کتاب پیک صفحه (مجموعه پیام‌های صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن)

قتل مالک بن نویره

سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما.

حکایت اول:
پیامبر ما محمد(ص) پس از جنگ بدر، اسیران کفار را فقط در برابر دریافت فدیه‌ای ساده آزاد کرد. این فدیه تا به آنجا رسید که هر کدام از این اسیران به جمعی از مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزد.[1]

این اسیران که رسول مهربان و کریم و نمونۀ انسانیت، آزادشان کرد به محمد(ص) ایمان نداشتند بلکه بالاتر از این در جنگی بودند که می‌خواستند حضرتش را به قتل برسانند و کارش را یکسره کنند؛ اما آنچه پیامبر خدا محمد(ص) انجام داد دقیقاً همان چیزی است که از اخلاق انبیا و صالحان می‌دانیم و انتظار داریم و حتی از هر کسی که در اخلاقِ انسانی جهت اقتدا‌ کردن به بعضی از رفتارهایشان مثال‌هایی زده شده است (مثل گاندی و ماندلا[2]‌نیز انتظار داریم).

حکایت دوم:
مالک بن نویره تمیمی از اشراف عرب، مُطیعانه به‌سوی پیامبر خدا محمد(ص) آمد حرف‌های او را شنید به او ایمان آورد و به‌سوی قومش برگشت و پس از ابلاغ دعوت پیامبر(ص) به آن‌ها، آن‌ها نیز ایمان آوردند. پس مالک نه‌ تنها یک مسلمان بود بلکه دعوت‌ کننده‌ای بزرگ بود که باعث شد تعداد بسیاری هنگام فراخوان او به اسلام مسلمان شوند.

مالک از جمله کسانی است که در بیعت غدیر حاضر بود و دانست که علی خلیفۀ خدا بعد از رسول خدا محمد(ص) است. او مردی متدین و معتمد قومش و نیز رسول خدا(ص) بود. پیامبر او را مسئول صدقات قوم خود قرار داد[3] و به همین دلیل آن‌ها زکات خود را تسلیم او نمودند تا به پیامبر برساند.

وقتی مالک به مدینه وارد شد دانست پیامبر وفات یافته و به رحمت خدا پیوسته است و ابوبکر را دید که در مسجد نشسته و پیراهن خلافت پیامبر را به تن کرده است. وی غصب خلافت توسط ابوبکر را کاری ناشایست دانست و آن را نپذیرفت و به‌سوی قوم خود بازگشت و اموال زکات را به صاحبانش بازگرداند و ابیات معروف زیر را سرود:

فقلت خذوا أموالکم غیر ناظر       ولا خائف فیما یجیء من الغد
فان قام بالأمر المخوف قائـم      منعنا وقلنا الدین دین محمد

(پس گفتم اموالتان را بدون ترس بگیرید و از آنچه فردا رخ می‌دهد ترسان نباشید.
اگر کسی به کاری هراسناک اقدام کند، او را مَنع کرده خواهیم گفت: دین تنها دین محمد است
.)

این ابیات واضح است و تمام حکایت را در خود دارد. مالک می‌گوید دین را محمد(ص) آورد و در نتیجه جانشین کسی است که محمد(ص) جانشین‌ بودنش را در غدیر اعلام کرد. این شخص همان علی بن ابی‌طالب(صلوات خدا بر او) است، نه کسی همچون ابوبکر که خودسرانه اقدام به کار بسیار ترسناکی کرده است. به همین دلیل من اموال زکات را به صاحبانش برمی‌گردانم و به خلیفۀ غیر‌شرعی تحویل نمی‌دهم.

واکنش ابوبکر این بود که خالد بن ولید را فرستاد تا مالک بن نویره را به قتل برساند؛ اما مالک و قومش به اعتبار اینکه آنان مسلمان هستند با خالد به جنگ برنخاستند؛ ولی خالد به آن‌ها خیانت کرد و آنان را به اسارت گرفت و سپس آن‌ها را (در حالی که اسیر بودند‌) به قتل رساند و بعد زن مالک را غصب کرد. او به این کار بسنده نکرد بلکه کاری وحشیانه و زننده انجام داد و سر مالک بن نویره را در اجاق سوزاند.[4]

حال بیایید تمام این حکایت را از یاد ببریم و فرض کنیم مالک بن نویره شخصی مؤمن به پیامبر خدا محمد(ص) نبود و ابوبکر، خالد را برای قتل او نفرستاده بود. آیا هیچ توجیهی برای قتل مالک تجاوز به همسرش و سوزاندن سرش وجود دارد جز اینکه او تنها مشتی اموال را به حاکم (ابوبکر) نداده است و آیا عذری برای ابوبکر وجود دارد که خالد را به‌خاطر این رفتار وحشیانه‌ای که هیچ پیوندی با انسانیت ندارد (یعنی قتل مالک، تجاوز به همسر او و پختن سرش‌) بازخواست نکند؟!

آیا واقعاً شما اعتقاد دارید که یک حاکم حکومت اسلامی که رهبر سپاهش انسانی را کشته و به زنش تجاوز کرده، ولی او را بازخواست نمی‌کند حاکمی عادل بوده است؟!

آیا واقعاً می‌پذیرید که دین خالد و ابوبکر همان دین محمد(ص) است که اسیران کفار را آزاد کرد؟!

در آنچه نوشتم هیچ سخن ناروا و ناسزا و تجاوز و تعدی به کسی نیست و به همین دلیل من توقع پاسخ‌های مؤدبانه دارم؛ اما راجع به داد‌ و‌ قال و ناسزاگویی بدانید دین، شما را وصله‌‌پینه و دردهایتان را کمتر نخواهد کرد؛ بلکه دلیلی روشن بر سردرگمی شما خواهد بود.[5]

https://www.youtube.com/watch?v=RfXfZTOgodA

https://www.youtube.com/watch?v=Pkb5KlS5YK8

  • تاریخ انتشار پیام در صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن(ع): 30 اکتبر ۲۰۱۴

پی‌نوشت‌ها:
[1] – نگاه کنید به: مسند احمد، ج‌1، ص‌247؛ البدایة و النهایة، ابن‌کثیر، ج‌3، ص‌397.

[2] – گاندی: مهانداس کارامچاند گاندی (1869 ـ 1948) رهبر سیاسی و معنوی هند در جنبش استقلال هند از یوغ استبداد از طریق نافرمانی مدنی مسالمت آمیز بود که الهام‌بخش بسیاری از جنبش‌های فراخوان آزادی و حقوق مدنی در جهان شد.

ماندلا: نلسون ماندلا (1918 ـ 2013) فعال سیاسی مخالف آپارتاید (نژادپرستی) در آفریقای جنوبی بود. فعالیت او منجر به 27 سال زندان شد و در سال 1990 در اثر فشارهای بین‌المللی از زندان آزاد شد تا پس از آن برای تحقق اهدافش فعالیت کند.

[3] – به‌عنوان مثال نگاه کنید به: اسد الغابة، ابن‌الاثر، ج‌4، ص‌295؛ الاصابة، ابن‌حجر، ج‌5، ص‌560.
[4] – به‌عنوان مثال مراجعه کنید به: تاریخ طبری، ج‌2، ص‌501 تا 503؛ الاصابة، ابن‌حجر، ج‌5، ص‌560 و 561.

[5] – فایل‌های پیوست شامل دو کلیپ ویدئویی است. در اولی شیخی از الازهر دربارۀ کشته‌ شدن صحابی، مالک بن نویره و زنا با همسر او و پختن سر او در آتش توسط خالد بن ولید سخن می‌گوید و در دومی شیخی سلفی سخن می‌گوید و مقتل مالک به دست خالد بن ولید را به طرزی بسیار مجرمانه و نفرت‌انگیز ترسیم می‌کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا