کس به محمد و آل محمد(ص) ایمان دارد و بر دین و آخرتش بیمناک است لازم است برای تعیین وضعیت خود در آخرت بر امثال این افراد تکیه نکند.
- تاریخ انتشار پیام در صفحه فیسبوک سید احمد الحسن(ع): ۲۷ مارس ۲۰۱۴
پینوشتها:
[1]– سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی (۱۴۳۳ه. ق) معرفی مرکز، قابل دسترس در:
[2]– قرآن کریم، سورۀ سجده، آیۀ ۷.
[3]– قرآن کریم، سورۀ رحمن، آیۀ ۱۴.
[4]– قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ ۱۱.
[5]– قرآن کریم، سورۀ صافات، آیۀ ۱۱.
[6]– قرآن کریم، سورۀ حجر، آیات ۷۱ و ۷۲.
[7]– ثمار الافکار
[8]– System
[9]– Entropy
[10]– Isaac Asimov
[11]– Jeremy Rifkin
[12]– قرآن کریم، سورۀ انبیاء، آیۀ ۱۸.
[13]– سایت مرکز پژوهشهای اعتقادی وابسته به اقای سیستانی (۱۴۳۳ ه. ق)، پرسشها و پاسخها، آفریتش، بطلان نظریۀ تکامل، نشانی اینترنتی:
[14]– قرآن کریم، سورۀ نوح، ایات ۱۴ تا ۱۷.
[15]– قرآن کریم، سورۀ انبیاء، آیۀ ۱۸.
[16]– هنری موریس (۱۹۱۸-۲۰۰۶ م) استاد مهندسی عمران، یک آمریکایی مسیحی متدین و رئیس انستیتوی پژوهشهای آفرینش و دارای تعدادی تألیفات علمی و دینی میباشد.
[17]– ماه با سرعت اندک 8/3 سانتیمتر در سال در حال دور شدن از زمین است. (سایت سازمان فضایی آمریکا ناسا)