مهدی در تصور اهلسنت
فکر نمیکنم مسلمانی باشد و برای یک بار هم که شده به مهدی منتظر نیندیشیده باشد. به اینکه او واقعی است یا افسانه؟ برای ماست یا برای همه؟ همه او را خواهند شناخت یا عدهای اندک همراهیاش خواهند کرد؟ هر کسی میتواند تصوری منحصربهفرد در خصوص مهدی منتظر داشته باشد. اما اهمیت دارد که تصور ما چقدر با حقیقت تطابق یا فاصله دارد. به همین منظور به موضوع «مهدی منتظر در تصور اهلسنت» خواهیم پرداخت.
اسلام غریبانه آغاز میشود
«فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» (پس به بندگانم بشارت بده، به آنها که سخن را میشنوند، پس از بهترین آن تبعیت میکنند، اینان کسانی هستند که خدا آنها را هدایت کرده و اینها همان صاحبان خرد هستند.) (زمر: 17-18)
رسول خدا(ص) فرمودند: «إن الإسلام بدأ غريبا وسيعود غريبا كما بدأ فطوبى للغرباء»«همانا اسلام غریبانه آغاز شد و غریبانه باز خواهد گشت، پس خوش به حال غریبان.» [سنن الترمذي كتاب الإيمان، باب ما جاء أن الإسلام بدأ غريبا وسيعود غريبا،ج5، ص19]
تاریخ را که مرور کنیم، خواهیم دید آغاز دعوت پیامبر(ص) همراه با غربت و تنهایی و مخالفت بزرگان و علمای زمان ایشان بود؛ لذا در ابتدا اشخاص کمی به ایشان ایمان آوردند و این غربت دوباره بازمیگردد. باید علت بازگشت دوبارۀ این غربت را بررسی کنیم. در غیر این صورت بازگشت مهدی منتظر، کسی که در حدیث صحیح پیامبر(ص)، خلیفۀ خدا معرفی شده را نپذیرفته و او را تکذیب میکنیم.
خوب است کمی به چالشهای درونمان توجه کنیم. آیا تحمل شنیدن سخنان جدید و مخالف تصورمان را داریم، تا جزو اشخاص هدایت یافته و صاحب خرد باشیم؟ یا با گفتههای پدران و بزرگانمان، قانع شدهایم و بنا داریم تا در اعتقادات دینیمان، تقلید کنیم؟
«وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا» (و گفتند پروردگارا ما از اشراف و بزرگان خود اطاعت کردیم، پس ما را از راه گمراه کردند). (احزاب: 67)
ابنکثیر در تفسیر این آیه مینویسد: «وقال طاوس: سادتنا يعني الأشراف وكبراءنا يعني العلماء رواه ابن أبي حاتم أي اتبعنا السادة وهم الأمراء والكبراء من المشيخة وخالفنا الرسل واعتقدنا أن عندهم شيئا وأنهم على شيء فإذا هم ليسوا على شيء.» «طاووس گفت: سادتنا یعنی اشراف و کبرائنا یعنی علما. ابن ابی حاتم این را روایت نموده؛ یعنی از بزرگان تبعیت کردیم و آنها امیران و بزرگان از شیوخ هستند و با فرستادهها مخالفت کردیم و معتقد شدیم که نزد آنها چیزی است و آنها بر چیزی (حقی) هستند، ولی آنها بر حق نبودند.» [تفسير ابنكثير، ابنكثير، ج3، الصفحة ٥٢٧]
لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که آیا میتوانیم تفاسیر و برداشتهای علما را بدون مراجعه به متون دینی، حجت و تأییدِ خداوند بدانیم؟ آیا قصد نداریم تا خودمان دین حق را همان گونه که هست بشناسیم؟ روشن است که انسان عاقل آخرت خود را به دست هر کسی نمیسپارد تا آن را رقم بزند.
تصور ما نسبت به مهدی منتظر تا چه اندازه با معرفی پیامبر(ص) مطابق است؟
مهمترین شاخصهای که با آن، تصور اهل سنت نسبت به مهدی منتظر روشن میشود، این است که این تصور مبتنی بر متون دینی نیست؛ بلکه در قالب یک نظام اعتقادیِ در گذر زمان شکل گرفته و واقعهای تاریخی محسوب میشود.
مجموعۀ اعتقادات اهلسنت -که برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به واقعیتهای تاریخی نظام حکومتیِ پس از پیامبر(ص) شکل گرفته است- برای شخصیت حاکمِ پس از پیامبر(ص)، نقشی همانند ایشان -که تمثیلی از پیامبر باشد- قائل نیست؛ و اقرار ندارد که جانشینان پیامبر(ص)، خلیفه و جانشین خداوند هستند و نیز قائل نیست که بر مردم واجب است که به او ایمان بیاورند، از او اطاعت کنند، دین و احکامشان را از او بگیرند و کاملاً تسلیم او باشند.
این نظام اعتقادی با توجه به چهارچوب و تنگنایی که خود را در آن گرفتار کرده است نمیتواند درک درستی از تصویری که متون حدیثی از مهدی منتظر ارائه میکنند داشته باشد؛ بنابراین به سمتی رفت که نه فقط تصور صحیح از اعتقاد به مهدی را تکه تکه کرد و چهرۀ آن را تغییر داد، بلکه تصویر مناسبِ چهارچوب و دیدگاه خود را جایگزین آن کرد.
حوادث تاریخی باعث ظهور مدعیان مهدوی دروغین شد. این امر سبب تحریک رویکرد اعتقادی اهلسنت شد تا دفاعیات یا اعتقاداتی تدافعی را سامان بخشد؛ بهطوری که تمام تلاش این طرز فکر، جلوگیری از تکرار چنین ادعاهای دروغینی است؛ به همین دلیل میبینیم که فضای فکری و عقیدتی اهل سنت، از مطالبی پر شده است که چهرۀ ناشی از متون مربوط به مهدی منتظر را تغییر داده و فروغ آنها را کاسته است.
از نتایج افکار و عقاید گفتهشده، این را شاهدیم که در برهۀ کنونی پسرفتی خطرناک در اندیشۀ مهدویت و مسئلۀ انتظار به وجود آمده است؛ تا آنجا که برخی از مدعیان علم سنی رسالهای با عنوان «پس از محمد -برترینِ بشریت- هیچ مهدی منتظری وجود ندارد» به نگارش درآورده و برخی دیگر مسئلۀ امام مهدی(ع) را در شمارِ مسائل ثانوی و حتی جزو مسائل کم اهمیتی به حساب آوردهاند که لازم نیست کسی خود را به آن مشغول کند؛ مگر کسی که وقت اضافی داشته باشد!
برای کشف حقیقتِ اندیشه و تصور اهل سنت در خصوص مهدی و میزان نزدیک یا دوربودن این بینش از متون حدیثی، باید پژوهشی انجام دهیم بر اساس مطابقت آنچه متن احادیث بیان میدارند با آنچه کتابهای اعتقادی وابسته به اهلسنت اقرار دارند.
پژوهشی که در صورت امکان، از مهدی منتظر، چهرهای را به نمایش بگذارد که علمای اهلسنت از طریق نوشتههای خودشان بر آن اتفاق نظر دارند و به موازات آن، چهرهای از مهدی را نمایان سازد که احادیث و آثار روایی واردشده از طریق اهلسنت به تصویر میکشد؛ تا با مقایسۀ این دو تصویر، اختلاف عمیق موجود میان واقعیت را -که متون روایتشده هویدا میسازند- در مقابله با تصویری که قلمهای اهلسنت برای جاانداختن آن در اذهان و قلوب به نگارش درآوردهاند، آشکار سازد.
این مسئلهای است که تنها بعد از تحقیق و پژوهش به آن میرسیم. انشاءالله.
نصیحت
این نصیحت دلسوزانۀ مهدی امت محمد(ص) است:
«بخوانید، تحقیق کنید، دقت کنید، بیاموزید، خودتان حقیقت را بیابید، به کسی اعتماد نکنید که برای آخرت شما تصمیم بگیرد تا فردا پشیمان شوید هنگامی که پشیمانی سودی ندارد…» (سید احمدالحسن(ع)، خطبه محرم الحرام)
یا کاظم (ع)