معرفی کتاب | توهم بیخدایی

- کدام توهم است؟ بیخدایی یا خدا؟
- آیا ضدیت واقعی بین علم جدید و دین وجود دارد؟ یا صرفا برداشتهای غلط از دین و علم با یکدیگر در تضاد هستند؟
- نظر دین در مورد جهانهای موازی چیست؟
- طوفان نوح(ع) تا چه اندازه واقعی است؟
- آیا تولد حضرت عیسی(ع) از حضرت مریم که باکره بود، ممکن است؟
- ربط فیزیک کوانتوم با عقیدهی شیعی بدا چیست؟
- سوالی که اینیشتین و هایزنبرگ نتوانستند پاسخ گویند ولی سیداحمدالحسن راه حل آن را بیان کرد کدام است؟
- آیا عدم محض میتواند تولیدگر باشد؟
- چگونه یافتههای علمی، دین الهی را تایید میکنند؟
- چرا علما از پذیرش حقایق علمی سر باز میزنند؟
و پاسخ به سوالات بیشتر در کتاب توهم بیخدایی، نوشته سید احمدالحسن؛ کتابی که برای دیندار بودن در قرن پیشرو باید آن را خواند.
مخاطب این کتاب کیست؟
باید گفت هر کسی و از هر دینی که بخواهد پاسخی علمی و منطقی برای سوالات مطرح در مورد رابطهی علم و دین بیابد؛ باید به کتاب توهمبیخدایی مراجعه کند.
این کتاب اگرچه در برخی موارد اصطلاحات علمیِ پیچیده را مطرح میکند؛ اما روند کلیِّ آن، آساننویسی است تا آنچنانکه خود سید احمد الحسن نیز فرموده؛ هر کسی به اندازهی خود بتواند از آن بهره جوید.
این کتاب در چه شرایطی نوشته شده؟
تقریبا از ابتدای نوزاییِ علمی، حرکتهایی برای دفاع از دین آغاز شد؛ اما متاسفانه بیشتر این جریانات، تنها راه دفاع از دین را نفی و رد علم یافتند و گاهی اوقات نیز تا مرز محاکمه و قتل دانشمندان پیش رفتند.
این نوع نگرش تا حدودی هماکنون نیز جریان دارد و شاید تنها تفاوت این باشد که دیگر کلیسایی آنقدر قدرتمند که بتواند جردانو برونو ها را به قتل برساند وجود ندارد.
با تمامی مشکلات و موانع؛ اما علم راه خود را پیش برد و با اثباتهای تجربه محور توانست ابتکار عمل را به دست گرفته و علمای دینی را به کنار بزند.
اما خودِ جریان علمی نیز بدون حاشیه نبوده و انحرافاتی را به وجود آورد. انکار تمامی گزارههای دینی، اخلاقی و معنوی که قواعد زندگی بشری هستند تنها یکی از این حواشی به حساب میآید. مشکلات محیطزیستی، تغییرات ژنتیکی، انحطاط اخلاقی، ساخت سلاحهای کشتار جمعی و… چیزهایی هست که حتی کسانی که دینمدار نبودند را نیز به فکر انداخته و یا وحشت زدهکرد. آیا دین (در هر شکلی) برای جامعه لازم نیست؟
در بحبوحهی نزاع بین فقها و دانشمندانی که هدفشان تنها پیشبرد علم بود؛ در قرن اخیر اتفاق جدیدی رخ داد. تا کنون علم تنها میخواست آزاد باشد و یا نهایتا میگفت من کاری با خدا ندارم. اصطلاحا آنها فقط ندانمگرا بودند. اما در قرن بیستم، دانشمندانی بروز کردند که بیخدایی را ترویج کرده و دلایل علمی برای آن ارائه نمودند. از جملهی این دانشمندان پروفسور ریچارد دوکینز میباشد که با نوشتن چندین کتاب ضدخدا (که به فارسی نیز ترجمه و چاپ شده) رکورد دشمنیِ علمی با دین را از آن خود کرده است.
در چنین شرایطی، سید احمد الحسن(ع) از طرف امام مهدی ع ماموریت یافت تا با پاسخهای علمی و منطقی از دین خدا دفاع کند. برای همین شروع به نگارش کتاب توهم بیخدایی نموده و همزمان به مراجع و فقهای دینی پیشنهاد نمود تا بخشی از این شبهات را پاسخ گویند.
اما در نهایت نه تنها هیچ پاسخی از جانب مراجع برای دفاع علمی از دین مشاهده نشد بلکه برخی پاسخهای عوامانه و غیر علمی موجب تضعیف بیشتر دین شد و در این بین؛ سید أحمدالحسن(ع) با تالیف این کتاب شکاف بزرگ بین علم و دین را ترمیم نمودند.