سید احمدالحسن یمانی کیست؟
پیش از معرفی و زندگی نامه سید احمدالحسن ع باید بیان نماییم که نشانههای زمانهای آخر پشت سر هم به وقوع پیوسته است: از روزگار زمانهای آخر (لوقا 17: 26 - 34) تا معلمین مذهبی (2 تیموتائوس 4: 3 - 4) تا مردمان زمانهای آخر (2 تیموتائوس 3: 1-9) تا جنگها و خشونتها (مرقس 13: 8) تا علامتهای عجیب در آسمان (لوقا 21: 11 و لوقا 21: 25) پس کجاست آن رهاییبخش؟! و کجاست آن منجی که از بصره عراق خواهد آمد؟! (اشعیا 63: 1) و کجاست رد شدن او توسط مردم؟ (لوقا 17: 25 - 28).
و کجا است آن غلام امینِ ذکر شده در سخن عیسی؟ (متی 24: 45-47) همان تسلی دهنده، که فرستاده ای از جانب عیسی می باشد؟ (یوحنا 16: 7) و آن بره ای که یوحنا در رویای خود آنرا دید؟ (مکاشفه 5: 6، مکاشفه 14: 1) و همان شبیه پسر انسان (شبیه عیسی)؟ (دانیال 7: 13).
احمد یا احمدالحسن، متولد شهره بصره از کشور عراق میباشد؛ وی دعوت خویش را آغاز نموده و به آنچه که انبیاء از داوود و دانیال و اشعیاء و حبقوق تا عیسی و یوحنای رسول در ارتباط با وی نبوت کردهاند، احتجاج نموده است، او همان «بره»، «تسلیدهنده»، «غلام امین» و شبیه پسر انسان (شبیه عیسی) است که انبیاء در ارتباط با وی نبوت کرده بودند؛ حال بخشی از شباهتهای احمدالحسن و عیسی را بیان خواهیم نمود:
الف) «تولد»
1) هر دو در روستا متولد شدند؛ عیسی در روستای بیتاللحم (یوحنا 7: 42، میکاه 5: 2) و احمدالحسن در روستای مُدینه از توابع بصره.
2) «شباهت شبههها در مورد مکان تولد»: یهود انتظار داشت که عیسی از بیتاللحم بیاید، بااینکه عیسی در بیتاللحم به دنیا آمد اما در ناصره پرورش یافت و ازآنجا آمد و او را ناصری خواندند. (یوحنا 7: 41 - 52، متی 2: 23) و امروز انتظار داشتند سید احمد از یمن بیاید، اما او از بصره آمد؛ بااینکه محمد نبی و خاندانش اصلشان یمنی است. بدین ترتیب او را بصری میخوانند.
3) «شباهت در نسب»: عیسی بر طبق عهد جدید از نسل داوود نبی میباشد و نسب احمدالحسن، از طریق امام مهدی که مادرش از نسل داوود میباشد، به داوود نبی میرسد.
ب) «خِدْمَتْ»
1) «شباهت سِنّی»: عیسی خدمتش را قریب به سیسالگی شروع کرد. (لوقا 3: 23) و احمدالحسن نیز خدمتش را قریب به سیسالگی شروع نمود.
2) «مبعوث شدن هر دو در جامعهای موحّد و مذهبی»
3) «دشمنی علمای مذهبی قوم با هردوی آنان (مرقس 8: 10 - 12)».
پ) «برخورد علمای قوم»
1) «پذیرش حاکمیت مردم بر مردم»: در زمان عیسی کاهنان حاکمیت مردم بر مردم را به پادشاهی خدا ترجیح دادند. (یوحنا 19: 15) و علمای قوم در زمان سید احمد نیز بهجای پذیرش حاکمیت خدا، به حاکمیت مردم بر مردم و دموکراسی دجال روی آوردند.
2) «توطئه فتوای قتل»: زمینهسازی برای از بین بردن عیسی توسط علمای قوم (متی 26: 1- 4) و علمای امروز نیز برای نابودی احمدالحسن دست به توطئه زده و فتوای قتلش را صادر کردند. (برای نمونه حائری در ایران).
3) «بدعت تقلید از غیر فرستاده الهی»: در زمان عیسی، علمای قوم سعی داشته مردم را به تقلید از خود فرابخوانند و با تلاش به کسب مرید مشغول بودند. (متی 23: 15) و در زمان سید احمد نیز دقیقاً به همان شکل، علمای قوم سعی در جمعکردن مقلد و مرید داشته و با یکدیگر رقابت میکنند. بااینکه سید احمد از آنان درخواست مناظرۀ مکتوب با آنان حول عقیدۀ باطل وجوب تقلید از غیر حجتهای الهی را داشتند؛ آنان تاکنون درخواست وی را عملی نکردهاند.
4) «حمله»: جیش و سپاه کاهنان برای دستگیری و سپس قتل عیسی اقدام کردند. (لوقا 22: 52 - 53) و جیش و سپاه مراجع نیز برای دستگیری و سپس قتل احمدالحسن اقدام نمودند و در این جریان بسیاری از یاران وی بهصورت ناجوانمردانه به شهادت رسانیدند.
ت) «معجزات و کرامات»
به جهت انجام معجزه توسط عیسی او را رئیس دیوها قلمداد کردند. (متی 12: 22 - 24) و با دیدن کرامات و معجزاتی که برای سید احمد و به دست ایشان اتفاق افتاده است؛ این اتهام را به او وارد کردند که او اجنه را در اختیار گرفته است!
احمدالحسن، در این رابطه در خطبۀ حج مطالبی را بیان نمودند که بخشی از آن، بدین شرح است:
(و حق را به شما مىگویم: كه من در ابتدا بیعت را براى خود نخواستم بلكه در زمان صدام طغیانگر گروهى از افراد در حوزۀ علمیه نجف اشرف براى بیعت با من بهعنوان اینكه من فرستادهای از سوی امام مهدى هستم عزم خود را جزم كردند بعدازآنكه آنها رؤیا و مكاشفه و معجزه دیدند. سپس آنها براى طلب بیعت با من از بقیه طلبههاى حوزۀ علمیه در نجف برخاستند. خدا مىداند و آنها نیز مىدانند و این اولین بیعت بود. سپس بیعت را شكستند مگر اندكى از آنها كه به عهد خدا سبحان وفا كردند. و آنانى كه عهد را شكستند، مىگفتند: رؤیا و مكاشفه از جن است و معجزه، سحر است. و تا دیروز مرا راستگوی امانتدار (صادق الأمین) میخواندند و امروز مرا ساحر و دروغگو (ساحرُ كذاب) میخوانند پس به خانۀ خویش بازگشتم و امر خود را به خدا سپردم و به محبوبم؛ به خدا سبحان پناه بردم راضى به قضاء و قدر او بودم و صبور و مطمئن از اینكه خدا پاداش نیكوكاران را ضایع نمىكند...).([1])
و گمان میکنیم که همین مقدار برای یک خواهان حقیقت کافی باشد و به این نکته بنگرد که اگر شباهتهای سید احمد و عیسی را در کنار یکدیگر بگذارد، بیش از شباهتهای یحیی و الیاس به یکدیگر میباشد. و اگر آمدن یحیی فیالواقع بازگشت الیاس تلقی میشد، بنابراین بازگشت پسر انسان نیز میتواند به آمدن احمدالحسن (شبیه پسر انسان) تلقی شود و در آن هیچ اشکالی نمیباشد. احمدالحسن بهرغم دلایل محکمی که ارائه نموده است از سوی مردم رد شد چنانکه در (اشعیا 63: 5) میخوانیم و چنانکه عیسی زمان وی را به زمان نوح و لوط تشبیه نمود؛ او امروز در بین ماست و از ما یاری میخواهد، و اگر او را با تمامی دلایل روشنی که با خود آورده است، رد نمایید بهدرستی که تمامی انبیاء را رد نمودهاید، چراکه او دقیقاً باهمان دلایل آمده است.
[1]- احمدالحسن، خطبۀ حج.
ادله دعوت سید احمد الحسن برای مسیحیان |
|
پاسخ به شبهات مسیحیان |
تهیه شده توسط کارگروه علمی ادله مسیحیت تحت اشراف موسسه وارثین ملکوت