يـوسف الأنصار
Guest

بِـسْـمِ اللَّهِ الـرَّحْـمـنِ الـرَّحِـیـمِ
و حـمد و سـپـاس خـدا بـر امـتحـانـات و بـر فـراوانی نـعـمت هایـش.
﴿وَ إِذْ قَـالَتْ أُمَّـةٌ مِـنْـهُمْ لِمَ تَعِـظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُـهْلِـكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبـهمْ عَـذَابـا شَدِیـداً قَالُوا مَـعْذِرَةً إِلَى رَبِّكـُمْ وَلَعَـلَّهُمْ یـتَّــقُونَ*فَلَـمَّا نَـسُوا مَا ذُكِّـرُوا بـه أَنْـجَـیـنَـا الَّذِینَ یـنـْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنـَا الَّـذِینَ ظَلَـمُوابِـعَذَابٍ بَـئـِیسٍ بِمـَا كَانـُوایـفْسُقُـونَ﴾(الأعراف:166-165).
﴿و آنـگاه كـه گـروهى از ایـشان گـفـتـند بـراى چـه قومى را كه خـدا هلاك كـنـنـده ایـشان است یا آنـان را بـه عـذابى سـخت، عـذاب خواهد كرد را پـند مىدهید؟ گـفـتـند تا مـعـذرتى پـیش پروردگارتـان بـاشد و شاید كه آنـان پرهـیـزگارى كـنـنـد * پـس هـنـگامى كه آنـچـه را بـدان تـذكـر داده شده بـودنـد از یـاد بـردنـد، كـسانى را كـه از كار بـد بـاز مىداشتـنـد را نـجـات دادیم و كـسانى را كـه ستم كردنـد بـه سزاى آنـكه نافـرمـانى مىكردنـد بـه عـذابى شدیـدگرفـتار كردیم﴾.(اعراف:166- 165 ).
خـطـاب بـه طـلـبـه ی حـوزه های عـلـمیه نـجـف اشرف و قـم و کلیه ی نــقـاط بـر روی زمـین.
بـا خـود مـنـصف بـاشیـد و قلب هایـتـان را بـه حکـمـت معـطوف سازیـد، و سـخـنـان مرا بـا انـصاف تدبـیـر کـنید، و صلـه رحم مـحمد(ص) را قـطـع نـکـنید، زیـرا کـه بـه عـرش الـهی متـصل است و می گویـد: خداونـدا هر کـه بـا من وصلـت کـند بـا او وصلت کـن، و هر کـه بـا من قـطـع رابـطه کـرد بـا او قـطـع رابـطه کـن.
بـه کدام یک از ثـقـلیـنِ هدایـت تـمسُک جُـستـیـد؟ بـه قرآن یا بـه عـتـرت؟ آیـا از خـود پـرسـیـده ایـد؟؟؟
اما قرآن، شـمـا آن را پـشت سر خـود نـهادیـد، و آن را سَبُک ترین امور در مـیـزان خـود قرار دادید. و اما عـتـرت، حکـمت یمانی و روایـات ربـانی آنـها را مانـند غبـاری کـه هوا آن را پـراکـنده می کـند آنـها را پـراکـنده کـردید. و هر آنـچـه موافـق هوای نـفـسانی شـمـا بـود پـذیـرفـتـید، هر چـند کـه راویـان آن اندک بـاشـند. و آنـچـه مـخـالـف هوای نـفـسانی شـمـا بـود، هر چـنـد کـه بـه حـد تواتـر رسید، را رد کـردید.
می گوئـید، روایـاتی کـه مرا توصیف کـرده اند حـجت نـیستـنـد. و وصـیـت رسول خدا(ص) بـه اَئـمه(ع) و بـه من و مـهـدیـیـن حـجت نـیست. و مـعـرفـت قرآن و راه های آسمانی حـجت نـیستـند. پس رسول اکرم(ص) و قرآن و عـتـرت(ع) در مـیـزان شـمـا چـقدر سبک هستـنـد، و در عـقل های شـمـا چـقدر بی اهـمیت می بـاشند.
و حـق را بـه شـمـا می گویم : در تورات نـوشـتـه شده است کـه: بـر من بـا تـمـام وجـودت توکل کـن، و بـر فـهـمت اعـتـمـاد نـکن، بـه هر طریـقی مرا بشنـاس، و من راه تو را روشن می سازم. خـود را حکیم حـساب نـکن. بـه من احـتـرام بـگذار و بـا سـخـنانم خـود را ادب کـن. و در قرآن می خوانـیـم: ﴿ وَالّـَذِینَ جَاهَـدُوا فِـیـنَا لَـنَـهْـدِیـنّـَهُمْ سُبُـلَـنـَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْـمـُحْسِنِینَ﴾.(عـنکبوت:69).﴿وكـسانى كه در راه ما كـوشیدهانـد بـه یـقیـن راههاى خـود را بـر آنـان مىنـمایـیـم و در حـقـیـقـت،خـدا بـا نـیـكوكاران اسـت﴾.(عـنکبوت:69).
آخرین ویرایش توسط مدیر: