کتاب پیک صفحه (مجموعه پیام‌های صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن)

بررسی درک نادرست شیرازی در خصوص دشنام‌ دادن و آزار و اذیت زبانی

سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما.
از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید.
تحیتی پاک به بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک.

در این صفحۀ مبارک سخنی یافتم به‌ قلم شخصی که اسم خودش را به‌صورت واضح ننوشته بود، شاید به‌دلیل ترس از رسوایی یا مسائل مشابه دیگر بوده باشد. قسمتی از نوشتۀ او را نقل می‌کنم این تنها بخشی از نوشتۀ اوست که من کپی کردم بقیۀ نوشتۀ وی الفاظی زشت و قبیح در خود داشت که پس از نوشتن این پاسخ، دیگر آن را نیافتم و ظاهراً یکی از مؤمنانی که این صفحه را از الفاظ زشت و قبیح پاک‌سازی می‌کند آن را حذف کرده است خداوند به او پاداش خیر دهد.

بخشی از آنچه وی نوشته است:
«Talwar Zani
احمد اسماعیل، تو نشسته‌ای و سخن مرا می‌بینی می‌خواهم نظر تو را دربارۀ عایشه بدانم! اولین بار است که می‌بینم یک امام، زنی را که قاتل جدش است لعنت نمی‌کند! ای الاغ! ای بی‌غیرت! این زن قاتل رسول خداست! تو خجالت نمی‌کشی اجازه می‌دهی ناظم عقیلی دربارۀ عایشه بگوید سلام خداوند متعال بر او باد! ای بی‌غیرت! اگر تو یک مرد هستی از سخن عقیلی اظهار بیزاری کن! اما تو نمی‌توانی؛ زیرا تو خودت می‌دانی که هیزم دعوت تو حمامی و عقیلی و صادق است

پاسخ:

این خُلق و خویی است آشنا.[1]

به نظر می‌رسد این پاسخ صادق شیرازی به نقض علمی‌ای باشد که بنده بر عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم ارائه کرده‌ام. در هر صورت ای کسی که این مطلب را نوشته‌ای، تو چه خودِ صادق شیرازی باشی و چه یکی از وکیلان او یا یکی از جاهلانی که به این جاهل اجازۀ فریب‌ دادنتان را می‌دهد برایت بهتر می‌بود (اگر عقلی در سر داشتی‌) به دلیل علمی‌ای پاسخ می‌دادی که در این صفحه برای نقض عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم ارائه کردم و (از این طریق‌) جهل و نادانی صادق شیرازی و ضعف ادراک و کوتاه‌ بودن فهمش را نیز بیان نمودم که این کار برای او و کسانی که او آن‌ها را به دشنام و ناسزاگویی و بیان الفاظ زشت و قبیح تشویق می‌کند بهتر می‌بود؛ الفاظی که او و برادران و وکیلانش عادت به استفاده از آن‌ها دارند؛ در حالی که هر شخص آزاده و پاک‌سرشتی خودش را از چنین الفاظی خوددرای می‌کند.

حق‌تعالی می‌فرماید: «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ‏ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاَّ نَکداً کذلِک نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یشْکرُون‏» (و زمینِ پاک گیاهش به‌ اذن پروردگارش بیرون می‌آید و از زمینی که ناپاک است جز گیاهی اندک و بی‌سود بیرون نمی‌آید برای گروهی که سپاس‌گزارند  این‌گونه نشانه‌ها را بیان می‌کنیم).[2]

ای دوستانی که از این صفحۀ مبارک بازدید می‌کنید از این آیۀ مبارک حکمتی مبارک، قرآنی و الهی برگیرید: «آن‌ها را از میوه‌هایشان می‌شناسید.»

چه بسا بگویی من انسانی ساده‌دل هستم و نمی‌توانم تشخیص بدهم آیا احمدالحسن حق است و این افرادی که با او دشمنی می‌کنند باطل و پیشوایان گمراهی هستند! اما قرآن به‌سادگی به شما می‌فرماید به میوه نگاه کن؛ زیرا میوه، نوع درخت را به تو می‌شناساند حتی اگر متخصص شناخت انواع درخت‌ها با توجه به شاخه‌ها یا برگ‌هایشان نباشی.

کیست که نتواند درخت سیب را بشناسد وقتی ببیند سیب از شاخه‌های آن درخت آویزان است؟! همین‌طور در خصوص درختی که میوۀ سمّی یا تلخ می‌دهد شما وقتی به میوه‌اش نگاه می‌کنی درخت را از روی میوه‌اش خواهی شناخت.

«کذلِک نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یشْکرُون‏» (برای گروهی که سپاس‌گزارند این‌گونه نشانه‌ها را بیان می‌کنیم).

«آن‌ها را از میوه‌هایشان می‌شناسید
امامِ صالح علمی پاک و مبارک نتیجه می‌دهد و نتیجۀ پایبند‌ بودن به علم او پدید‌ آمدن بندگان صالحی است که از سرِ حکمت سخن می‌گویند، اما امامان آتش (که شیطان آن‌ها را خوار و سبک نموده است و آن‌ها از او پیروی کرده‌اند‌) سخنی سفیهانه و فاسد نتیجه می‌دهند و در نتیجه پیروانی پدید می‌آورند که با زبان شیطان سخن می‌گویند ناسزا، دشنام و سخن زشت و قبیح، فحش، دروغ و افترا!

«آن‌ها را از میوه‌هایشان می‌شناسید
زمین پاک، گیاه پاک و میوۀ پاک نتیجه می‌دهد و زمین ناپاک میوۀ خبیث.

منظور از زمین امامی است که یاران و پیروانش را با توجه به علم و طرح و برنامه‌ای که ارائه می‌دهد تربیت می‌کند، پس امامِ هدایت را از طرح برنامه و میوه‌ای که نتیجه می‌دهد می‌شناسی: «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ‏ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» (و زمینِ پاک گیاهش به‌ اذن پروردگارش بیرون می‌آید).

و امام گمراهی را نیز می‌توانی از طرح و برنامه و میوه‌ای که نتیجه می‌دهد بشناسی، به‌خصوص وقتی چیزی وجود دارد که به‌روشنی بیان می‌کند آن امام و طرح و برنامۀ فاسدش سبب به‌ بار‌ آمدن این میوۀ فاسد بوده است. اینجاست که هر عاقلی حق دارد تعجب کند وقتی می‌بیند چنین شخص منحرفی با اخلاق فاسد و گفتاری زشت و قبیح (یا کسی که به گفتار قبیح دعوت می‌کند‌) کسانی را می‌یابد که از او پیروی کنند و سخنش را بپذیرند؛ اما حکمت خداوند این‌چنین است که وقتی بخواهد حق را (به‌روشنی‌) آشکار سازد افراد خبیث را (یکی را بدتر از دیگری‌) نشان می‌دهد تا خباثت و زشتی‌اش را به‌روشنی نشان دهد.

«وَ الَّذی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً» (و از زمینی که ناپاک است جز گیاهی اندک و بی‌سود بیرون نمی‌آید).

برای اینکه حجت را بر کسانی که صادق شیرازی و برادرانش فریبشان داده‌اند تمام کنم، دلیل او برای کارهایی که خودش و برادرانش به‌طور مستقیم انجام دادند یا دیگران را تشویق بر دشنام و ناسزا‌ گفتن کردند آنهم با کثیف‌ترین الفاظی که جانهای سلیم انسانی از آن فراری است مورد بحث و بررسی قرار خواهم داد.

این نمونه‌ای تصویری است که در آن صادق شیرازی علت کارهایی را که خودش به‌طور مستقیم یا توسط برادران و وکیلانش انجام می‌دهد (مثل زبان‌ گشودن با الفاظی زشت و ناشایستی که اخلاق سلیم انسانی از آن فراری است‌) بیان می‌کند:

https://www.youtube.com/watch?v=HoR9m6z54TM

و این هم نمونۀ تصویری دیگری برای برادرش مجتبی شیرازی است که در آن وی همین روش منحرف را ترویج می‌کند، با الفاظی که نفْس‌های سالم انسانی از آن بیزار هستند (چه برسد به صاحبان اخلاق و دین‌) ناسزا می‌دهد و دشنام می‌گوید.

مصیبت اینجاست که او بعضی از این دشنام‌ها را با دروغ و تزویر به امیر‌المؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع) نسبت می‌دهد به آن پاک و طاهر، فرزندِ پاک و طاهری که در اوج دردمندی در میدان نبرد در حالی که هنوز خون عزیزانش که در آن میدان از دست داده بود خشک نشده بود از دهان پاکش یک کلمۀ ناشایست که عایشه را مخاطب قرار دهد خارج نشد. او به عایشه ناسزا نمی‌گوید در حالی که می‌بیند عایشه مسبب کشتار بزرگی شده که دولت اسلامی را ضعیف و یارانش را پراکنده کرده است.

کلیپ مجتبی شیرازی در حال ترویج راه و روش دشنام گفتن و ناسزاگویی:

شما را به پروردگارتان قسم، این صادق شیرازی و مجتبی شیرازی که در این کلیپ‌ها مشاهده‌شان می‌کنید آیا طرحی دینی یا اخلاقی ارائه می‌کنند؟!

شما را به پروردگارتان قسم، آیا این افراد برای ارائۀ اسلام به میلیاردها بودایی، مسیحی و ملحد در سرتاسر جهان، شایستگی دارند؟!

در فیلم فوق صادق شیرازی برای اینکه روش منحرف خود را در به‌ کار‌بردن الفاظ زشت و قبیح (و نیز دشنام و ناسزاگویی که در کلیپ دیگر از برادرش شنیدید‌) توجیه کند به خداوند تهمت می‌زند که در قرآن ناسزا می‌گوید، دشنام می‌دهد و الفاظی زشت و ناشایست به کار می‌گیرد! این تهمتی که وی به خداوند سبحان نسبت می‌دهد بنا بر فهم پیشین خودش از کلمۀ «زنیم» است که در قرآن آمده.

او به‌خاطر جهل و نادانی که دارد این کلمه را «محکم‌ المعنی»[3] به حساب می‌آورد و اینکه منظورش «ناسزا و عبارت ناشایست» است و سپس سراغ آیۀ محکمی در نهی از ناسزا‌ گفتن می‌رود آنجا که حق‌ تعالی می‌فرماید:
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ کذلِک زَینَّا لِکلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یعْمَلُونَ»
(و به آن‌هایى که غیر از خدا را مى‏‌خوانند دشنام ندهید که آنان از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد. این‌گونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم آنگاه بازگشتشان به‌سوى پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام مى‌‏دادند آگاه خواهد ساخت).[4]

صادق شیرازی می‌گوید این آیه منظوری خاص دارد و به‌طور کلی از «ناسزا‌ گفتن و دشنام‌ دادن» نهی نمی‌کند، این جاهل با برداشتی متشابه از کلمۀ «زنیم» این آیه را این‌چنین مقیّد کرده است!

در حالی که ظاهر آیه در نهی از دشنام‌ دادن و به‌کار‌ بستن الفاظ قبیح و ناشایست روشن است. پس این اخلاق درست انسانی نیست و هیچ انسان سلیم متعادلی امکان ندارد به این خصوصیت آراسته شده باشد که خدا را به ناسزا و دشنام‌گویی متهم کند. پاک و مقدس است او. از ساحت او بسی به دور است!

اوست نیرومندِ توانایی که بر همه‌ چیز مسلط است و هیچ نیازی به دشنام و ناسزا‌ گفتن ندارد! او منبع اخلاق، ارزش‌ها و سخن پاک و طاهر است. او سبحانی است که می‌فرماید: «ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ‏ رَبِّک‏ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ»
(با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث [و مجادله] بپرداز. یقیناً پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه شده‌اند و نیز به راه‌یافتگان داناتر است).[5]

راه و روش کلی قرآن این‌چنین است همان راه و روشی که اوامر الهی باید در چهارچوبش فهمیده شود.

ای عزیزان! ای شیعیان آل‌ محمد! هوشیار باشید خدا توفیقتان دهد! این محکم است، اینکه خداوند امر می‌فرماید دعوت شخص مخالف باید با حکمت و موعظۀ حسنه باشد نه با دشنام و ناسزاگویی و الفاظ ناشایست و قبیح: «ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ‏ رَبِّک‏ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ» (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث [و مجادله] بپرداز، یقیناً پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه شده‌اند و نیز به راه‌یافتگان داناتر است).

ای عزیزان! ای شیعیان آل‌ محمد! هوشیار باشید خدا توفیقتان دهد! این آیه محکم است و خداوند به وضوح و روشنی به ناسزا نگفتن امر می‌فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ کذلِک زَینَّا لِکلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یعْمَلُونَ»
(و آنهایى را که به جای خدا مى‌‏خوانند دشنام می‌دهید که آنان از روى دشمنى (ندانسته‌) خدا را دشنام خواهند داد، اینگونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم آنگاه بازگشت‌شان به سوى پروردگارشان خواهد بود و ایشان را از آنچه انجام مى‏‌دادند آگاه خواهد ساخت).

ای عزیزان ای شیعیان آل محمد‌، این آیه محکم است: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ‏ رَبِّک‏ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ» (و آنهایى را که به جای خدا می‌‏خوانند دشنام می‌دهید با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به آنچه نیکوتر است مجادله کن).

این آیه محکم است و این همان است که عقل و انسانیت می‌گوید و این همان است که ما از اخلاق والای الهی می‌دانیم، اخلاقی که از محمد(ص) یاد گرفته‌ایم.

اما کلمۀ «زنیم» (در بهترین حالت‌) کلمه‌ای با معنای متشابه است، معنایی از این کلمه که از امام صادق(صلوات خدا بر او) روایت شده و نیز معناهایی که در برخی از لغت‌نامه‌ها آمده است تقدیم حضور می‌شود. این معانی از تفسیر نادرستی که صادق شیرازی بیان داشته است به‌ دورند.

شیخ صدوق در معانی‌الاخبار روایت کرده و گفته است: «پدرم(رحمه الله) گفت: سعد بن عبدالله از احمد بن محمد بن عیسی از عباس بن معروف از صفوان بن یحیی از ابن‌ مسکان از محمد بن مسلم برایمان نقل کرده است که به امام صادق(ع) عرض کردم: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِک زَنیم‏» فرمود: «عُتُل یعنی کسی که کفر زیاد دارد و زَنیم کسی است که در کفر خود غرق شده است[6]

و در برخی از لغت‌نامه‌ها:
«زنم: زَنَمَتا الأُذن: هنتان تلیان الشحمة، و تقابلان الوترة.
و زَنَمَتا القُوقِ و زُنْمتاه.
و الأول أفصح: أعلاه و حرفاه.
الزَّنَمَتان: زَنَمتا الفُوق، و هما شَرَجا الفُوق، و هما ما أشرف من حرفیه.
و المُزَنَّمُ و المُزَلَّمُ: الذی تقطع اذنه و یترک له زنمة.
و یقال: المُزَلَّم و المُزَنَّمَ الکریم.
و المُزَنَّمُ من الإبل: المقطوع طرف الأُذن قال أبو عبید: و إنما یفعل ذلک بالکرام منها و التَّزْنیمُ: اسم تلک السِّمَةِ اسم کالتَّنْبیت.
الأحمر: من السِّمات فی قطع الجلد الرَّعْلة و هو أَن یُشَقَّ من الأُذن شيء ثم یترک معلَّقاً؛ و منها الزَّنَمةُ و هو أَن تَبِین تلک القطعة من الأُذن و المُفْضاة مثلها.
الجوهری: الزَّنَمَةُ شیء یقطع من أُذن البعیر فیترک معلقاً و إنما یفعل ذلک بالکِرام من الإبل.
یقال: بعیر زَنمٌ و أزْنَمُ و مُزَنَّم و ناقة زَنمَةٌ و زَنْماء و مُزَنَّمةٌ.
و الزَّنَمُ: لغة فی الزَّلَمِ الذی یکون خلف الظِّلُفِ و فی حدیث لقمان: الضائنة الزَّنِمةُ أی ذات الزَّنَمَةِ و هی الکریمة، لأن الضأْن لا زَنَمَةَ لها و إنّما یکون ذلک فی المعز؛ قال المُعَلِّی بن حَمَالُ العبدی:
و جائت خُلْعَةٌ دُهْس صَفایا، یَصُوعُ عُنُوقَها أَحْوی زَنِیمُ
یُفَرِّقُ بینها صَدْعٌ رَباع، له ظَأْبٌ کما صَخِبَ الغَریمُ
و الخَلْعَةُ: خیار المال.
و الزَّنِیمُ: الذي له زَنَمَتان في حلقه، و قیل: المُزَنَّمُ صغار الإبل و یقال: المُزَنَّمُ اسم فحل و قول زهیر: فأَصْبَحَ یَجرِي فیهمُ، مِن تِلادِکُمْ، مَغانم شَتَّی من إِفالٍ مُزَنَّمِ
.

قال ابن سیده: هو من باب السِّمام المُزعِف و الحِجال المُسَجَّف لأن معنای الجماعة و الجمع سواء، فحمل الصفة علی الجمع، و رواه أبوعبیدة: من إِفال المُزَنَّمِ، نسبه إِلیه کأَنه من إِضافة الشیء إِلی نفسه.
و قوله تعالی: عُتُلٍّ بعد ذلک زَنیمٍ؛ قیل: موسوم بالشر لأن قطع الأُذن وَسمٌ
» [لسان العرب: ج 12 ص 275].

ای عزیزان! ای شیعیان آل‌محمد! از خدا بترسید و از این نادان (صادق شیرازی‌) قبول نکنید؛ زیرا برای شما با دلیل ثابت شد او جاهلی است که محکمی از قرآن را (که در آن نهی از ناسزاگویی آمده‌) به برداشت متشابهی از کلمه‌ای که دارای چندین معناست بازمی‌گرداند و در نتیجه این کلمه [زنیم] (در بهترین حالت‌) متشابه است و متشابه به محکم بازگردانده می‌شود و به این ترتیب برای این کلمه، معنایی حتمی خواهد شد که معنای آن را از این سخن حق‌ تعالی «لا تسبوا = ناسزا نگویید» خارج نکند، یعنی همان معنایی که امام صادق(ع) فرموده است: «زَنیم کسی است که بسیار در کفر خود غرق شده است

عزیزان! متشابه به محکم برگردانده می‌شود و آل‌‌محمد کسانی هستند که متشابهات را به محکمات بازمی‌گردانند نه امثال صادق شیرازی، جاهلی که مسئله را به کلی برای شما واژگونه می‌کند و کلام محکم قرآنی را به فهم بیمار گونه‌ای که خودش بنا کرده است باز می‌گرداند و به این ترتیب خداوند را به ناسزاگویی و دشنام‌ دادن متهم ‌می‌کند تا برای خودش، برادرانش و اعوان و انصارش دلیل بتراشد، جهت ناسزاگویی و بیان‌ الفاظ رکیکی که هیچ انسان سلیمی چنین عباراتی را نمی‌پذیرد ‌چه برسد به اینکه متدین باشد‌.

اما (ای کسی که به سخنان زشت و ناروای صادق شیرازی آراسته شده‌ای‌) آنچه در خصوصِ سخن شیخ بزرگوار و عالم فاضل، ناظم عُقیلی (خدا حفظش کند‌) نوشته‌ای که وی گفته است «عایشه(علیها‌السلام)» بنده از این سخن وی آگاهی یافتم، شیخ ناظم عقیلی در حال مناظره با یک شیخ وهابی سلفی بود و بیشتر سخن شیخ ناظم عقیلی دربارۀ آل‌‌محمد(صلوات خدا بر آنان) بود تا حق آن‌ها را برای خلافت اثبات کند و هر وقت یادی از آن‌ها به‌ میان می‌آورد به آن‌ها سلام می‌داد (خداوند به او پاداش نیک عطا فرماید‌) سپس نام عایشه در میان کلامش آمد و بدون هیچ منظوری زبانش به سلام بر او چرخید.

اما در خصوص موضع‌گیری من دربارۀ عایشه: این مطلب را به‌طور عمومی در جاهای بسیاری بیان کرده‌ام، عایشه همچون همۀ کسانی است که با امیر‌المؤمنین(صلوات خدا بر او) مخالفت کردند؛ در حالی که امیر‌المؤمنین یکی از خلفای خداوند در زمینش است، پس عایشه اگر مؤمن می‌بود لازم بود از علی(ع) (که آقا و امام او بوده است‌) اطاعت کند و بر او واجب بود به فرمان او گردن نَهَد چرا که او امام منصوب از طرف خداوند بر مردان و زنان مؤمن است.

ولی بنده ناسزا نمی‌گویم و دشنام نمی‌دهم و به راه و روش قرآنی گردن می‌نهم ‌که همان روش پدرانم، امامان پاک و طاهر است؛ همان راه و روشی که شما نیز در آیات بالای همین صفحۀ مبارک می‌بینی‌ و آن شیوه دعوت بر اساس حکمت و اخلاق پاک است نه شیوه ناسزا و دشنام‌گفتن و استفاده از عبارات زشت و قبیحی که صادق شیرازی و برادران و اعوان و انصارش بنیان می‌نهند!

درخصوص این سخنان زشتی که این شخص در این صفحۀ مبارک نوشته است من آنها را دعوت می‌کنم تا توبه کنند و این اخلاق زشت و سخنان ناپسند را ترک گویند.

همچنین صادق شیرازی را به توبه و ترک فریب‌دادن مردم با عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم دعوت می‌کنم، همان عقیده‌ای که او حتی از ارائۀ یک دلیل برایش ناتوان است و هیچ آیه‌ای با دلالت محکم یا روایتی قطعی‌الصدور با دلالت محکم برای عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم در اختیار ندارد.

خودِ فقهای اصولی نیز این آیات و روایات را مورد بحث و بررسی قرار داده و بیان کرده‌اند که این‌ها شایستگی مطرح‌ شدن به‌عنوان «دلیل» را ندارند و به همین دلیل به آن چیزی پناه برده‌اند که خودشان «دلیل عقلی» یا «وجوب مراجعۀ جاهل به عالم» نام نهاده‌اند.

بنده این ادعا را با این گفته که آن‌ها تنها ظانّ(گمان‌کننده) هستند نقض نمودم؛ زیرا عالِم در اینجا کسی است که یقین ارائه کند نه ظن‌ و‌ گمان! برخی از آن‌ها (از جمله صادق شیرازی‌) گفته‌اند که دلیل عقلی‌شان مراجعه به متخصص است و بنده نیز بیان کردم که او با طرح چنین مسئله‌ای به‌عنوان دلیل، بر طبل جهل و نادانی خود کوبیده و بیان داشته است که نمی‌داند چه می‌گوید؛ زیرا او از یک طرف معتقد به وجوب تقلید از غیرمعصوم یا فقیه است و از سوی دیگر دلیل خود را ارائه می‌کند که در بهترین حالت فقط بر جایز بودن دلالت می‌کند نه واجب‌بودن! چرا‌ که مراجعه به متخصص واجب نیست.

من منتظر پاسخ آن‌ها هستم پاسخی که هرگز نخواهد آمد‌؛ زیرا آن‌ها خود می‌دانند عمر عقیده‌شان (پس از اشکالاتی که بیان کردم‌) به پایان رسیده و چیزی از آن باقی نمانده است.

  • تاریخ انتشار پیام در صفحه فیس‌بوک سید احمد الحسن(ع): 27 سپتامبر 2013

پی‌نوشت‌ها:
[1] – شنشنة اعرفها من اخزم: «شنشنة» یعنی عادت غالب. «اخزم» نام یک شخص در بین عرب‌های قدیم است. این جمله که امام(ع) به کار برده، ضرب‌المثلی است در تشبیه خلق‌ و‌ خو به پدران یک شخص. (مترجم)
[2]– اعراف: 58
[3]– معنایی که هیچ تأویل دیگری نمی‌تواند داشته باشد(مترجم)
[4]– انعام: 108.
[5]– نحل: 125.
[6]– معانی الاخبار ـ شیخ صدوق: ص 149.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا