سری کتاب سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا

معرفی، فهرست، تقدیم و پیشگفتار کتاب سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا

نام کتاب:سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا
نویسنده:سید احمد الحسن (ع) – وصی و فرستاده امام مهدی (ع)
مترجم:گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی (ع)
نوبت انتشار:دوم
تاریخ انتشار:1394 هجری شمسی، 1436 هجری قمری، 2015 میلادی
کد کتاب:116/2
ویرایش ترجمه:دوم

فهرست کتاب سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا


کتاب صوتی سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا

  • تقدیم کتاب سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا
  • پیشگفتار کتاب سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا
کتاب صوتی سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا – قسمت اول

تقدیم کتاب سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا

تقدیم به نبی کریم
و پیشوای نظامی بی‌نظیر
و وصی موسی بن عمران (ع)
کسی که بنی‌اسرائیل را در خروج از سرگردانی رهبری نمود
به یکی از دو مردی که خداوند بر ایشان منّت نهاد؛ آنجا که می‌فرماید:
«قَالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِینَ یخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمَا ادْخُلُوا عَلَیهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَکّلُوا إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛[1]
(دو مرد از آنان که پرهیزگاری پیشه داشتند و خدا نعمتشان عطا کرده بود گفتند: از این دروازه بر آنان داخل شوید، و چون به شهر درآمدید شما پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر از مؤمنان هستید).

به سیّد یوشع بن نون (ع)
آقای من! این مسکین، این بضاعت اندک را به تو تقدیم می‌کند؛
پس بر ما پیمانه را تمام کن و بر ما صدقه‌ای ببخش؛ که خداوند صدقه‌دهندگان را پاداش می‌دهد.


پیشگفتار کتاب سرگردانی یا مسیر به‌سوی خدا

ستایش مخصوص خداوندی است که می‌فرماید: «و ما أَرْسَلْناک إِلاّ کافَّةً لِلنّاسِ بَشیرًا ونذیرًا ولکنَّ أَکثَرَ النّاسِ لا یعْلَمُونَ * وَیقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کنْتُمْ صادِقینَ * قُلْ لَکمْ میعادُ یوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً ولا تَسْتَقْدِمُونَ»؛[2]
(و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا بشارت دهی و [از عذاب] بترسانی؛ ولی بيشتر مردم نمی‌دانند * و می‌گویند: اگر راست می‌گویید، این وعده چه وقت فرامی‌رسد؟ * بگو: آن روز که میعاد شماست، نه ساعتی از آن تأخیر می‌کنید و نه ساعتی پیش می‌افتید).

ستایش مخصوص توست ای پروردگار ما که به ما وعدۀ تخلّف ‌ناپذیرت، شمشیر برنده‌ات، سنگ کوبنده‌ات، بنده‌ای را که خود خالص گردانیدی و برای یاری دینت از او راضی گشتی و با علمت او را انتخاب نمودی و از گناهان مصونش داشتی و از عیب‌ها به دور نگه ‌داشتی و بر غیب آگاهش نمودی و به ما شناساندی.

بنده‌ای که بر او منت نهادی، از پلیدی طاهرش گردانیدی و از آلودگی پاکش گردانیدی، اطاعت از او را اطاعت از خودت و یاری‌اش را یاری خودت قرار دادی و او را با بیان رسول امّی‌ات (ص) و انبیای گذشته‌ات (ع) به بندگانت شناساندی.

او را در تورات، انجیل و قرآن بیان نمودی و بندگانت را از غافل شدن از او بر حذر داشتی؛ پاک و منزّهی! فرمودی: «بسم‌الله الرحمن الرحیم * وَ یوْمَ یعَضُّ الظّالِمُ عَلى‏ یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً‌‍‌ * یا وَیلَتى‏ لَیتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلیلاً‌‍‌‍ * لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی وَ کانَ الشَّیطانُ لِلاِنسان خَذُولاً‌‍»؛[3]
(روزی که کافر دستان خود را به دندان بگزد و بگوید: ای‌کاش به همراه رسول، راهی برگزیده بودم * وای بر من! کاش فلانی را دوست نمی‌گرفتم * او مرا از يادآوری[حق] گمراه ساخت بعد از آنکه [ياد حق] به سراغ من آمده بود! * و شيطان هميشه خوارکنندۀ انسان بوده است).

این نوشته‌ها اندکی از فراوان و ناچیزی از بسیاری است که در وجود مؤمنان می‌گذرد. در آن‌ها مقدار ناچیزی از گذشته، مقدار ناچیزی از حال و مقدار زیادی از آینده وجود دارد.

در گذشته پندهایی انکار‌ناپذیر وجود دارد؛ سنّت الهی که تغییرناپذیر است. خاتم انبیا (ص) می‌فرماید: «والذی نفسی بیده لترکبن سنن من کان قبلکم حذو النعل بالنعل و القذة بالقذة حتی لاتخطئون طریقهم ولا یخطئکم سنة بنی‌اسرائیل»؛[4]
(قسم به آنکه جانم در دست اوست، دنباله‌روی سنّت‌های پیش از خود خواهید بود؛ قدم‌به‌قدم و بدون هیچ انحرافی؛ از راه و روش آن‌ها جدا نمی‌شوید و سنّت‌های بنی‌اسرائیل نیز از شما جدا نمی‌گردد).

این نوشته‌ها داستان ملتی است که در سرگردانی وارد شدند و از آن نجات یافتند و همچنین ملتی دیگر که در سرگردانی وارد شدند و همچنان در آن قرار دارند؛ در این نوشته‌ها، اشاره‌ای به راه نجات وجود دارد.

من، بندۀ مسکین کم‌عمل و پر‌لغزش، به نگارش درمی‌آورم تا فریاد تمام مستضعفان به‌سوی بیدادگران باشد؛ تا ندای سرور مستضعفین، حجت بر تمام خلق، مهدی این امت (ع) به‌سوی هر زن و مرد مؤمنی باشد تا آن‌ها را به این وسیله یاری نماید و حجتی بر روی‌گردانان از یاری‌اش باشد؛ چه امروز قبل از قیامش یا فردا پس از قیام ایشان (ع).

از خداوند عزیز رحیم کریم خواستارم تا آن را حجتی از حجت‌های خویش در صحرای محشر قرار دهد. سپاس خداوندی که مرا آفرید، سپس هدایتم فرمود. خداوندا! من را به صالحین ملحق فرما و روز برانگیخته‌‌شدن سرافکنده مساز؛ روزی که مال و فرزند، هیچ سودی ندارد، مگر کسی که با قلبی سلیم به درگاه خداوند بیاید.

خداوندا! این تحفۀ ناچیز را از من بپذیر و دل صاحب‌الزمان را از من راضی بگردان. مولای من، ای صاحب‌الزمان! ای حجت خدا بر زمینش، ای وارث پیامبران و اوصیا، ای مظلومی که حقش غصب شده است، ای عزیز! مصیبت به جان ما و اهل‌بیت ما افتاد و با توشه‌ای ناچیز، نزد شما آمدیم؛ پس پیمانه را بر ما تمام کن و بر ما تصدقی فرما که خداوند صدقه‌‌دهندگان را اجر و ثواب عطا می‌فرماید…

آنکه در انتظار تو صبور بود هلاک شد، ای احیاکنندۀ شریعت
پس به پا خیز که تحملی نمانده است، جز مقدار بسیار اندکی

زخم کهنه سر باز کرد و از جدایی وصل شکایت می‌کند
هم‌اکنون، شمشیر، شفا‌آور است برای قلب‌های شیعیان دردمندت

همه یکسان‌اند، بهبود نمی‌‌یابد، این نفس زمین‌گیر شده بندهای بردگی بسیار شد، کی جدا شده به آن بازمی‌گردد؟

چه بسیار استواران بر دین شما که پایه‌های بلندشان ویران شد
از فروع آن، اصول و از اصولش، فروع را برگرفته‌ است

آنکه حرمت گرانش را درید، امروز در آن به رأی خود حکم می‌کند
به‌جای کسی که هم‌بهای آن و مخاطب سخن آن است

پس شمشیر برنده را برکش، برای ارواح گوش به فرمانت
که اگر دعوتشان کند، سبک‌بار می‌شتابند حتی اگر سنگین باشند

با خون خود، بودنِ در کربلا با بهترین شیعیانت را طالبم
اگر صبر کنی، چه چیزی به تلاطمت درمی‌آورد از رویداد هولناک کنارۀ رود

آیا نمی‌بینی که فاجعه‌ای دردناک‌تر بعد از فاجعه‌ای می‌آید
که حسین بر خاک افتاد و اسب‌های دشمنان دنده‌هایش را آسیاب کردند

آل امیه او را شهید کردند، تشنه‌لب کنار رودخانه او را با خون ورید سیراب کردند، رنگین شد آنگه که برای شیرخوارش طلب نمود

ای غیرت خدا، بدرخش، با تعصب برای دین استوار
قوچ انتقام تو شمشیر کشید برای کسی که خواستار گردن‌کشی است

لشکر خدا برای پر کردن این زمین وسیع دعوت شدند
تا از بیخ برکند حتی کودکان آل جنگ با شیرخوارگان را [5]


بسم الله الرحمن الرحیم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ ربِّ الْعالَمیِنِ، مالِکِ الْمُلْکِ، مُجْرِي الْفُلْکِ، مُسَخّرِ الرِّیاحِ، فالِقِ الإصْباحِ، دَیّانِ الدْینِ، ربَّ الْعالَمیِنِ
حمد و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است؛ کسی که مالک سلطنت، روان‌کنندۀ کشتی (وجود)، مُسخّر‌کنندۀ بادها، شکافندۀ سپیدۀ صبح، حکم‌فرمای روز جزا و پروردگار جهانیان است.

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّماءُ وَ سُکانَها، وَ تَرْجِفُ الأَرْضُ وَ عَمّارَها، وَ تَمُوجُ الْبِحارُ وَ مَنْ یَسْبَحُ فِي غَمَراتِها
سپاس مخصوص خدایی است که از ترس و خشیت او، آسمان و ساکنانش می‌غرند و زمین و آبادکنندگانش می‌لرزند و دریاها و هر آنچه در اعماقش غوطه‌ور است، موج می‌زنند.

اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّد و آلِ مُحَمّد، اَلْفُلْکِ الْجارِیَة فِي اللُجَجِ الْغامِرَة، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرِقُ مَنْ تَرکَها، اَلْمُتَقدّمُ لَهم مارِق، وَ الْمُتَأَخّرُ عَنْهُمْ زاهِق، وَ اللّازِم لَهُم لاحِق
بار خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست؛ کشتی روان در اقیانوس‌های ژرف؛ هر‌که بر آن سوار شود، ایمنی یابد و هر‌که آن را رها کند غرق شود. کسی‌که از آن‌ها پیش افتد، از دین خارج است و کسی‌که از آن‌ها عقب بماند، نابود است؛ و همراه با آن‌ها، ملحق می‌شود


پی‌نوشت‌ها
[1]– مائده: 23
[2]– سبا: 28 تا 30
[3]– فرقان: 27 تا 29
[4]– تفسیر عیاشی: ج 1، ص 303؛ مسند احمد: ج 5، ص 340؛ سنن ترمذی: ج 3، ص 322؛ هیثمی در مجمع الزوائد: ج 7، ص 216 با مقداری اختلاف در الفاظ ولی با مضمون یکسان.
[5]– ابیاتی از قصیدۀ مشهور شاعر اهل‌بیت سید حیدر حلی (رحمه‌الله). به دیوان او، جلد 1، ص 37 رجوع نمایید.
مات التصبر فی انتظارک أیها المحی الشریعه/ فانهض فما أبقی التحمل غیر أحشاء جزوعه
قد مزقت ثوب الأسی و شکت لواصلها القطیعه/ فالسیف آن به شفاء قلوب شیعتک الوجیعه
فسواه منهم لیس ینعش هذه النفس الصریعه/ طالت حبال عواتق فمتی تعود به قطیع
کم ذا القعود ودینکم هدمت قواعده الرفیعه/ تنعی الفروع أصوله و اصوله تنعی فروعه
فیه تحکــم من أباح الیوم حرمته المنیعـه/ من لو بقیمة قدره غالیت ما ساوی رجیعه
فاشحذ شبا غضب له الأرواح مذعنة مطیعه/ أن یدعوها خفة لدعوته وان ثقلت سریعه
واطلب به بدم القتیل بکربلاء فی خیر شیعه/ ماذا یهیجک إن صبرت لوقعة الطف الفظیعه
أترى تجئ فجیعة بأمض من تلک الفجیعه حیث/ الحسین علی الثرى خیل العدى طحنت ضلوعه
قتلته آل أمیة ضام إلى جنب الشریعــه/ و رضیعه بدم الورید مخضب فاطلب رضیعه
غیرة الله اهتفی بحمیة الدین المنیعــه/ وضبی انتقامک جردی لطلی ذوی البغی التلیعه
ودعی جنود الله علی هذه الأرض الوسیعه/ و استأصلی حتى الرضیع لآل حرب والرضیعه

دکمه بازگشت به بالا