نمونهای برای مصداق این سخن حقتعالی: «إن هم إلا کالأنعام…»
سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما.
به کسانی که درست بودن نظریۀ تکامل را انکار میکنند؛
از غار تاریک جهالتی که در آن زندگی میکنید خارج شوید!
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکثَرَهُمْ یسْمَعُونَ أَوْ یعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً» (آیا گمان دارى بیشترشان مىشنوند یا مىاندیشند؟ آنان جز مانند چهارپایان نیستند بلکه گمراهترند).[1]
هر ابلهی (که چقدر هم بسیار هستند) میتواند این آیه را قرائت کند یا معنایش را بخواند و با استفاده از آن، مخالفان عقیدتی خود را قصد کند و اینچنین (با حماقتی بینظیر) تصور کند حق بودن خودش و ناحق بودن مخالفانش را اثبات کرده است، بیآنکه توجه داشته باشد اگر دلایل مخالفان خود را نشنود و خودش را بشخصه مورد کنکاش قرار ندهد و بدون شناخت کامل آنچه مخالفش مطرح میکند تصمیمگیری کند یا به شخص دیگری به این دلیل که او عالم و متخصص است یا بنا به دیگر دلایلی که در امتهای گذشتهای که با انبیا و اوصیا رویارو میشدند وجود داشت اعتماد کند تا برای سرنوشتش تصمیم بگیرد، خودِ او اولین مقصودِ این آیه خواهد بود.
اینچنین شخصی (که به اینصورت عمل میکند) نمونهای برای مصداق این آیه خواهد بود: «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکثَرَهُمْ یسْمَعُونَ أَوْ یعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً» (آیا گمان دارى بیشترشان مىشنوند یا مىاندیشند؟ آنان جز مانند چهارپایان نیستند بلکه گمراهترند).
من هر چه هستم و هر چه باشم نصیحت من به شما این است از مخالفت بخوان، بشنو و تفکر کن تا در پایان خودت را در حالی نبینی که زندگیات را در این توهم که «حقیقت مطلق را در خود داشتهای» سپری کردهای حال آنکه «تو فقط یکی در میان ناحقها بودهای»!
پینوشت:
[1]. فرقان: 44.