آیا جهش ژنتیکی صد در صد تصادفی است؟
جهش تصادفی میتواند وجود قانون ثابت در مسیر تکامل را دچار چالش و لغزش کند.
ما شواهدی علمی برای اثبات غیر تصادفیبودن جهشهای ژنتیکی نداریم، بلکه شاهد عکس آن در مشاهدات علمی بودهایم. ما نیز به همین دلیل سعی داریم تا در این مبحث نسبت به جهشهای ژنتیکی و تصادفی بودن یا نبودن آن صحبت کنیم و ببینیم از نظر احمدالحسن، چگونه باید با جهشهای ژنتیکی مواجه شویم.
احمدالحسن این موضوع را به این شکل توضیح میدهند: «مخالف ما یا کسی که میخواهد وجود خدا را منکر شود، نمیتواند با دلیل قاطع ثابت کند که جهش ژنتیکی یا تغییرات مستمر در ژنها و آنچه تکامل حول مِحورَش میچرخد -آنگونه که ادعا میکند- همواره تغییر یا جهشی تصادفی و بینظم و بدون برنامه است. در نهایت چون منظم و با برنامهبودن آن ثابت نشده است، آن را بینظم و بدون برنامه قلمداد کند. این به آن معنا است که از نظر علم، هر دو احتمال قبول است. هم میتوانیم بگوییم که بینظم و بدون برنامه است و هم میتوان گفت که بیقانون و بینظم نیست، بلکه قانونمند و نظمگراست. یا اینکه ترکیبی از منظمبودن و بینظمبودن است که در ضمنِ مجموعۀ احتمالات بسیار زیادی که مجموعۀ اسیدهای آمینه را به وجود میآورند، قرار میگیرد.
برای توضیح بیشتر این مطلب، باید خاطرنشان کنم که در ابتدا، احتمال قانونمند بودن جهش ژنتیکی برابر با احتمال تصادفیبودن آن است.
میگویم: تعداد احتمالات جهش ژنتیکی محتمل در طبیعت، بسیار زیاد است، تا آنجا که میتوان گفت عمر حیات گنجایش آن را ندارد و حتی عمر جهان هستی در برابر آن بسیار ناچیز است. به نظرم نیازی به تکرار ارقام نجومی و بیشمار مربوط به ژنها که برخی از آنها را در تشریح هموگلوبین بیان نمودم، نیست. این عدد آن قدر بزرگ است که برای ما که عمر محدودی داریم، تشخیص نظم داشتن یا بینظم بودن آن را -در صورت وجودداشتن- محال مینماید. میدانیم که در جهش یا تغییر ژنتیکی در طول تکرار جهش به صورت ساختیافته، نظم و قانونی وجود دارد؛ به گونهای که این تکرار، منظم بودن نظام را ثابت میکند. تحقق این تکرار منظم، به دورۀ زمانی بسیار درازی نیاز دارد که بیش از محدودۀ زمانی که ما میتوانیم آن را مشاهده کنیم، رخ میدهد.
بنابراین محال است که قاطعانه به منظم بودن جهش یا تغییر ژنتیکی که تکامل حول محور آن میچرخد، رأی دهیم یا اینکه به تصادفی بودنش حکم دهیم؛ همان کاری که دکتر داوکینز انجام داده است! چراکه اثبات تصادفی بودن آن نیز نیازمند همان دورۀ زمانی بسیار طولانی است، تا تکراری نبودن و تصادفی بودنش را اثبات کنیم و صرفاً وجود برخی جهشهای نامنظم برای صدور این حکم کافی نیست!
دکتر داوکینز و برخی زیستشناسان و دانشمندان ژنتیک، قاطعانه به تصادفی بودن مطلق آن نظر دادهاند و این سخن گزافی بیش نیست؛ زیرا آنها هیچ دلیل علمی بر این مدعای خود ارائه نکردهاند، به جز وجود برخی جهشهای نامنظم که مثلاً در نتیجۀ بمباران پرتویی اسید نوکلئیک به وجود میآید؛ در حالی که وجود داشتن این جهشهای نامنظم، دلیلی بر این نیست که همۀ جهشهای ژنتیکی، نامنظم و تصادفی باشند.
بنابراین ما در خصوص این موضوع در محدودهای از زندگی که میشناسیم، بین تصادفی و غیر تصادفی بودن آن در شک هستیم و هیچ دلیل علمی برای ترجیح دادن احتمال تصادفی بودن آن وجود ندارد. از آنجا که تأیید قاطعانۀ تصادفی بودن جهش یا تغییر ژنتیکی، غیر ممکن و نادرست است، لذا ثابت میشود که سخنگفتن با اطمینان خاطر در اینکه تکامل کور است یا هدف نهایی را نمیبیند، صرفاً حکمی گزاف و بدون دلیل علمی است. در پایان باید بگوییم: اکنون به اینجا رسیدیم که سخن قطعی از اینکه تکامل بیهدف است، تنها حکمی گزاف بوده و فاقد ارزش علمی و حقیقی است و تنها مبتنی بر نفی امکان اثبات عکس آن است. بنابراین آیا عاقلانه است که مثلاً وقتی من ادلۀ کافی برای اثبات ملحد بودن دکتر داوکینز ندارم، بگویم وی مؤمن و موحد است؟!»
اظهارنظر قطعی نسبت به جهشهای ژنتیکی چگونه خواهد بود؟
احمدالحسن: «در حقیقت این همان کاری است که دکتر داوکینز در خصوص تغییر نقشۀ ژنوم یا جهش ژنتیکی که پایۀ اصلی تکامل محسوب میشود و میتواند یکی از مبانی اصلی نزاع ما با دکتر داوکینز و برخی از دانشمندان ملحد باشد، انجام داده است؛ زیرا اثبات قانونمند بودن و تصادفی نبودن تغییر یا جهش ژنتیکی، یعنی اینکه این فرایند قانونمند و هدفمند است و در نتیجه وجود خدایی که آن را قانونگذاری میکند و به دنبال هدفی معین از پی آن است، ثابت میشود.
البته عکس آن نیز نیازمند اثبات است و این همان مسئلهای است که داوکینز از آن چشمپوشی کرده و بارها تکرار کرده که تغییر ژنتیکی یا جهش ژنی تصادفی است، بدون اینکه هیچ دلیل علمی بر آن اقامه کند، زیرا از آنجا که او میخواهد وجود خدا را منکر شود، حکم به تصادفی بودن جهش یا تغییر ژنتیکی بنا بر جهشهای تصادفی را از ابتدا تا انتهای آن داده است؛ که ممکن است به سبب تقسیم جنسی برای تولید سلولهای جنسی یا به سبب خطا در همانندسازی یا به سبب تابش پرتوهای کیهانی اتفاق بیفتد.
بنابراین حکم به تصادفی یا غیر تصادفی بودن تغییر یا جهش ژنتیکی باید از خارج (از خود بحث) بیاید؛ و وقتی چیزی در خارج وجود دارد که خود، نتیجۀ تکاملی است که آن را میشناسیم و میبینیم، این ترجیح قوت میگیرد که تغییر یا جهش ژنتیکی، در گذشته و حال، در چهارچوبی قانونمند و نه به صورت تصادفی بوده است.
ژنوم اولیه که براساس قانون و قاعده ترکیب یافته، به پیدایش یک نظام متکامل منجر شده است که این نظام عبارت است از: زندگی زمینی، سوختوساز، توانایی تولید انرژی، زادآوری، حرکت به سمت بهبود، سرعت بخشیدن به جهش ژنتیکی به هنگام گونهزایی و توقف یا کاهش سرعت آن در برخی دورهها یا گونهها؛ و بالاتر از همۀ اینها تولید ابزار هوشمندی.
بنابراین نمیتوان حکم راند که نقشۀ ژنتیکی با وجود قانونمندی آن، بدون قانونگذار باشد، و با وجود ساختیافته بودنش، نمیتواند بدون سازماندهنده باشد و با وجود اینکه زبانی است که آن را کارخانجات حیات در سلول میفهمند و مثلاً به پروتئین ترجمه میکنند، نمیتواند بدون متکلم باشد؛ و شرح آن خواهد آمد.»
به این چند جمله از دکتر داوکینز توجه کنید.جملاتی که ضمن اعتراف به وجود دستورالعملهایی برای چگونگی رشد در جانداران، به طور عجیبی وجود حیات پیچیده برای آنها را نتیجۀ یک تصادف می داند!
«موجودات زنده، مثل همۀ چیزهای دیگر، مجموعهای از مولکولها هستند. تنها چیزِ خاصی که دارند این است که در مقایسه با مولکولِ موجودات غیر زنده، مولکولهای آنها با طرح بسیار پیچیدهای کنار هم قرار گرفتهاند. این طرز قرارگرفتن مولکولها بر اساس برنامهها یا مجموعۀ دستورالعملهایی برای چگونگی رشد است، که خودِ جانور آن را در درون خود حمل میکند. درست است که جانداران میجنبند، میتپند و با تحریک پذیری ضرباندار میشوند و گرمای «زندگی» از وجودشان زبانه میکشد، ولی همۀ اینها حاصل یک تصادف است. آنچه درون یک جاندار قرار دارد نه آتش است، نه نفس گرم و نه جرقۀ زندگی؛ فقط اطلاعات است، کلمات و دستورالعملها. اگر به دنبال مثالی برای آن میگردید، سراغ آتش و جرقه و دَم نروید و به جای اینها، به یکمیلیارد نشانۀ متمایز دیجیتالی بیندیشید که در لوحهای بلورین حک شدهاند. اگر میخواهید «حیات» را درک کنید، از مادۀ چسبناک و جوهر جنبنده و تپنده دست بردارید و به فناوری اطلاعات توجه کنید.[1]»»
منبع: احمدالحسن، کتاب توهم بیخدایی، ترجمۀ فارسی، ص 212 الی 214.
سخن پایانی
وجود برخی از جهشهای ژنتیکی تصادفی که میتواند به دلایل متعددی همچون تابش پرتوهای کیهانی و… باشد، ثابتکنندۀ تصادفی بودن مطلق جهشهای ژنتیکی نیست. آنچه قابل مطالعه و استناد است وجود ژنوم اولیه ایست که بر اساس یک قانون و قاعدۀ منظم، حرکت خود را به سوی پیدایش تکاملی نظاممند آغاز کرده است. این همان زندگی زمینی و پدیدههای موجود در آن است که مهمترین آنها تولید و تکامل ابزار هوشمندی است. بنابراین وجود این نقشۀ ژنتیکی نظاممند، ما را به ناظم بودن طراح این نقشۀ ژنتیکی رهنمون می سازد.
[1]- ریچارد داوکینز، ساعتساز نابینا، ص ۱۶۱.
یا الله