آیا تناقض بین علم و دین حقیقی است؟
دکتر توفیق مسرور: کتاب «توهم بیخدایی» سرآغاز گفتوگوی تمدنهاست. برای نخستین بار در تاریخ، «مناظرهای جدّی» بین بیخدایی و ایمان آغاز شده است…
چرا میگویم برای نخستین بار؟ بسیار ساده است، چون بر این باورم که تمام بحثها و گفتوگوهایی که از گذشته تاکنون (درباره علم و دین) جریان داشته را نمیتوان مناظرههای حقیقی و ردیههای واقعی بر خداناباوریِ علمی به شمار آورد؛ چراکه در یک طرف این مناظرهها مدعیان ادیان با نگرش محدود و درک خاص از متون دینی و در سوی دیگر آن خدا ناباورانی هستند که بر دین ارائهشده توسط فقها و نه خودِ دین ردیه ارائه میدهند…؛ هرچند این سخن من به مذاق عدهای خوش نیاید!
در حقیقت، امروز میبینیم که بیخدایی به دلایلی منطقی از پیروزی علمی خود بر بزرگان دین شادمان و سرخوش است. مدعیان نمایندگی ادیان، بر آن دسته از موضوعات علمی که آنها را مخالف دین تشخیص میدهند، ردیه مینویسند؛ بدون اینکه نه از متون دینی درک درستی داشته باشند و نه از نظریات علمی. اخیراً برخی بزرگان دین در برابر دلایل قوی نظریات علمی، سر تسلیم فرود آورده و معترف شدهاند که نظریات علمی صحیح است و در عین حال، با دین تعارضی ندارند!
چگونه نظریات علمی با دین تعارضی ندارند؟!
تئوریهای علمی که امروزه مدنظر ملحدان است، طرحها و رسالههای منسجمی است که تصویری دیگر از پیدایش هستی و تکامل آن و نیز پیدایش حیات بر زمین و تکامل آن را بدون نیاز به فرضیۀ «وجود خدا» ترسیم میکنند. این تصویر همچنین دربرگیرندۀ داستان پیدایش و تکامل دین است و آن را یک دستاورد بشری تلقی میکند. بنابراین آفرینش، داستانی است علمی که به نظر آنها به وجود خدایی آگاه و هدفداری که آن را نوشته باشد، نیازی ندارد. آیا یک عالِم خردمند میتواند قصۀ امروزین علم را بهطور کامل و صددرصد، با ایمان به خدا یکجا گرد آورد، بدون اینکه راهحلی برای رفع تناقضات میان این دو ارائه کند؟
کتاب «توهم بیخدایی» این تناقضات را برطرف میسازد و هر بخش را در مکان خود جای میدهد تا «همهچیز» در یک تصویر هماهنگ و منجسم به زیبایی جلوهگر شود!
احمدالحسن بهخوبی میداند چگونه توجه و علاقۀ خوانندۀ غیرمتخصص را برانگیزاند و چگونه آموزههای علمی را به او برساند. وی در عین حال بهخوبی میداند که چگونه دانشمند متخصص را در نقاطی که توقف در آنها شایسته است، به درنگ وادارد!! مأموریتی که بهانجامرسانیدنش بسی دشوار است.
این کتاب با اسلوب علمی دقیق و بینظیر، مهمترین تئوریهایی را که از نظر تجربی، ریاضی و نظری ثابت شده است، به بحث میگذارد و به علوم مختلفی؛ همچون زیستشناسی تکاملی، مهندسی ژنتیک، پزشکی، انسانشناسی، زمینشناسی تاریخی، تاریخ باستان، باستانشناسی، فیزیک نظری، کیهانشناسی، فلسفه و غیره نیز میپردازد.
باید اشاره کنم که این کتاب در واقع حاوی مناظرهای علمی و سطح بالا با پروفسور “ریچارد داوکینز” یکی از بزرگترین دانشمندان زیستشناسی تکاملی در عصر حاضر، همچنین با پروفسور “استیون هاوکینگ” یکی از برجستهترین دانشمندان فیزیک نظری، ریاضیات کاربردی، متخصص در حوزۀ کیهانشناسی و صاحب نظریۀ ثابتشدۀ پرتوزایی سیاهچالههاست. این کتاب همچنین مناظرهای علمی با کاوشگران تمدنهای باستانی است؛ کسانی که به روش پروفسور “ساموئل کرِیمِر” به بازخوانی تاریخ انسان باستان روی آوردهاند.
بیتردید خوانندۀ عزیز به یکی از مهمترین ویژگیهای این کتاب که امانتداری علمی قابل توجهی است که در تمام بخشهای کتاب جاری است، پِی میبرد؛ چراکه تمام نقلقولهای مؤلف بهطور کامل بیان شده و در آن هیچ گزینش، انقطاع و نقصی وجود ندارد. این موضوع بسیار حائز اهمیت است؛ از یکسو باعث میشود شما احساس اعتماد و رضایت کنید و از سوی دیگر نشانهای از پاکی، صداقت و انصافورزی نویسنده است.
من با اینکه باید خود را برای رسیدن به پایان کتاب آماده میکردم، ولی ناگهان دریافتم که به صفحۀ آخر رسیدهام و تازه فهمیدم که کتاب به انتهای خود رسیده است. هر فصل این کتاب فرصت ادامۀ درک بیشتر اموری را که برای نخستین بار مطرح میشود، در اختیار من نهاد، اما در آخرین صفحه و با پایانپذیرفتن این سفر -که دوست داشتم تا ابد ادامه مییافت- آرزویم نقشبرآب شد…!
نمیتوانم بهطور قطع و یقین از نتیجهای که شما پس از پایان مطالعۀ کتاب به دست میآورید سخن بگویم و نمیدانم آیا شما «خداناباوری و علم» را برمیگزینید یا «دین و علم» یا «خرافات» را و البته این چیزی است که به هر حال برای شما آرزو نمیکنم…؛
ولی میتوانم بگویم: این کتاب بدون هیچ چونوچرایی، شرح ساده و در عین حال دقیقی از غامضترین تئوریهای نوین و رابطۀ آنها را با وجود یا عدم وجود خدا در اختیار شما میگذارد. این کتاب فرصتی است برای انگشتگذاشتن بر مهمترین نقاط اختلاف و تعارض بین علم و ایمان به خدا و بازشناسی دلایل ملحدان و ارائۀ پاسخهایی علمی و دقیق به آنها. بهعلاوه سایر تألیفات فقهای ادیان که با هدف رسیدن به درک توهم بیخدایی و آیات توحیدی نگاشته شدهاند، در برابر این کتاب بسیار فقیر و کممحتوا جلوه مینمایند.
اما داوری در خصوص دلایل، در هر صورت نویسندۀ کتاب، احمد الحسن، آن را به شما میسپارد. خطاب به دانشمندان خداناباور میگویم: این کتاب برای نخستین بار، باب گفتوگو و مناظره بر اساس مبانی علمی را گشوده و تفسیرها و راهحلهای جدیدی مطرح نموده که چارهای جز توجه نشاندادن به آنها و ارزیابی و بحث دربارۀ آنها وجود ندارد.
همچنین این کتاب، نقض و اشکالاتی بر بخشهایی از تئوریهای علمی وارد آورده و به دنبال آن، نویسنده این اشکالات را به عرصۀ علم و دانش کشانده است. بنابراین نادیدهگرفتن یا بیتوجهی نشاندادن نسبت به موضوعات مطرحشده در کتاب، یا بیپاسخگذاشتن آنها، بهطور منطقی چنین استنباط سادهای را به دنبال خواهد داشت: چیزی بر ردّ آنچه مؤلف نگاشته است وجود ندارد. بهطور طبیعی همین ملاحظات و نتیجهگیریها، بر فقهای دینی نیز منطبق است.