
پاسخ به شبهات شیعیان (38)
- یکشنبه, 16 مهر 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
آیا بین کتاب "وهمالالحاد سید احمدالحسن " و کتاب "وهمالالحاد د.عمروشریف" شباهتی وجود دارد؟؟ (1)
آیا بین کتاب "وهمالالحاد سید احمدالحسن " و کتاب "وهمالالحاد د.عمروشریف" شباهتی وجود دارد؟؟! (قسمت1)
لینک کتاب وهمالالحاد سید احمدالحسن :
http://www.almahdyoon.org/arabic/documents/live/wahmilhad
لینک کتاب وهمالالحاد د.عمروشریف:
http://shervareh.marsdownload.ir/%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A5%D9%84%D8%AD%D8%A7%D8%AF-%D8%AF-%D8%B9%D9%85%D8%B1%D9%88-%D8%B4%D8%B1%D9%8A%D9%81-pdf.html
سید احمدالحسن در تاریخ 2012.12.17 در صفحۀ رسمی فیسبوک خودشان، در مورد نوشتن کتاب وهمالالحاد سخنانی را فرمود:
"سعی میکنم که موضوعاتی مرتبط با خلق و اثبات وجود الله وعدم او را مطرح سازم. اين موضوعات علمی بسيار مهم میباشند و آنچه در ميدان علمی میبينم اين است که الحاد از لحاظ علمی پيروز است و آنهم با معدل بسيار بالا در برابر کسانی که ادعای نمايندگی اديان را میکنند. پس اينها که خود را علماء مینامند چه مسلمانان شيعه و سنی و وهابيت يا مسيحيان و يا يهود به مسائل علمای بيولوژی تکاملی و غير آنها که مطرح میسازند اصلاً بدون هوشياری پاسخ میدهند، پس آنها مانند کسی هستند که مسئلهای را به اشتباه شنيد و متوجه شد پس به اشتباه پاسخ گفت، و لهذا کتابی در اين باب نوشتم که الان تقريباً کامل است، و در آن مهمترين نظريات علمیتجربی ثابت و يا رياضی و نظری را مورد مناقشه قرار دادم، و انشاءالله زمانی که ببينم اشخاصی از لحاظ شناخت شايستۀ آن را داشته باشند، آن را منتشر خواهم کرد؛ تا آنچه را نوشتم متوجه شوند، زيرا که نياز به اطلاع در مورد علومی مانند زمينشناسی تاريخی (يا تاريخ زمين)، و تاريخ قديم و آرکئولوژی (علم آثار) و علم بيولوژیتکاملی و فيزيک نظری و کيهانشناسی (علم حيات) و مردمشناسی و علم مهندسیژنتيک و پزشکی و فلسفه و غير آنها است."پیام فیسبوک سید احمدالحسن
ایشان در این سخنان بیان میکند که کتاب وهمالالحاد را تقریباً کامل کردند و زمانیکه ببينند اشخاصی از لحاظ شناخت شايستۀ آن را داشته باشند، آن را منتشر خواهند کرد.
بنابراین ایشان در اواخر سال 2012 کتاب وهمالالحاد را تقریباً تکمیل کردند و قصد منتشرکردن آن را داشتند. با مراجعه به پایان کتاب وهمالالحاد سید احمدالحسن تاریخ پایان کتاب وهمالالحاد را متوجه میشویم. سید احمدالحسن تاریخ پایان کتاب را سال 1434 هق بیان میکنند. یعنی تقریباً در اوایل سال 2013 این کتاب را به پایان رساندند. همچنین ایشان در تاریخ 2014.11.9 لینک کتاب وهمالالحاد را در صفحۀ فیسبوک خود قرار داد.
با مراجعه به کتاب وهمالالحاد د.عمروشریف میبینم تاریخ کتاب را نوامبر و دسامبر سال 2013 میلادی، محرم سال 1435 هق میداند. یعنی در اواخر سال 2013 ایشان کتابشان را منتشر کردند.
در نتیجه حدود یک سال قبلتر از اینکه دکتر عمروشریف کتابشان را بنویسند، کتاب وهمالالحاد سید احمدالحسن به پایان رسیده بود. این از جهت تاریخ نگارش کتاب؛ از جهت مطالب کتاب نیز در قسمت بعد این مسئله را بررسی میکنیم.
ادامه مطلب...- یکشنبه, 16 مهر 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
آیا بین کتاب "وهمالالحاد سید احمدالحسن " و کتاب "وهمالالحاد د.عمروشریف" شباهتی وجود دارد؟؟ (2)
آیا بین کتاب "وهمالالحاد سید احمدالحسن " و کتاب "وهمالالحاد د.عمروشریف" شباهتی وجود دارد؟؟! (قسمت2)
http://www.almahdyoon.org/arabic/documents/live/wahmilhad
با مراجعه به صفحۀ رسمی فیسبوک سید احمدالحسن میبینیم که ایشان از تاریخ 2012.12.20 در طی چند روز و چند پیام، مطالبی را در صفحۀ فیسبوک خود قرار دادند. مطالبی در مورد تمدن سومر و آکاد. این بخشی از مطالب فصل 5 کتاب وهمالالحاد است و این نکته نشان میدهد که کتاب وهمالالحاد ایشان در همین مدت، تقریباً به پایان رسیده بود و کامل شده بود. و مدتی بعد مطالب دیگری نیز از فصلهای مختلفی از کتاب را در صفحۀ فیسبوک خودشان قرار دادند و همۀ این مطالب نشان میدهد که کتاب ایشان تقریباً یک سال قبلتر از کتاب د.عمروشریف به پایان رسیده بود.
اما در مورد مطالب کتاب وهمالالحاد سید احمدالحسن ، نکته قابل توجه اینست که، کتاب ایشان از 6 فصل تشکیل شده است و بهطور کلی در این فصلها از چند موضوع سخن فرمودند.
فصل1: ایشان در فصل اول کتاب به بیان نظریان علمای ادیان سهگانۀ ابراهیم در مورد چرخش زمین و بحث تکامل میپردازد و به آن به صورت تفصیلی پاسخ میدهد و مشخص میکند که افرادی که نظریۀ تکامل را مردود شمردند، اصلاً آن را متوجه نشدند و نفهمیدند. چون با دلایل علمی که در بحث تکامل وجود دارد، هیچ فردی نمیتواند آن را رد کند، ولی علمای ادیان بدون مطالعه در زمینه تکامل آن را رد می کنند ودر حقیقت آنان فهم خودشان از تکامل را رد کردند و نه تکامل را.
ایشان در فصل دوم کتاب تکامل را بررسی میکند و بیان میکند که تکامل از دو قسمت تشکیل شده است: پیدایش و ارتقاء و فرضیههای پیدایشی را که دانشمندان بیان میکنند، بررسی میکند. در این فصل نیز به صورت تفصیلی دلایل تکامل را بیان میکنند و به این نتیجه میرسند که چارهای از قبول تکامل نیست. دلایلی همچون دلایل ژنتیکی و سنگوارهها و اینکه دگرگونی، انتخاب طبیعی و وراثت قطعاً به تکامل میانجامد و علم کالبدشناسی تطبیقی و پسگشت یا تحلیلرفتن و ازدستدادن اندامها و دلایل دیگر که آن را به صورت تفصیلی و با مثال بیان میکنند. و در آخر نیز اشکالات بر نظریۀ تکامل را بیان میکند و به آن پاسخ میدهد.
در فصل سوم آیات و روایاتی را که در مورد نظریۀ تکامل وجود دارد، بیان میکند و در مورد آن توضیحی میدهد. و اینکه حقیقت آفرینش آدم چگونه بود و امتحان از ایشان و عالم ذر در کجا اتفاق افتاد؟! در ادامه آیات و روایات متشابهی را که از آن برای رد نمودن نظریۀ تکامل استفاده شده است، بررسی میکند و آنها را محکم میکند و منظور از آن را مشخص مینماید. بحث اینکه نسل آدم در آغاز چگونه منتشر شد و آیا فرزندانش با یکدیگر ازدواج کردند و به اصطلاح زنای با محارم. و نظرات علماء را میآورند و متوجه میشویم که علماء قائل هستند که نسل بشر در آن زمان با زنا منتشر شد. در ادامه مسئلۀ آفرینش حوا از دندۀ آدم را بیان میدارد و ثابت مینماید که این مسئله باطل است و در پایان نیز باردار شدن مریم را به پسر از جهت علمی بررسی میکند و به شبهات ملحدین پاسخ میدهد.
ایشان در فصل چهارم هدفمند بودن تکامل را ثابت میکند و مشخص میکند که ملحدین با مغالطۀ پارهپارهکردن موضوع و عدم نگرش کلی به تکامل، هدفمند بودن کلی تکامل را رد میکنند و این مسئله را بررسی میکند. در این فصل یکی از دلایل وجود خداوند را بررسی میکند؛ "صفت اثر دال بر صفت موثر است" و...
در فصل پنجم درمورد هدف تکامل که همان تولید ابزار هوشمندی است سخن میگوید و موضوع ژنهای خودخواه را که داوکینز بیان داشته است، مطرح میکند و در مورد ایثار حقیقی و عدم تفسیرصحیح ملحدین از این نوع ایثار سخن میگوید و بیان میکند که با دید ملحدین نمیتوان تفسیری از ایثار حقیقی داشت و ژنهای خودخواه از تفسیر این نوع ایثار قاصر هستند. در ادامه جهش فرهنگی را که بهصورت غیرمنتظره در دورهای از زمان اتفاق افتاده است، بررسی میکند و ثابت میکند که پشت این جهش، دست غیبی وجود دارد. در پایان نیز در مورد تمدن سومر و آکاد سخن میگوید و در مورد داستان گیلگمش با ما سخن میگوید، لوحهایی که داستانهای سومریان و آکادیان و... را بیان میکند. در پایان این فصل نیز طوفان نوح ع را بررسی میکند و به اشکالات ملحدین در این زمینه پاسخ میدهد.
در فصل ششم کتاب دلیل دوم وجود خداوند را بررسی میکند؛ "عدم، غیرمولد است" و در مورد نظریۀ انفجار بزرگ یا بیگبنگ، سخن میگوید و مباحث دیگری از فیزیک کوانتوم که ملحدین به واسطۀ آن قائل هستند که تفسیر کوانتومی برای به وجود آمدن هستی از عدم کافی است و در این فصل به این اشکالات پاسخ میدهد. مباحثی از جمله فرضیههای چند جهانی و...
این مباحث کتاب وهمالالحاد سید احمدالحسن بود. در قسمت بعد کتاب د.عمروشریف را بررسی میکنیم و میبینیم که از چه فصولی تشکیل شده است تا به حقیقت پی ببریم.
- یکشنبه, 16 مهر 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
هرکس ادعا کند که من فرزند امام مهدی ع هستم او را لعنت کنید...
آیا این روایت وامثال آن صحیح است؟ ("هرکس ادعا کند که من فرزند امام مهدی ع هستم او را لعنت کنید")
امام باقر ع :
(من یدعی انه ولدٌ للامام المهدی فالعنوه)
(هرکس ادعا کند که من فرزند امام مهدی ع هستم او را لعنت کنید) (الرد علی اهل البدعة ابوالحسن علی بن ابی سهل حاتم بن ابی حاتم قزوینی ص 431 )
سید احمدالحسن ع وصی وفرستادۀ امام مهدی ع است و برای اثبات خویش از همان قانون معرفت حجتهای الهی استفاده کرده است. وصیت و معرفی از جانب خداوند، علم و دعوت به حاکمیت خدا. بر اساس روایات متواتر ومقرون به قرائن صحت، بعد از رسول الله 24 فرد به خلافت میرسند: 12امام+ 12مهدی. لذا امام مهدی ع فرزند دارد و یکی از فرزندان ایشان، احمد نام دارد ومهدی اول است وقبل از ظهور امام مهدی ع حضور دارد و وظیفه زمینهسازی برای ایشان را دارد. علاوه بر این هیچ روایتی نیست که با روایات مهدیین در تعارض باشد وآن را نفی کند.
پاسخ به این روایت:
1: با بررسی منابعی که در ذیل این روایت بیان شد و با مراجعه به منابع روایی اثری از این روایت نیافتیم و ظاهراً روایتی به این شکل وجود ندارد و به نظر میرسد که این روایت جعلی بوده است. شاید مشخص شود چه فردی جعل حدیث میکند: انصار امام مهدی ع یا ...؟!
2: با فرض وجود روایت، این روایت واحد است و بنابر مبنای رجالیون طبق منهج اجتهادی خود فقهاء نمیتوان از آن در عقیده استفاده کرد.(باب الزام)
3: با فرض وجود این روایت، این روایت با روایات متواتر ومقرون به قرائن صحت و قطعی مهدیین در تعارض و مخالفت است، لذا طبق منهج مجتهدین این روایت قابل اخذ نمیباشد .
4: با فرض وجود روایت، این روایت غیر مسوَّره است و بنابر قاعدۀ موجود در نزد منطقیها، قضیه غیرمسوَّره در صورت نبودن قرینه در حکم قضیۀ جزئی است. در نتیجه برخی از افرادی را که مدعی هستند، که فرزند امام مهدی ع هستند، مورد لعنت قرار میگیرند و نه همۀ آنها.(باب الزام)
۵: از آنجا که حجت خدا دارای عصمت است و هرگز ادعای باطل نمیکند فلذا ادله عصمت حجت خدا بر این روایت (برفرضی که چنین روایتی از ناحیه امام معصوم صادر شده باشد) حکومت دارد و موضوعا مهدیین از فرزندان امام مهدی ع از موضوع روایت فرضی خارجند و اصلا مفهوم حکم روایت فرضی شامل حال ایشان که حجتهای الهی هستند نخواهند شد.
۶: بر فرض نزول از باب حکومت ، این روایت با روایات ممهدیین اولاد امام مهدی و اولاد ایشان تخصیص میخورد و معنایش این میشود که هرکسی ادعا کند که فرزند امام مهدی ع هستم او را لعن کنید مگر اینکه (اثبات شود از طریق قانون معرفت حجت و یا تایید حجت ثابت شده و یا سایر موارد) از اولاد امام مهدی ع باشد.
نكته ای که در اینجا قابل تذکر است اینست که منهج صحیح و غیر قابل خدشه در فهم حقیقت اینست که با قانون معرفت حجت ، حجت زمان خود را بشناسی و روایات را بر ایشان عرضه بداری و ایشان بیان کننده تشابه و صدور و سایر مسائل آن میباشد اما آنچه که در پاسخ به این مطلب داده شد از باب الزام و طبق قواعد مستشکل میباشد.
در نتیجه با این روایت نمیتوان علیه روایات مهدیین استفاده کرد.
ادامه مطلب...- یکشنبه, 16 مهر 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
آیا وجود برادر سید احمدالحسن در ارتش عراق در دولت صدام، میتواند دلیلی برای رد دعوت سید احمدالحسن باشد؟!
آیا وجود برادر سید احمدالحسن در ارتش عراق در دولت صدام، میتواند دلیلی برای رد دعوت سید احمدالحسن باشد؟!
سید احمدالحسن وصی و فرستادۀ امام مهدی است و با دلیلی قطعی و یقینی ادعای خودش را ثابت کرده است. عادت مخالفین دعوت مانند گذشتگان بر این است که در دعوت یمانی آل محمد شبهه وارد میکنند و به مسائل حاشیهای میپردازند. سید محمد برادر سید احمدالحسن نیز مانند هر انسان عادی دیگری قبل از آغاز دعوت مبارک یمانی شغل خاصی داشته است ودر دانشکده خاصی فارغ التحصیل شده است. میزان و ملاکی که به واسطۀ آن افراد شناخته میشوند و وضعیتشان نسبت به خداوند مورد رضایت میشود، قبول خلیفۀ الهی است. سید محمد حفظه الله نیز زمانیکه دعوت مبارک یمانی به ایشان رسید، دعوت سید احمدالحسن را قبول کردند و آن را پذیرفتند. لذا در این امتحان پیروز شدند.
لازم است سؤالاتی را از افرادی که از این شاخه به آن شاخه میروند، بپرسیم:
آیا اگر در زمان حضرت موسی بودیم، بهانه رد کردن دعوت ایشان را بودن موسی در کاخ فرعون میدانستیم؟؟!
یا مثلاً علی بن یقطین که یکی از یاران امام موسی کاظم است، در دستگاه حکومت وقت بود و امام به ایشان اجازه داده بود؛ آیا ما به این خاطر که یکی از یاران ایشان در دستگاه حکومتی است، دعوت امام را رد میکنیم؟!
آیا وجود امام حسن عسکری و محصور بودن ایشان در پادگان نظامی حکومت وقت، میتواند دلیلی برای رد دعوت امام حسن عسکری باشد؟!
آیا...آیا...
- دوشنبه, 27 شهریور 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
آیا احمدالحسن برای اثبات ادعای خویش از روایات عامه استفاده کرده است؟!
آیا احمدالحسن برای اثبات ادعای خویش از روایات عامه استفاده کرده است؟!
سید احمدالحسن (ع) وصی و فرستادۀ امام مهدی (ع) است و برای اثبات خودش از قانون ثابت معرفت حجتهای الهی که قطعی و یقینی است، استفاده کرده است. بحثهای انصار امام مهدی (ع) با دیگران در چند مرحله خلاصه میشود:
1: اثبات عقیدۀ مهدیین (حول محور وصیت مکتوب رسولالله (ص) در شب وفات) در این مرحله بحث در این زمینه است که آیا بعد از رسولالله 12حجت معصوم وجود دارد یا 24 حجت معصوم؟! در این قسمت ثابت میکنیم که وصیت رسولالله (ص) در شب وفات که به 12 امام + 12 مهدی اشاره دارد، قطعی و یقینی است. متواتر و مقرون به قرائن صحت و موافق با اصول قطعی و یقینی.
2: اثبات قانون معرفت حجت. (وصیت. علم. دعوت به حاکمیت خداوند) در این مرحله بحث در این مورد است که آیا خداوند برای شناخت حجتها و خلفای خودش در روی زمین قانون و راهی قرار داده است یا خیر؟! و به صورت قطعی و یقینی ثابت میشود که قانون معرفت حجت از سه بخش تشکیل میشود و ثابت میشود که به این سه راه در روایتهای متواتری اشاره شده است و مقرون به قرائن صحت میباشد و با عقل سلیم انسانی نیز موافقت دارد.
3: تطبیق این قانون بر سید احمدالحسن (ع) و اثبات اینکه ایشان مهدی اول میباشد.
بحث اصلی ما از همان آغاز در این زمینه بوده است، ولی دیگران با منحرف کردن بحث از اصل خود به این شاخه و آن شاخه میروند و به شبهات و اشکالات میپردازند که تمامی ندارد.
در مورد روایات عامه نیز باید گفت که عقیدۀ شیعه ایناست که در صورتی که روایات عامه با اصول شیعه موافقت داشته باشد و با روایات اهل بیت (ع) موافقت داشته باشد، قابل اخذ میباشد و به معنای دیگر ذکر این روایات به این خاطرست که در روایات شیعه به آن اشاره شده است و الا دلیل دیگری ندارد. امیدوارم که دیگران که با ما مخالف هستند، شرف خصومت داشته باشند و اینطور جلوه ندهند که ما از روایات عامه استفاده میکنیم.
ادامه مطلب...- دوشنبه, 27 شهریور 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
آیا فردی که پرچم را به قائم (ع) میدهد، از آلجعفراست؟!
آیا فردی که پرچم را به قائم (ع) میدهد، از آلجعفراست؟!
امام صادق (ع) فرمود: " ثُمَّ الْتَفَتَ رسولالله ص إِلَى جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَ يَا جَعْفَرُ أَ لَا أُبَشِّرُكَ أَ لَا أُخْبِرُكَ قَالَ بَلَى يَا رسولالله فَقَالَ كَانَ جَبْرَئِيلُ عِنْدِي آنِفاً فَأَخْبَرَنِي أَنَّ الَّذِي يَدْفَعُهَا إِلَى الْقَائِمِ هُوَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ أَتَدْرِي مَنْ هُوَ قَالَ لَا قَالَ ذَاكَ الَّذِي وَجْهُهُ كَالدِّينَارِ وَ أَسْنَانُهُ كَالْمِنْشَارِ وَ سَيْفُهُ كَحَرِيقِ النَّارِ يَدْخُلُ الْجُنْدَ ذَلِيلًا وَ يَخْرُجُ مِنْهُ عَزِيزاً يَكْتَنِفُهُ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ"[1]
امام صادق (ع):" سپس رسول خدا (ص) به جعفربن ابىطالب رو كرد و فرمود: اى جعفر آيا نمى خواهى تو را بشارت دهم؟ آيا تو را باخبر نسازم؟ عرض كرد: چرا يا رسولالله، آن حضرت فرمود: چند لحظه پيش جبرئيل نزد من بود و به من خبر داد كسى كه آن پرچم را به قائم مى سپارد از نسل تو است، آيا مى دانى او كيست؟ عرض كرد: نه، فرمود: او همان كسى است كه صورتش چون دينار است و دندان هايش بسان ارّه و شمشيرش چون شعلۀ آتش است، با خوارى داخل سپاه مى شود و با عزّت از آن بيرون مى آيد، و جبرئيل و ميكائيل او را در ميان مى گيرند"
پاسخ:
1: طبق احادیث متواتر و قطعی مهدی اول (احمد) که همان یمانی است، فردیست که قبل از ظهور امام مهدی (ع) حضور دارد و بنابر حدیث وصیت رسولالله (ص) در شب وفات حجیت دارد و هر فردی باید از او تبعیت کند. و هیچ فرد دیگری قبل از ظهور به جز این فرد -و امام مهدی (ع)- حجیت ندارد. ما با دلیل قطعی و یقینی ثابت کردیم که این فرد سید احمدالحسن (ع) است.
2: هر روایتی که با این مسئله مخالفت داشته باشد، متشابه است و باید به محکم رجوع داده شود، لذا این روایت نیز متشابه است و باید به محکم رجوع داده شود. در این زمان که معصوم بین ما حضور دارد، باید براساس آموزش که او داده است، روایت متشابه را به محکم برگردانیم. روایت محکم روایت وصیت رسولالله (ص) در شب وفات است و روایات دیگری که اشاره به وجود مهدی برای امام مهدی (ع) میکند. لذا این روایت متشابه میشود و نمیتوان به آن استناد نمود.
3: از باب الزام میگوییم که در مباحث عقیدتی و اعتقادی نمیتوان از روایت واحد استفاده کرد و به آن استناد کرد؛ به این خاطر که روایت واحد ما را به ظن و گمان میرساند و ما در مباحث عقیدتی به قطع و یقین نیاز داریم. لذا باید تواتر یا مقرون به قرینه بودن روایت اثبات شود.
4: این روایت با روایات دیگر که بیان میکند آلجعفر پرچم دارند و پرچم آنها پرچم ضلال و گمراهی است، در تعارض است. لذا باید آن را توجیه کرد.
مما جاء عن أبیجعفرمحمدبن علی علیه السلام، أنه سئل عن الفرج، متى یکون؟فقال: "إن اللّه عزّ و جلّ یقول: فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ ثم قال: یرفع لآل جعفر بن أبی طالب رایه ضلال، ثم یرفع آل عباس رایه أضلّ منها و أشر، ثم یرفع لآل الحسن بن علی علیهالسلام رایات و لیست بشیء، ثم یرفع لولد الحسین علیهالسلام رایه فیها الأمر."[2]
از امام صادق (ع) در مورد فرج سوال شد که چه زمانی است؟ فرمود: "خداوند عزوجل میفرماید: "منتظر باشیم که من نیز از منتظرین هستم" سپس فرمود: برای آلجعفربن ابیطالب پرچم گمراهی بلند میشود و بعد برای آلعباس پرچمی بلند میشود که گمراهتر و بدتر از آنست و بعد برای آلحسنبن علی (ع) پرچمهایی بلند میشود و چیزی در آن نیست و بعد برای فرزندان حسین (ع) پرچمی بلند میشود که امر در آن است"
و...
5: منظور از روایت اینست که فردی از فرزندان جعفر پرچم را به قائم (ع) میدهد و در این روایت امری نسبت به پیوستن به این پرچم نشده است. بلکه اشاره میکند که فردی از فرزندان جعفر پرچم را به قائم (ع) میدهد. از طرف دیگر روایات متواتری داریم که در آخرالزمان فرد ممهد و زمینهسازی است که باید به او بپیوندیم و امر به رفتن به سمت این فرد شدیم و این فرد همان مهدی اول و سید احمدالحسن (ع) است.
پی نوشت ها:
ادامه مطلب...- دوشنبه, 27 شهریور 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
آیا سِلاح رسولالله (ص) فقط شمشیر و زره ایشان است؟ و علم سلاح نیست؟
آیا ذکر علم و سلاح با یکدیگر مانع از اطلاق سلاح بر علم است؟ همانطور که برخی از مدعیان علم ادعا میکنند.
در برخی از روایات علم و سلاح با دو لفظ ذکر شده است و برخی میگویند که بر تفاوت دلالت میکند:
عن علي بن سعيد ان ابا عبد الله الصادق قال في حديثه: "ان عندنا سلاح رسولالله وسيفه ودرعه وعندنا والله مصحف فاطمة ما فيه آية من كتاب الله وانه لاملاء رسولالله وخطه علي بيده وعندنا والله الجفر وما يدرون ما هو امسك شاة أو مسك بعير ثم اقبل الينا وقال: ابشروا أما ترضون أنكم تجيئون يوم القيامة آخذين بحجزة علي ع وعلي آخذ بحجزة رسولالله"[1]
امام صادق (ع) فرمود: "سلاح و شمشیر و زره رسولالله نزد ماست و به خدا قسم مصحف فاطمه نزد ماست که در آن آیهای از کتاب خداوند نمیباشد و املاء رسولالله و به خط علی میباشد و به خدا قسم جفر نزد ماست و نمیدانند که پوست گوسفند است یا پوست شتر. سپس رو به ما نمودند و فرمودند: آیا خشنود نمیشوید که روز قیامت لباس علی ع را بگیرید، درحالی که علی ع لباس رسولالله را گرفته است؟!"
ملاحظه میکنید که این روایت بین سلاح رسولالله و شمشیر و زره ایشان جدایی قائل شده است و این مسئله سخن فردی را که گمان میکند سلاح فقط همان شمشیر و زره است، باطل میکند! به این خاطر که سلاح مفهومی است که هم بر شمشیر منطبق میشود و هم بر غیر آن.
آیا این به این معناست که شمشیر سلاح نمیباشد؟؟؟
همچنین روایات علم و سلاح را ذکر میکند و این به این معنا نیست که علم، سلاح نیست و این اشتباه علمی بزرگی است که افراد مدعی علم لب به سخن در مورد آن میگشایند. سلاح با علم جدایی ندارد. روایات بیان کرده است که سلاح و علم جدا نمیشوند.
"باب اینکه مثال سلاح رسولالله (ص) مانند تابوت در بنیاسرائیل میباشد."[2]
عن عبد الله بن أبي يعفور، قال: سمعت أبا عبد الله (ع) يقول: "إنما مثل السلاح فينا مثل التابوت في بني إسرائيل، حيثما دار التابوت دار الملك، فأينما دار السلاح فينا دار العلم"
عبداللهبن ابییعفور میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: "مَثَل سلاح در میان ما مانند تابوت در میان بنیاسرائیل میباشد. هر جایی که تابوت باشد، فرماندهی در آنجاست. هر جایی که سلاح در میان ما در آنجا باشد، علم آنجاست."
عن صفوان، عن أبي الحسن الرضا ع قال: كان أبو جعفر (ع) يقول: "إنما مثل السلاح فينا مثل التابوت في بني إسرائيل حيثما دار التابوت أوتوا النبوة، وحيثما دار السلاح فينا فثم الأمر، قلت: فيكون السلاح مزايلاً للعلم ؟ قال: لا "
امام رضا (ع) فرمود: امام باقر (ع) میفرمود: "مَثَل سلاح در میان ما مانند تابوت در میان بنیاسراییل است. هر جایی که تابوت باشد، پیامبری آنجاست. و هر جایی که سلاح در میان ما باشد، امر آنجاست. عرض کردم: آیا سلاح با علم تفاوتی دارد؟ فرمود: خیر."
عن ابن أبي نصر، عن أبي الحسن الرضا (ع) قال: قال أبو جعفر (ع): "انما مثل السلاح فينا كمثل التابوت في بني إسرائيل أينما دار التابوت دار الملك، وأينما دار السلاح فينا دار العلم"
امام باقر ع فرمود: "مَثَل سلاح در میان ما مانند تابوت در میان بنیاسراییل میباشد. هر جایی که تابوت باشد، فرماندهای آنجاست. و هر جایی که سلاح در میان ما باشد، علم آنجاست."
این مطلب ما را به یاد سخن رسولالله (ص) به عمار میاندازد: "إن الحق يدور مع علي حيثما دار" "هر جایی که علی باشد، حق با اوست" این به این معناست که حق همان علی (ع) است و علی (ع) همان حق است. یعنی علی (ع) مصداقی از مصادیق حق است و همانطور که رسولالله (ص) در وصیتش روشن کرده است، مصادیق حق 12 امام و 12 مهدی هستند. همچنین علم مصداقی از مصادیق سلاح میباشد.
پی نوشت ها:
[1]- بصائر الدرجات: ص153.
[2]- الكافي: ج1 ص238.
ادامه مطلب...- یکشنبه, 29 مرداد 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
آیا پیروان سید احمدالحسن به 13 امام اعتقاد دارند؟
آیا پیروان سید احمدالحسن به 13 امام اعتقاد دارند؟
یکی از جولانگاههای معاندین دعوت یمانی آل محمد (ع)، کلمه امام است که متأسفانه برخی بیتوجهیها نیز به آن دامن میزند و زیاد دیده میشود که اشخاصی بدون تحقیق درست و حتی بدون رعایت شرایط سؤال، وارد این موضوع خاص میشوند و دانسته یا ناآگاه به یمانیون میگویند "شما به امام سیزدهم معتقدید".
اما حقیقت چیست؟
برای تبیین این مسئله ابتدا باید ببینیم معنای کلمه امام چیست؟ و چند شکل دارد؟
امام یعنی:
پیش، جلو، رو به رو (فرهنگ عمید)؛
پیشوا، پیر، شیخ (فرهنگ فارسی معین).
حال ببینیم این کلمه در فرهنگ دینی و قرآنی به چه معانی آمده است؟
برای لفظ امام از لحاظ دینی چهار معنا قابل تصور است:
۱- معنای اخص
۲- معنای خاص
۳- معنای عام
۴- معنای اعم
۱- معنای اخص کلمه امام، همان دوازده امام شیعه یعنی از امام علی (ع) تا امام زمان (ع) است.
امام باقر (ع): (نحن اثنا عشر اماما منهم حسن و حسین ثم الائمة من ولد الحسین).[1]
۲- معنای خاص کلمه امام، شامل پیشوایان الهی میشود، ولی با درجهای کمتر از ائمه اهلبیت علیهم السلام. مثلا خداوند حضرت ابراهیم (ع) را در قرآن امام خطاب کرده است.
وَ إِذِ اِبْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لاٰ يَنالُ عَهْدِي اَلظّالِمِين[2]
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود، و وى آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» گفت و از دودمانم فرمود: «پیمان من به بیدادگران نمى رسد.»
البته مقام مهدیین از مقام انبیاء علیهم السلام و ابراهیم (ع) بالاتر است، بلکه آنها والامرتبهترین خلفای خدا بعد از دوازده امام علیهم السلام هستند.
۳- معنای عام امام: در معنای عام، کلمه امام شامل پیشوایان غیر معصوم مثل امام جماعت و مسجد میشود.
۴- امام به معنای اعم شامل هر نوع پیشوایی چه پیشوای هدایت و چه پیشوای گمراهی میشود:
وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى اَلنّارِ وَ يَوْمَ اَلْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ[3]
و آنان را پیشوایانى که به سوى آتش مى خوانند گردانیدیم، و روز رستاخیز یارى نخواهند شد.
حال ببینیم یمانیون آیا به سیزده امام یا امام سیزدهم اعتقاد دارند؟
انصار یمانی به معنای اخص کلمه امام، به دوازده امام معتقد هستند، اما در عین حال به معنای خاص کلمه امام، همچنانکه به حضرت ابراهیم خلیلالرحمن هم امام میگویند، به دوازده مهدی یا همان مهدیین از نسل امام حسین (ع) هم امام میگویند و از این عقیده حق و مستند به قرآن و احادیث هیچ ابایی ندارند.
اما حُسن ختام این مطلب با چند روایت که مهدیین را امام معرفی کردهاست:
مولای متقیان امیر مؤمنان علی (ع) هنگامی که درباره قائم (مهدی اول) سخن میگفت فرمود:
یا ابا العباس انت امام الناس.[4]
ای پدر عباس، تو امام مردم هستی.
(اللهم كن لوليك، القائم بأمرك، الحجة، محمد بن الحسن المهدي، عليه و على آبائه أفضل الصلاة و السلام، في هذه الساعة و في كل ساعة، وليا و حافظا و قاعدا، و ناصرا و دليلا و مؤيدا، حتى تسكنه أرضك طوعا، و تمتعه فيها طولا و عرضا، و تجعله و ذريته من الأئمة الوارثين).[5]
امام زمان (ع):
(....وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ (امام زمان عج) وَ وُلَاةِ عَهْدِكَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصَى آمَالِهِمْ دِيناً وَ دُنْيَا وَ آخِرَةً- إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير).[6]
جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد مهدیین مقالات زیر را مطالعه نمائید :
مهدیین (ع) حافظان دین خدا و بر پا کنندگان دولت عدل الهی
ائمه و مهدیین علیهم السلام قوام و هدایت کنندگان
مهدیین (ع) خلفای رسول الله (ص) و ائمه نیز میباشند
مهدیین (ع) از فررندان امام مهدی (ع) – (اثبات ذریه)
وصیت مقدس رسول الله (ص) و دلایل ایمان و قبول آن و اقرار به مهدیین (ع)
مهدیین (ع) در دعاها و روایات اهل بیت علیهم السلام
پی نوشت ها:
[1]- کافی ج۱/ ص۲۴۷ ج2.
[2]- بقره: 124.
[3]- قصص: 41.
[4]- الزام الناصب، ج2، ص197.
[5]- الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)/ ج1/191/ فصل(26) فيما نذكره مما يختم به كل ليلة من شهر رمضان..... ص:190.
[6]- الغيبة الطوسي ص273. بحار الأنوار ج52 ص17. دلائل الامامة ص300. مستدرك الوسائل ج16 ص89. إثبات الهداة ج3 ص685. بحار الأنوار ج94 ص78. جمال الاسبوع السيد بن طاووس ص494. المصباح الكفعمي ص546. مفاتيح الجنان اعمال روز جمعه در صلوات ضراب اصفهاني.
ادامه مطلب...
- چهارشنبه, 25 مرداد 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
اگر دو رویای متناقض توسط دو فرد دیده شود چه باید کرد؟
اگر روایت دو شخص از رؤیایی که ادعای دیدن آن را دارند تناقض پیدا کرد؟
پاسخ: اگر روایت دو شخص از دو رؤیا که ادعای دیدن آنها را دارند تناقض پیدا کرد، یا یکی از رؤیاها یا هر دو کذب هستند، یا اینکه یکی از اشخاص یا هر دوی آنان دروغگواند! از آنجا که تعداد رویاهای انصار که به حقانیت دعوت مبارک یمانی شهادت میدهند، از صدها و هزاران میگذرد، امری غیر عاقلانه است، بگوییم بر دروغ و کذب اجتماع کرده باشند؛ زیرا آنان از کشورهای مختلف و عقائد گوناگون هستند و اجتماعشان بر دروغ و کذب امری غیرعاقلانه است؛ پس دیگر حرفی باقی نمیماند جز اینکه کسی که گفته من رؤیایی ضد دعوت دیدهام، کذاب باشد؛ زیرا گفته او با حقیقتی یقینی، تناقض دارد و آن رؤیاهای متواتری است که هم دست شدن راویان آنها بر کذب امکانناپذیر است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر مقالات زیر را مطالعه نمائید :
حجیت رویای صادقه در کلام سید احمد الحسن (ع)
ادامه مطلب...- چهارشنبه, 25 مرداد 1396
- پاسخ به شبهات شیعیان
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
شبهه حجیت رویای یوسف نبی به علت عصمت او بوده است؟!
شبهه حجیت رویای یوسف نبی به علت عصمت او بوده است؟!
کسی که بگوید رؤیای یوسف نبی (ع) یا رؤیای امام موسی (ع) حق است؛ زیرا آنان معصوم هستند، پس چگونه این مطلب (رؤیا راهی برای شناخت مصداق خلیفه الهی) را به رؤیای غیر معصوم تعمیم دادید؟
پاسخ : ما به فعل معصوم (یعقوب) احتجاج کردیم. در حالی که او پیامبر است، یعنی ما به دانستن رؤیای ایشان (ع) به عنوان راهی برای تشخیص خلیفه خدا احتجاج کردیم و نه به خود رؤیا! و معصوم (ع) مردم را از حق خارج نمیسازد و وارد باطل نمیکند.
و همچنین به اقرار قرآن به این عمل، احتجاج کردیم، به دلیل اینکه فعل یعقوب (ع) و دانستن رؤیا به عنوان دلیل وی را حکایت کرده و این داستان را در آغاز سوره، مدح و ستايش کرد. خداوند میفرماید:
(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ)، (ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مىكنيم).
پس اگر باطل میبود، مدح این فعل یا حداقل اهمال آن، فریب دادن به باطل میبود و منزه است خداوند سبحان که بندگان خود را فریب دهد و يا گول زند، پس آشکار شد که فعل یعقوب (ع) حق و یقین بوده و این امر در قرآن کریم از محکمات است و هیچ قیمت و اعتباری برای هر گونه رأیی که مخالف نصّ محکم و آشکار قرآن باشد، نیست.
فرمودۀ رسولالله (ص) به اینکه رؤیا طریق ایمان به او و راه تشخیص حجت خدا است:
رسولالله (ص) اقرار کردهاند که رؤیا راهی برای هدایت و ایمان است؛ زیرا ایمان خالدبن سعیدبنعاص اموی (که معصوم نیست) پذیرفته و به آن اقرار کردند و آن به دلیل رؤیایی بود که ولید ايشان (پیامبر (ص)) را در آن دیده بود، و آن داستان مشهوری نزد اهل سنت و شیعه است..[1]
و این قصه را سید بحر العلوم به صورت خلاصه، در کتاب خود «فوائد رجالیه» نقل میکند:
خالد بن سعید بن عاص: ابو سعید از نجبای بنی امیه، از نخستین پیشگامان و متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین (ع) بود و علت اسلام آوردنش این بود که او در عالم رؤیا دید که آتشی برافروخته شده، و پدرش میخواست او را در آن بیندازد، اما ناگهان رسولالله (ص) میآید و او را به سمت خود کشیده و از آن آتش رها میکند. هنگامی که از خواب بیدار شده و صدق خوابش را شناخت، با شتاب به سوی رسولالله (ص) رفت تا اسلام خویش را بر رسولالله (ص) عرضه بدارد، در میان راه ابوبکر را میبیند و رؤیای خود را برای او تعریف میکند و ابوبکر نیز به همراه او خدمت رسولالله (ص) آمده و اسلام آوردند... .[2]
همچنین این داستان ایمان مردی یهودی است که موسیبنعمران (ع) را در عالم رؤیا میبیند که خلیفه خدا و حجتش در آن زمان، محمد، رسولالله، (ص) را بدو معرفی میکند. سید بروجردی و شیخ علی یزدی حائری در کتاب خود، الزام الناصب و غیره نقل میکند:
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: جندل بن جناده بن جبیر یهودی بر رسولالله (ص) وارد شده، گفت:... من دیشب موسی بن عمران (ع) را در خواب دیدم که به من فرمود: ای جندل، به دست محمد، خاتم انبیاء، (ص) اسلام آور و به اوصیای بعد از او متمسک شو. گفتم: اسلام آوردم! پس حمد و سپاس از آن خداوند است که اسلام آوردم و مرا به تو هدایت کرد... .[3]
پس رسولالله (ص) ایمان خالد بن سعید بن عاص (در حالیکه معصوم نیست) را میپذیرد و به رؤیای شخص یهودی (که او نیز معصوم نیست) اقرار میکند و منکر آن نمیشود و با این اقرار آشکار میکند که رؤیا حقی از جانب خداوند است و راه هدایت و ایمان در دین الهی است که برای همه خلق گشوده است؛ زیرا اگر سکوت در برابر چنین امری، در صورت باطل بودن آن، به معنای فریب دادن به باطل است و حاشا! درود خداوند بر او و خاندانش، از اینکه مردم را در باطل وارد کند یا از حق خارج سازد.
ثابت شد که رؤیا به عنوان راه شناخت خلیفه خدا حقیاست که هیچ شکی در آن نیست.
جهت کسب اطلاعات بیشتر مقالات زیر را مطالعه نمائید :
حجیت رویای صادقه در کلام سید احمد الحسن (ع)
پی نوشت ها :
[1]- ر.ک. طبقات بن سعد: ج4، ص 94، و فوائد الرجالیة: سید بحر العلوم، ج2، ص325.
[2]- الفوائد الرجالیة (عربی): سید بحر العلوم، ج 2، ص 325.
[3]- بحار الأنوار: مجلسی، ج36، ص305-304؛ جامع احدیث الشیعة: السید البروجردي، ج 14، ص 565؛ الزام الناصب: الشیخ الیزدي الحائری، ص 175؛ و همچنین صاحب مکیال المکارم و دیگر منابع این داستان را نقل کردهاند.
ادامه مطلب...- آخرین اخبار دعوت
- آخرین مطالب
-
انتشار ترجمه کتاب هم جنس گرایی (پژوهشی در خصوص علت ماورایی در انسان)
موسسه وارثین ملکوت ترجمه کتاب هم جنس گرایی (پژوهشی در خصوص علت ماورایی در انسان)را… -
انتشار ترجمه کتاب تصور اهل سنت از مهدی منتظر
موسسه وارثین ملکوت ترجمه کتاب تصور اهل سنت از مهدی منتظر را منتشر میکند: نام… -
انتشار ترجمه جلد اول کتاب احکام شریعت در قالب پرسش و پاسخ
موسسه وارثین ملکوت ترجمه جلد اول کتاب احکام شریعت در قالب پرسش و پاسخ منتشر… -
آیا آیۀ 4 سورۀ محمد به کشتار تحریک میکند؟
مسیحی: قرآن به کشتار دعوت میکند. این آیه از قرآن را بخوانید:(چون با کافران روبهرو…
-
اطلاعات مهم؛ سبک بشارت های کتاب مقدس
سبک بشارتهای کتاب مقدسبسیاری از آیات کتاب مقدس جنبه ظاهری… -
شبهات حول اسلام ; حقوق حیوانات در اسلام
شبهات حول اسلام ; حقوق حیوانات در اسلام قابلتوجه آن… -
شبهات حول اسلام ; دین ابوبکر و دین محمد
شبهات حول اسلام ; دین ابوبکر و دین محمد احمدالحسن… -
شبهات حول اسلام ; اسلام به زن ظلم کرده است - زن در مسیحیت
شبهات حول اسلام ; اسلام به زن ظلم کرده است… -
شبهات حول اسلام ; اسلام به زن ظلم کرده است - زن در اسلام
شبهات حول اسلام ; اسلام به زن ظلم کرده است…
تعداد افراد حاضر (آنلاین) در سایت
ما 61 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم