کتاب پیک صفحه (مجموعه پیام‌های صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن)

توقفگاه ششم: گیلگمش شخصیتی دینی

حماسۀ گیلگمش آکنده از نمادها و رازها است، در این حماسه رؤیاهایی رمزآلود به همراه توضیح برخی از رموزش نهفته است. در آن سخنان و رویدادهایی سمبلیک بیان شده است.

مثلاً در میانۀ نبردی که بین گیلگمش و انکیدو بر پا شد می‌بینیم که همه‌ چیز آرام می‌شود، انکیدو می‌ایستد و در کمال احترام به گیلگمش می‌گوید:
«تو همان یگانه‌ مردی،
تویی که مادرت تو را آبستن شد،
مادرت نانسون تو را به دنیا آورد،
انلیل تو را برتر از مردم قرار داد،
و پادشاهی بر مردمان را برایت مقدر ساخت
[1]

سؤالی در اینجا پیش می‌آید؛ اگر انکیدو این را از همان ابتدا می‌دانست چرا با وی به نبرد برخاست؟! بنابراین معقول نیست که مقصود از این نبرد جنگ جسمانی بین گیلگمش و انکیدو بوده باشد. آری، می‌توانیم بگوییم این یک جنگ عقیدتی بود که انکیدو را در پایان واداشت اعتراف کند که گیلگمش همان پسر نانسونا و انلیل است که وصیت نموده گیلگمش پادشاه شود.

گفته‌های انکیدو (پس از جنگ‌) با این جملات به‌روشنی بیان می‌دارد که انکیدو هم نانسونا و هم انلیل را مقدس می‌شمارد؛ ولی اقرار نمی‌کند که گیلگمش از نوادگان آن‌هاست و اینک معترف است که:
«تو همان یگانه‌ مردی، تویی که مادرت تو را آبستن شد، مادرت نانسون تو را به دنیا آورد، انلیل تو را برتر از مردم قرار داد و پادشاهی بر مردمان را برایت مقدر ساخت

بر این اساس ما باید این متون را رمزگونه به شمار آوریم و آن‌ها را متونی صریح و صرفاً تحت‌اللفظی گمان نکنیم. در حقیقت این طبیعت عموم متون دینی است؛ چرا‌ که این متون از عوالم دیگری می‌آیند و حاوی حکمت‌اند و هدف آن‌ها گاهی رساندن پیامی به اهلش است و چه ‌بسا در بسیاری اوقات مراد از این رمز و رازها که غیر‌اهلش آن را نمی‌شناسند، محافظت آن پیام از دست کسانی باشد که بر مبنای این رازها به فریب‌کاری روی می‌آورند. به‌طور مثال بی‌تردید رؤیاها متونی دینی هستند. چه‌کسی از ما در اینکه معمولاً رؤیاها پر رمز و رازند شک دارد؟!

اولین سفر گیلگمش برای قتل شیطان هومبابا و ریشه‌کن‌ کردن ظلم و ستم و شرّ از زمین:
«گیلگمش انکیدو را خطاب قرار داده به او گفت: هومبابای دهشتناک در جنگل سکنا گزیده است؛ پس آن را بکشیم و شرّ را از روی زمین ریشه‌کن سازیم

قبل از آنکه گیلگمش شیطان را بکشد، رؤیاهای بسیاری می‌دید که پیروزی وی در مأموریت اولش را به او بشارت می‌داد:
«و در خواب دومم دیدم که کوه نیز سقوط کرد، به من برخورد و پایم را گرفت؛ سپس نوری متجلی شد و نور و درخشندگی‌اش همۀ زمین را دربر گرفت و مرا از زیر کوه به در آورد و به من آب نوشاند و دلم را شادمان ساخت[2]

از دید سومریان هر چیزی که قابل‌ توجه باشد «اله» محسوب می‌شود. از دید آن‌ها دنیا اله است، منیّت اله است، جماعت اله است و افراد صالح و مقدس نیز اله هستند؛ بنابراین ما می‌توانیم کلمۀ «اله» را به پیامبران و صالحان، دنیا یا منیت تبدیل کنیم و با تأمل در متن، حکمت سرشارِ نهفته در آن را دریابیم.

«گیلگمش دهان گشود و به انکیدو گفت:
دوست من! چه‌کسی می‌تواند به درجات آسمان اوج بگیرد؟
و تنها الهه‌ها (صالحان) کسانی هستند که با شاماش تا ابد زندگی می‌کنند،
اما نسل بشر روزگارش شمرده‌شده است،
و هر آنچه انجام دادند بر باد هواست
[3]

در قرآن نیز آمده است: «وَ قَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا» (و به اعمالی که کرده‌اند بپردازیم و همه را چون غبار بر باد دهیم).[4]

و گیلگمش که دو سومش خدا‌گونه است در نهایت خواست از یک‌سوم تاریکی‌اش خلاص شود، پس به‌ سوی کسی که از تاریکی رها و با خدایان جاوید شده بود رفت و او جدش اوتناپیشتیم (نوح(ع)) بود؛ بنابراین برخلاف تصور برخی خوانندگان حماسه سفر گیلگمش به‌ سوی نوح(ع)، سفری برای کسب جاودانگی جسمانی نبود، بلکه سیری با هدف کسب جاودانگی روحانی بوده است.

با توجه به مجموع مطالب پیشین، آیا اگر بگوییم حماسۀ گیلگمش کاملاً دینی و گیلگمش نیز شخصیتی دینی است شایسته خواهد بود کسی بر ما خرده بگیرد؟!

  • تاریخ انتشار پیام در صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن(ع): 21 دسامبر 2012

پی‌نوشت‌ ها:
[1]. حماسۀ گیلگمش،طه باقر.
[2]. حماسۀ گیلگمش، طه باقر.
[3]. حماسۀ گیلگمش، طه باقر.
[4]. فرقان، ۲۳.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا