کتاب پیک صفحه (مجموعه پیام‌های صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن)

مباهله مدعی کذّاب ناصر محمد

پیام صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن(ع)

من در همین صفحه دیدم یکی از آنان نامه‌ای از طرف شخصی به نام ناصر محمد خطاب به بنده رونویسی کرده است. این شخص ـ‌ناصر محمد‌ـ با دروغ و فریب‌کاری و بدون هیچ دلیل شرعی ادعای مهدویت می‌کند و شخصیتی همچون مسیلمه، سجاح و دیگر کذاب‌های زمان محمد رسول خدا(ص) است.

این دروغ‌گو ـ‌ناصر محمد‌ـ در بیانیۀ خود درخواست مباهله با بنده را می‌کند و در بیانیه‌اش مباهله‌ای با سبک و سیاقی غیر از سیاق شرعی نوشته است که از جهل و نادانی او به صیغۀ شرعیِ مباهله پرده برمی‌دارد. وی ـ‌به‌طور کلی‌ـ با این مباهله و با شرطی که برای خودش تعیین کرده است اثبات حق ما را برای خودش و کسانی که در مورد صداقت و راستی او دچار توهم شده‌اند آسان، و اثبات باطل بودن و کذب خودش برای آنان را برای ما هموار نموده است.

ناصر محمد در بیانیۀ خود گفته است: «پس از اینکه مباهله کردیم ـ‌در عرض یک ثانیه بعد از مباهله‌ـ اگر خداوند تو را به‌صورت خوک مسخ نکند، من مهدی منتظر حقیقی نیستم.»

همچنین گفته است: «و خداوند در شأن محمد حسن عسکری هیچ دلیل آشکاری نازل نفرموده و همچنین در شأن احمدالحسن عراقی؛ همان کسی که خودش را یمانی می‌نامد. و هنگامی‌که احمدالحسن عراقی برای مباهله در این صفحه یا در صفحۀ بنده ـ‌یعنی صفحۀ امام ناصر یمانی‌ـ حاظر[1] شود و پس از حظور و پایان‌یافتن مباهله اگر در اولین ثانیه، احمدالحسن به خوک تبدیل نشود، ناصر محمد یمانی کذابی است خودخواه، و مهدی منتظر و امام نیست.»

وی همچنین گفته است: «ناصر محمد الیمانی و احمدالحسن را رها کنید تا ببینیم کدام‌یک از ما کذابِ خودخواه است. او هرگز، هرگز و هرگز حاضر نخواهد شد.»

پس از اینکه بیانیۀ ناصر محمد به من رسید، اینک این من هستم که برای مباهله حاضر شده‌ام و با حاضر‌ شدنم مشخص شد که او کذاب است؛ چون او سه بار عبارت «لَن» به‌معنی «هرگز» را تکرار کرده است. طبق گفتۀ برخی از آن‌ها این کلمه در عربی «جاودان و ابدی‌بودن» را می‌رساند؛ یعنی گوینده‌اش می‌گوید حادثه‌ای که پس از این کلمه گفته می‌شود به‌هیچ‌وجه رخ نخواهد داد؛ هرقدر هم که زمان بسیاری سپری شود. ناصر محمد گفته است «هرگز، هرگز و هرگز حاضر نمی‌شوی». اینک این من هستم که حاضر شده، با او مباهله کرده‌ام و به‌این‌ترتیب مشخص شد که ناصر محمد، کذاب است.

این مباهلۀ بنده است برای شخص دعوت‌کننده (ناصر محمد). خودم این مباهله را می‌نویسم و در صفحۀ خودم و نیز در سایت او ـ‌همان‌ گونه که خودِ او درخواست کرده است‌ـ منتشر می‌سازم تا ثابت کنم که من راست‌گو هستم و ناصر محمد ـ‌طبق شرط‌هایی که خودش مقرر داشته‌ـ کذابی است خودخواه؛ [اما متن مباهله]:

«بارخدایا! ای پروردگار آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌های هفت‌گانه! ای دانای غیبت و آشکار! ای رحمان و رحیم! اگر احمدالحسن حقی را انکار و باطلی را ادعا کرده است بر او صاعقه‌ای از آسمان یا عذاب دردناکی فرو بفرست؛ و اگر ناصر محمد، حقی را انکار و باطلی را ادعا کرده است بر او صاعقه‌ای از آسمان یا عذابی دردناک فرو بفرست.»[2]

این مباهله موافق با متن قرآنی است. حق‌تعالی می‌فرماید: «فَمَنْ حَاجَّک‏ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبین»‏[3]
(پس هرکه در این [باره‏] پس از دانشى که تو را [حاصل‏] آمده است با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فراخوانیم؛ سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهیم).

پس از اینکه بنده، مباهله را با صیغۀ شرعی[4] نوشتم و منتشر ساختم، جز خیر و خوبی برایم حاصل نشد و اینک پس از مباهله با این کذاب، در نعمت و روزی خداوند بهره‌مند هستم. اکنون برای ناصر محمد و کسانی که او فریبشان داده است معلوم شد که من حق هستم و ناصر محمد ـ‌طبق شرطی که خودش برای خودش مقرّر داشته‌ـ کذابی است خودخواه؛ زیرا ناصر محمد گفته بود:

«شایسته نیست کسی جز احمدالحسن یمانی ـ‌یعنی همان کسی که می‌گوید فرستادۀ امام مهدی است‌ـ با من مباهله کند؛ و من خدا را گواه می‌گیرم که او فرستادۀ شیطانِ رانده شده است. پس وقتی او مباهله کند و خداوند او را در اولین ثانیۀ پس از مباهله به خوک مصخ[5] نکند ثابت کرده که او حق و فرستادۀ امام مهدی محمد حسن عسکری است و وجودِ خود را در سرداب سامری ثابت کرده و ثابت کرده که ناصر محمد یمانی کذّابِ خودخواه است».

اینک این من هستم که با ناصر محمد مباهله کردم و به این ترتیب به ناصر محمد و کسانی که فریبشان داده است ثابت کردم که من حق هستم و محمد بن الحسن حق و موجود است و ثابت کردم که ناصر محمد ـ‌طبق شرطی که خودش برای خودش مقرّر داشته‌ـ کذاب خودخواه است. به این ترتیب دعوت او ـ‌به‌طور کلی و جزئی‌ـ باطل شد و کسی که پس از امروز ـ‌‌و پس از آنکه با دلیل قطعی ثابت کردم که او طبق شروط خودش، کذّاب خودخواه است‌ـ از او پیروی یا او را تصدیق کند، حجتی در پیشگاه خداوند نخواهد داشت.

اما اینکه این کذاب ـ‌محمد ناصر‌ـ دروغ وهابیت و ابن‌تیمیه را تکرار می‌کند و می‌گوید شیعیان اعتقاد دارند امام محمد بن الحسن العسکری(ع) در سرداب است،‌ بصیرت مردم را به دروغ و انحراف او از حق را بیشتر می‌کند. اکنون دورۀ اینترنت است و هر شخصی می‌تواند به هر معلوماتی به‌آسانی دست پیدا کند. کتاب‌های شیعه موجود است و هرکسی می‌تواند به آن‌ها مراجعه کند تا بداند شیعیان معتقد نیستند امام محمد بن الحسن در سرداب است و این دروغی است که وهابی‌ها و این کذاب ـ‌ناصر محمد‌ـ بر زبان می‌رانند؛ خداوند رسوایش سازد!

در پایان، ناصر محمد را به توبه و دست‌برداشتن از ادعای شیطانی باطلش دعوت می‌کنم؛ زیرا عاقبت او بدتر از عاقبت کذاب‌هایی خواهد شد که در زمان جدم رسول خدا محمد(ص) ادعای نبوت کردند و خداوند او را ـ‌در دنیا و آخرت‌ـ خوار و رسوا خواهد فرمود.

حق‌تعالی می‌فرماید: «وَ إِذا جاءَتْهُمْ آیةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى‏ نُؤْتى‏ مِثْلَ‏ ما أُوتِی رُسُلُ اللهِۗ اللهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ سَیصیبُ الَّذینَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللهِ وَ عَذابٌ شَدیدٌ بِما کانُوا یمْکرُونَ»[6]
(و چون آیتى برایشان بیاید گویند: «ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا نظیر آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما داده شود». خدا بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد. به‌زودی کسانى را که مرتکب گناه شدند ـ‌به آنچه نیرنگ می‌کردند‌ـ در پیشگاه خدا خوارى و شکنجه‏‌اى سخت خواهد رسید).

  • تاریخ انتشار پیام در صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن(ع): 17 دسامبر 2012

پی نوشت ها:
[1] – غلط‌های املایی از طرف خود دعوت‌کننده به مباهله (ناصر محمد) بوده است. (مترجم)
[2] – اللهم رب السماوات السبع ورب الأرضین السبع، عالم الغیب والشهادة الرحمن الرحیم، إن کان أحمد الحسن جحد حقا وادعى باطلا فأنزل علیه حسبانا من السماء أو عذابا ألیما، وإن کان ناصر محمد جحد حقا وادعى باطلا فأنزل علیه حسبانا من السماء أو عذابا ألیما.
[3] – آل عمران: 61.

[4] – کلینی روایت کرده است: علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی‌عمیر از محمد بن حکیم از ابو‌مسروق از اباعبدالله امام صادق(ص) روایت کرده است: «عرض کردم: ما با مردم گفت‌وگو می‌کنیم و با آنان به گفتار خداوند عزوجل که می‌فرماید: ﴿خدا و رسول را و اولیای امرتان را فرمان برید﴾ (نساء، 59) احتجاج می‌کنیم و مردم می‌گویند: این آیه دربارۀ فرماندهان جنگی نازل شده است. براى آنان با این گفتار خداوند عزوجل حجت می‌آوریم: ﴿جز این نیست که ولىّ شما خدا و فرستادۀ اوست﴾ (تا آخر آیۀ مائده، 55) و مردم می‌گویند: این آیه دربارۀ مؤمنان نازل شده است. برای آن‌ها با این گفتار خداى عزوجل دلیل می‌آوریم: ﴿بگو اى محمد، من از شما مزدى جز دوستى دربارۀ نزدیکانم نخواهم…﴾ (شورى، 23) آنان گویند: این آیه دربارۀ نزدیکان و خویشان اسلامى نازل شده است. راوی گوید: من هرآنچه را که از این آیات و همانند آن‌‌ها در خاطر داشتم بیان کردم؟ حضرت به من فرمود: «اگر چنین شد آن‌ها را به مباهله دعوت کن.» عرض کردم: چگونه (مباهله) کنم؟ فرمود: «سه روز خود را اصلاح کن ـ‌و به گمانم فرمود: روزه بگیر‌ـ و غسل کن و همراه طرف مقابل خود به صحرا بروید و انگشتان دست راست خود را در انگشتان او شبکه‌‏وار بینداز. سپس دربارۀ او انصاف داشته باش. ابتدا از خودت شروع کن و بگو: “بارخدایا! ای پروردگار آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌های هفت‌گانه! ای دانای غیبت و آشکار! ای رحمان و رحیم! اگر ابو مسروق حقی را انکار و باطلی را ادعا کرده است بر او صاعقه‌ای از آسمان یا عذاب دردناکی فروبفرست». سپس نفرین را به او برگردان و بگو: «و اگر فلانی حقی را انکار و باطلی را ادعا کرده است بر او صاعقه‌ای از آسمان یا عذابی دردناک فروبفرست.” سپس فرمود: «پس از آن زمانی نمی‌گذرد که اثر آن را در آن شخص به چشم خودت خواهى دید.» (ابو مسروق گوید): به خدا سوگند هیچ‌کس را ندیدم که مرا در این کار اجابت کند.» (کافی، ج‌2، ص‌513)

[5] – غلط املایی از طرف خود شخص مباهله‌کننده (ناصر محمد) است. (مترجم)
[6] – انعام، 124.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا