کتاب پیک صفحه (مجموعه پیام‌های صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن)

علم کالبدشناسی تطبیقی، تکامل را تأیید می‌کند

بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین
از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید.

حقیقت آن است که می‌خواستم به دلایل ژنتیکی که در این صفحه بیان کردم بسنده کنم و به جهالت‌های رد‌کنندگان نظریۀ تکامل بپردازم؛ ولی وقتی برخی اظهار‌ نظرها را مشاهده کردم تصمیم گرفتم اندکی بر دلایل ژنتیکی که پیش‌تر آورده بودم بیفزایم و هرکس خواهان مطالب بیشتری است می‌تواند به کتاب «توهم بی‌خدایی» مراجعه کند و دلایل مفصل بر صحت نظریۀ تکامل را در آنجا خواهد یافت.

علم کالبدشناسی تطبیقی:

کالبد‌شناسی تطبیقی، تأییدکنندۀ تکامل است. در این خصوص مثال‌های فراوانی وجود دارد ولی من به موضوع عصب حنجره که در ماهی‌ها، دو زیستان، آهو، انسان و زرافه وجود دارد بسنده می‌کنم. در ماهی این عصب از مغز حرکت کرده به دور قلب می‌پیچد و وارد آبشش می‌شود.

حال اگر جسم هر حیوان به صورت جداگانه و مجزا طراحی شده باشد و همچنین اگر دیگر حیوانات از ماهی تکامل نیافته باشند عصب آن‌ها باید به‌طور مستقیم از نزدیکی مغز به انتهای بالای حنجره (که مسافتی کوتاه است) رفته باشد؛ ولی آنچه در طبیعت مشاهده می‌شود آن است که این عصب در سایر حیوانات همان شیوه‌ای را در پیش گرفته است که در ماهی‌ها دیده می‌شود و این به آن معنا است که این حیوانات از ماهی تکامل یافته‌اند.

دراز شدن گردن و فاصلۀ زیاد آن از قلب باعث شده که به ناچار عصب مزبور تا اعماق بدن حیوان به پیش رود تا به دور سرخرگی که از قلب بیرون می‌آید بپیچد، همان ‌طور که در ماهی چنین است. این عصب حتی در زرافه نیز مسافتی بسیار طولانی را طی می‌کند بدون آنکه در عمل (آنگونه که زیست‌شناسان و متخصصان کالبد‌شناسی تطبیقی می‌گویند‌) هیچ فایده‌ای در بر داشته باشد.

دلیل پیمودن این مسافت طولانی آن است که عصب به دور سرخرگی که از قلب خارج می‌شود می‌پیچد سپس تقریباً همانند این مسافت را درمی‌نوردد تا به بالای گردن رفته از بالا به حنجره وارد شود؛ بنابراین این عصب که در ماهی پیچ خورده است به دلیل تکامل همین پیچ خوردگی را در دیگر حیوانات نیز دنبال کرده است، به عبارت دیگر این پیچ‌خوردگی در واقع یک میراث تاریخی است.

بنابراین از آنجا که اصولاً این عصب برای هر حیوان به صورت جداگانه طراحی و ساخته نشده است این چرخش و گردش غیر ضروری یعنی پیمودن مسافت از مغز تا ابتدای قفسۀ سینه، سپس پیچیدن و برگشت به سمت قسمت بالایی حنجره وجود تکامل و ارتقا را ثابت می‌کند.

در هر مرحله از تکامل کشیده شدن بسیار اندک عصب بسیار آسان‌تر از ورود مستقیم آن است؛ در حالی که اگر جسم هر حیوان به‌طور جداگانه‌ای طراحی و خلق شده بود می‌بایست عصب به‌طور مستقیم وارد حنجره می‌شد و دلیلی برای زیاده‌روی در انتخاب این مسیر طولانی (مثلاً در زرافه) وجود نمی‌داشت.

عده‌ای مطالب پیش‌گفته را به عنوان دست‌آویزی برای انکار طراحی هوشمند در نظر می‌گیرند، چرا که از دید آن‌ها این نقص در طراحی که در جریان فرایند تکامل نمودار گشته است ثابت می‌کند که این طراحی هوشمند نیست و به عنوان مثال برای تمام حیوانات ایده‌آل نیست. طراحی اولیه باعث کشیدگی عصب حنجره در بسیاری از حیوانات و به ویژه در حیوانات گردن‌درازی از قبیل زرافه شده است بدون اینکه مزیت و ثمری به همراه داشته باشد، این موضوع از باطل بودن طراحی هوشمند در تکامل حکایت دارد!

آنچه بیان شد خلاصه‌ای از شیوه‌های استدلال از طریق کالبد‌شناسی تطبیقی برای اثبات تکامل و همچنین اشکالی که ملحدان به طراحی هوشمند می‌گیرند بود. من کوشیده‌ام تا حد ممکن مطلب را به زبانی ساده بیان کنم و تصاویر نیز در این ساده‌ سازی کمک‌کار خواهند بود.

به خواست خدا در آینده این اشکال را حلاجی نموده و خواهم گفت انتقاداتی که در جریان تکامل در اندام‌ها دیده می‌شود نمی‌تواند اشکال قابل قبولی بر قانون‌مداری و هدفدار بودن این نظریه محسوب گردد. نقشۀ ژنتیکی اولیه هدفمند و ساخت‌یافته است و بر وجود طراح و سازنده‌ای که آن را برای دستیابی به نتیجه‌ای مشخص طرح‌ریزی کرده دلالت دارد.

آری اِشکال عصب حنجره (که به آن اشاره شد) برای کسانی که مدعی آفرینش یک‌باره هستند و تکامل را انکار می‌کنند الزام‌آور است؛ زیرا در طراحی و اجرای یک مرحله‌ای نباید چنین نقصی که در کشیدگی عصب حنجره می‌بینیم وجود داشته باشد. حتی اگر ما معتقد باشیم که کشیدگی عصب حنجره به هر حال مزیتی در پِی دارد، این اعتقاد نفی‌کنندۀ دلالت روشن آن بر این نکته نیست که چنین چیزی یک میراث تکاملی باستانی است و آفرینش دفعی را رد می‌کند.

من عصب حنجره را مثال زدم؛ زیرا نه فقط برای اثبات نظریۀ تکامل بلکه به عنوان شاهدی بر نقض قانونمندی و هدفدار بودن تکامل مطرح می‌شود. در بخش‌های بعدی با اشاره به نادرست بودن این استدلال بیان خواهد شد که ایده‌آل نبودن نتایج تکامل به معنای قانونمند نبودن آن نیست، بلکه حداکثر دلالتی که دارد این است که آفرینش به یک‌باره صورت نگرفته بلکه در آن مراحل و تکاملی وجود داشته است.

شکل ۱: این تصویر کشیدگی عصب حنجره در زرافه را در جریان مسیر تکامل توضیح می‌دهد؛ چراکه این عصب به دور رگ‌های خونی قلب می‌پیچد؛ سپس به حنجره در بخش پایینی سر بازمی‌گردد.[1]
شکل ۱: این تصویر کشیدگی عصب حنجره در زرافه را در جریان مسیر تکامل توضیح می‌دهد چراکه این عصب به دور رگ‌های خونی قلب می‌پیچد سپس به حنجره در بخش پایینی سر بازمی‌گردد.[1]
شکل ۲: این تصویر کشیدگی عصب حنجره (رنگ سیاه) در زرافه را در جریان مسیر تکامل توضیح می‌دهد؛ چراکه این عصب به دور رگ‌های خونی می‌پیچد؛ سپس به حنجره در بخش پایینی سر بازمی‌گردد.[2]
شکل ۲: این تصویر کشیدگی عصب حنجره (رنگ سیاه) در زرافه را در جریان مسیر تکامل توضیح می‌دهد چرا که این عصب به دور رگ‌های خونی می‌پیچد سپس به حنجره در بخش پایینی سر بازمی‌گردد.[2]
  • تاریخ انتشار پیام در صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن(ع): 1 مارس 2014

پی‌نوشت‌ها:
[1]– منبع: ریچارد داوکینز، کتاب بزرگ‌ترین نمایش روی زمین مدرکی برای تکامل.

Dawkins R. 2009, The Greatest Show on Earth: The Evidence for Evolution, Free press, Transworld, Page 174.

[2]– این ویدئو در مورد شرح این مسأله است:
شبکۀ ویدئویی کتاب وهم الحاد توضیح عصب بازگشتی حنجره در زرافه قابل دسترس در نشانی:

http://www.youtube.com/watch?v=kAJKZdHmiTg

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا