تاریخ را چگونه درک کردهایم؟
احمدالحسن فرمود:
(و این دو زندانی که با یوسف بودند یکی ایمان آورد و نجات یافت و از پیروز شدگان در دنیا و آخرت گردید. و دومی کافر شد و به صلیب کشیده شد و پرندگان از سر او خوردند.([1]) و همانگونه با شبیه عیسی ع (مصلوب شده) داستان آن دو زندانی تکرار شد یکی از آنها به او ایمان آورد و از شراب بهشتی سیراب گشت بعد از به صلیب کشیدن و کشته شدنش و دیگری کافر و پرندگان از سر او خوردند ([2]) و اینگونه این داستان در این زمین تکرار میشود و همان مقدمات و همان نتیجه دادهشده تکرار میشود و اما (ای حسرتی بر بندگان هیچ رسولی نیامد جز آنکه او را به استهزاء گرفتند)([3])).([4])
لازم است به مسیحیان یادآور شویم که اگر یک مسیحی هستید و به انجیل ایمان آوردهاید آیا میدانید که در انجیل شما تفسیری از آیاتی از عهد قدیم موجود است که یهودیان تفسیر دیگری نسبت به آن آیات ارائه نمودهاند و تفاسیر انجیل را به دیوار کوبیدهاند؟
بنابراین ما نمونهای از تفاسیر موجود از انجیل و تفاسیر مفسرین برجسته یهود را مقابل یکدیگر قرار خواهیم داد تا مسیحیان با دیدن آن بیاموزند که یهود با چه نگرشی به آیات مینگرد و مواظب آن باشند که دقیقاً جای در پای بزرگان یهود قرار ندهند تا که به جهت تعصب و زر و زیور دنیوی فرستادگان خدا را پشت سر هم انکار نمایند.
حقیقتاً دنیا و لذتهای آن و جایگاههای دنیوی در نفس انسان زیباست و این همان حربه ابلیس برای فرزندان آدم است تا بهوسیلۀ آن سلاحهای بنیآدم را مقابل فرستادگان خدا قرار دهد اما همواره افرادی بودهاند که به دنیا و زیورهای آن پشت کرده و بینی ابلیس را به خاک بمالند.
[1]- در (پیدایش 40: 1 - 23) در قضیه 2 زندانی که در زمان یوسف زندگی میکردند،آمده است: (۱ و بعدازاین امور، واقع شد که ساقی و خَبّاز پادشاه مصر، به آقای خویش، پادشاه مصر خطا کردند. ۲ و فرعون به دو خواجة خود، یعنی سردار ساقیان و سردار خَبّازان غضب نمود. ۳ و ایشان را در زندان رئیس افواج خاصه، یعنی زندانی که یوسف در آنجا محبوس بود، انداخت. ۴ و سردار افواج خاصه، یوسف را بر ایشان گماشت، و ایشان را خدمت میکرد، و مدتی در زندان ماندند. ۵ و هر دو در یک شب خوابی دیدند، هرکدام خواب خود را، هرکدام موافق تعبیر خواب خود، یعنی ساقی و خباز پادشاه مصر که در زندان محبوس بودند. ۶ بامدادان چون یوسف نزد ایشان آمد، دید که اینک ملول هستند. ۷ پس، از خواجههای فرعون که با وی در زندان آقای او بودند، پرسیده، گفت: «امروز چرا روی شما غمگین است؟» ۸ به وی گفتند: «خوابی دیدهایم و کسی نیست که آن را تعبیر کند». یوسف بدیشان گفت: «آیا تعبیرها از آن خدا نیست؟ آن را به من بازگویید». ۹ آنگاه رئیس ساقیان، خواب خود را به یوسف بیان کرده، گفت: «در خواب من، اینک تاکی پیش روی من بود. ۱۰ و در تاک سهشاخه بود و آن بشکفت، و گل آورد و خوشههایش انگور رسیده داد. ۱۱ و جام فرعون در دست من بود. و انگورها را چیده، در جام فرعون فشردم، و جام را به دست فرعون دادم». ۱۲ یوسف به وی گفت: «تعبیرش این است، سهشاخه سه روز است. ۱۳ بعد از سه روز، فرعون سر تو را برافرازد و به منصبت بازگمارد، و جام فرعون را به دست وی دهی بهرسم سابق که ساقی او بودی. ۱۴ و هنگامیکه برای تو نیکو شود، مرا یاد کن و به من احسان نموده، احوال مرا نزد فرعون مذکور ساز، و مرا از این خانه بیرون آور، ۱۵ زیرا که فیالواقع از زمین عبرانیان دزدیدهشدهام، و اینجا نیز کاری نکردهام که مرا در سیاهچال افکنند». ۱۶ اما چون رئیس خبّازان دید که تعبیر، نیکو بود، به یوسف گفت: «من نیز خوابی دیدهام، که اینک سه سبد نان سفید بر سر من است، ۱۷ و در سبد زبرین هر قسم طعام برای فرعون از پیشة خباز میباشد و مرغان، آن را از سبدی که بر سر من است، میخورند». ۱۸ یوسف در جواب گفت: «تعبیرش این است، سه سبد سه روز میباشد. ۱۹ و بعد از سه روز فرعون سر تو را از تو بردارد و تو را بر دار بیاویزد، و مرغان، گوشتت را از تو بخورند». ۲۰ پس در روز سوم که یوم میلاد فرعون بود، ضیافتی برای همة خدام خود ساخت، و سر رئیس ساقیان و سر رئیس خبّازان را در میان نوکران خود برافراشت. ۲۱ اما رئیس ساقیان را به ساقی گریش بازآورد، و جام را به دست فرعون داد. ۲۲ و اما رئیس خبازان را به دار کشید، چنانکه یوسف برای ایشان تعبیر کرده بود. ۲۳ لیکن رئیس ساقیان، یوسف را به یاد نیاورد، بلکه او را فراموش کرد).
[2]- در (لـوقـا 23: 32 - 43) آمده است: (۳۲ و دو نفر دیگر را که خطاکار بودند نیز آوردند تا ایشان را با او بکشند. ۳۳ و چون به موضعی که آن را کاسه سر میگویند رسیدند، او را در آنجا با آن دو خطاکار، یکی برطرف راست و دیگری بر چپ او مصلوب کردند. ۳۴ عیسی گفت: ای پدر اینها را بیامرز، زیرا که نمیدانند چه میکنند. پس جامههای او را تقسیم کردند و قرعه افکندند. ۳۵ و گروهی به تماشا ایستاده بودند. و بزرگان نیز تمسخرکنان با ایشان میگفتند: دیگران را نجات داد. پس اگر او مسیح و برگزیده خدا میباشد خود را برهاند. ۳۶ و سپاهیان نیز او را استهزا میکردند و آمده، او را سرکه میدادند، ۳۷ و میگفتند: اگر تو پادشاه یهود هستی خود را نجات ده. ۳۸ و بر سر او تقصیر نامهای نوشتند به خط یونانی و رومی و عبرانی که «این است پادشاه یهود». ۳۹ و یکی از آن دو خطاکار مصلوب بر وی کفر گفت که «اگر تو مسیح هستی خود را و ما را برهان». ۴۰ اما آن دیگری جواب داده، او را نهیب کرد و گفت: «مگر تو از خدا نمیترسی؟ چونکه تو نیز زیر همین حکمی». ۴۱ و اما ما به انصاف، چونکه جزای اعمال خود را یافتهایم، لیکن این شخص هیچ کار بیجا نکرده است. ۴۲ پس به عیسی گفت: ای خداوند، مرا به یادآور هنگامیکه به ملکوت خود آیی. ۴۳ عیسی به وی گفت: هرآینه به تو میگویم امروز با من در فردوس خواهی بود).
[3]- یس: 30
[4]- احمدالحسن، روشنگریهایی از دعوت فرستادگان، جلد 3، ق 1، صص 58 – 59.
سبک بشارت های کتاب مقدس
تاریخ را چگونه درک کردهایم؟
عیسی در نگاه یهود
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
یحیی در نگاه یهود
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
تا اینجا چه آموختیم؟
ادله دعوت سید احمد الحسن برای مسیحیان | https://goo.gl/PFPbpc |
پاسخ به شبهات مسیحیان | https://goo.gl/bQ4r3r |
تهیه شده توسط لجنه علمی ادله مسیحیت تحت اشراف موسسه وارثین ملکوت