اللهم صل على محمد و آل محمد الأئمة و المهديين و سلم تسلیماً کثیرا
محمد نبی در «تنخ» (قسمت اول)
در کتاب حبقوق، باب ۳، آیه ۳ آمده است:
خد-ا از تیمان آمد و قدّوس از جبلِ فاران، سِله. جلال او آسمانها را پوشانید و زمین از تسبیح او مملّو گردید.
אלוה מתימן יבוא וקדוש מהר־פארן סלה כסה שמים הודו ותהלתו מלאה הארץ׃
אלוה: خد-ا
מ: از
תימן: [تیمن]
יבוא: [آمد یا خواهد آمد؟ در ادامه به جواب این پرسش خواهیم رسید].
ו: و
קדוש: قدوس
מ: از
הר־: کوه
פארן: فاران
סלה: سِله
כסה: پوشانید
שמים: آسمانها را
הודו: جلال او
ו: و
תהלתו: تسبیح او
מלאה: مملو گردید
הארץ: زمین
در ترجمهها، این عبارت [יבוא] به صورت گذشته ترجمه شده است، حال آنکه زمان فعل در این عبارت با اضافه شدن پیشوند [י] به فعل [בוא] تغییر میکند؛ و آن از گذشته به آینده تبدیل میشود و همچنین میتوان به سایتهای زیر رجوع نمود:
https://goo.gl/GmkGT7
و
https://goo.gl/FuBfGv
پس آیه را باید اینگونه نوشت و خواند:
حبقوق ۳:۳
خد-ا از تیمن خواهد آمد و قدّوس از جبلِ فاران، سِله. جلال او آسمانها را پوشانید و زمین از تسبیح او مملّو گردید.
اما «حبقوق» یکی از آخرین انبیای بنی اسرائیلی بود که محققین معتقدند حدود ۶۰۰ سال پیش از میلاد زندگی میکرد.
حال این بشارت ِحبقوق نبی که در مورد آینده است به چه چیزی اشاره دارد؟ و پس از حبقوق نبی که سالها پس از مُشِه رَبِنو (موسی) میزیست، چه کسی از کوه فاران و تیمن آمد؟
باید بیان نمود که بعد از حبقوق هیچ اتفاق خاصی از فاران در شبه جزیرهی سینا و همچنین تیمن در جنوب ادوم حادث نشد که به آمدنِ خد-اوند تلقی شود، اما در یک فاران دیگر اتفاق خاصی بعد از حبقوق رخ داد یعنی همان فارانی که در سرزمین حجاز واقع بود.
یاقوت حموی جغرافیدان و تاریخ نویس مشهور قرن هفتم هجری: فاران نام سه جایگاه است، یکی: دهكدهاى است در سغد سمرقند. از منسوبان بدان: ابو منصور محمد پسر بكر پسر اسماعيل سمرقندى فارانى. دوم –به نقل از ابو عبد اللّه قضاعى-: بلوكی از بلوكهاى روبروی مصر است. سوم: -به نقل از ابن ماكولا-: من شنیدهام كه: ابوبکر نصر پسر قاسم پسر قضاعه قضاعى فارانى اسكندرانى منسوب به همين كوههاى فاران است كه كوههاى حجاز است. [الحموی، شهابالدین ابیعبدالله یاقوت، معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۲۵].
اما سوال بعدی آن است که تیمن، به کدام ناحیه تعلق دارد؟
اگر به سایت یهودیان یمن رجوع نمائیم، آنها یمن را به صورت ِِتیمن نوشته و معرفی مینمایند:
https://goo.gl/aazRU5
و همچنین میتوانید به لینکهای مقابل رجوع نماییم:
https://goo.gl/oGXKAf
https://goo.gl/bY9z5Y
در کتاب «دوازده پیامبر» اثر ماروین آلان سوینی، دِیوید دابلیو. کاتر، یروم تی. والش چریس فرانک آمده است:
"خد-ا آمد از تیمان و کوه فاران. تیمان است نامی برای یمن در عبری مدرن. اصطلاح تیمان گرفته شده است از ریشهی یمن که معنی میدهد راست، و به کار میرود برای اشاره به جنوب، جهتی که در یک دست راست است وقتی صورت مقابل شرق میباشد".
https://goo.gl/MbOsKS
اما در گذشتههای دور، سرزمینی به اسم تهامه وجود داشت و تهامه قسمتهایی از عربستان، از جمله فاران را پوشش میداد و به صورت یک نوار در کنار دریای سرخ قرار گرفته بود و آن از یمن بود و هنوز نیز بعد از تقسیمات و تغییر مرزها اقلیمی به همان اسم در کنار دریای سرخ و در کشور یمن موجود است و به همان نام وجود دارد. پس فاران از تهامه بود و تهامه از یمن بود.
احمد الحسن در بخشی از سخنانش بر حسب همان ترجمه ای که یهودیان آنرا ارائه می نمایند، معنای آیه را مشخص می نماید و می گوید:
«معنای خد-ا از تیمان آمد یعنی این که: خد-ا از یمن آمد، و قدوس از کوه فاران یعنی: قدوس از مکه آمد؛ و خد-اوند برتر از این است که به آمدن از آسمان وصف شود، چه برسد از زمین زیرا که آمد و رفت لزوم به حرکت دارد و در نتیجه حدوث یا اتفاق افتادن آن در نهایت نفی الوهیت مطلق است؛ پس اینکه شخصی که از تیمان و یا یمن میآید، خد-اوند است غیر ممکن میباشد، و نیز کسی که از فاران میآید قدوس سبحانه و تعالی نمیباشد. گذشته از اوصافی دیگر مثل دست که خد-اوند متعال بالاتر از همه و برتر است (و پرتو او مثل نور بود و از دست وی شعاع ساطع گردید و ستر قوت او در آنجا بود. ۵ پیشروی وی وبا میرفت و آتش تب نزد پایهای او میبود). بلکه کسی که میآید عبدالله (بنده الله) محمد (ص) و خاندانش (ع) بعد از او هستند، بدین طریق که آنان از مکه، و محمد و آل محمد نیز یمانی هستند…»
[کتاب سیزدهمین حواری، صفحه ۶۶]
در حبقوق ۴:۳ اشاره شده است که پرتوش همانند نور بود که آنرا می توان مطابق با فرموده آمنه، بیابیم که در زمان تولد محمد یاد می کند «پس از او نوری ساطع شد كه همه چیز را روشن كرد و به سبب آن نور قصرهای شام را دیدم»[ابن هشام، سیره النبویه،داراحیاء التراث العربی، بیروت،لبنان،جلد ۱،ص ۱۶۶].
و در حبقوق ۵:۳ اشاره شده است که:« לפניו ילך דבר...»؛ که معنی این عبارات این است که: «بیماری مُسری مقابلش می رفت...»؛ در مورد عبارت [דבר] در آیه، معنی دقیق آنرا از سایتی یهودی پرسش نمودیم که ربی آن سایت، « روون لافر» در پاسخ به سوال ما بیان نمود: «دِور (یا داور) در واقع یک واژه عمومی برای آفت(مرض مسری) است. این واژه مشخص نمی کند که آن چه نوع بیماری مسری است.»[https://goo.gl/Z7rUoa] ؛ به تاریخ رجوع می نماییم؛ چراکه ظاهر این آیه نیز منطبق است با شواهد تاریخی؛ لطفا به این سخن بانو آمنه، مادر حضرت محمد، که به دایه او، حلیمه بیان نموده است توجه نمائید: « پسرم را بازگردان که من از وبای مکه بر او بیمناکم ». [علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۴۰۱/ ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۱۲/ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم والملوک، ج ۲، ص ۲۶۹/ نورالدین حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، ج ۱، ص ۱۴۸].
بنابراین همه گیری وبا، در زمان حضرت محمد، در مکه موجب شد که جانش به خطر بیافتد و مادر وی خواستار آن شد که دایه حضرت محمد، او را باز پیش خود بدور از شهر مکه نگهداری نماید.
اما یکی از اشکالاتی که ممکن است حول تفسیر احمد الحسن بیان شود، این است که چگونه یک عبارت مفرد در آیه بر جمع تفسیر شده است و منظور از «خدا» در بخشی از آیه «خاندان حضرت محمد» میباشند؟!
در پاسخ میگوییم کسی که با سبک بشارات «تنخ» آشنا باشد، به این تفسیر نمیتواند اشکالی بگیرد و برای آن مثالی خواهیم آورد. در هوشع ۱:۱۱ آمده است:
«... پسر خود را از مصر خواندم» که منظور از «پسر خود را » در آیه که به صورت مفرد آمده است، «قوم اسرائیل» که حالت جمع دارد میباشند، همچنانکه در تفاسیر یهودیان آن را میخوانیم، به طور مثال میتوان به این لینک رجوع نمود:
https://goo.gl/qztCbR
و همچنین میتوانید به این لینک که در صفحهی ۴ آن در مورد این آیه، توضیح داده شده است رجوع نمائید:
https://goo.gl/Cdm4zj
در نتیجه آیه حبقوق ۳:۳ که آیهای ست بشارتی، در مورد شخص یا اشخاصی ست که بعد از «حبقوق نبی» میآیند و آنها کسی نیستند جز حضرت محمد و خاندان او که در قسمتهای دیگر، شواهد دیگر آن را به برکت علم احمد الحسن و با توجه به آنچه که او روشن نموده است، ارائه خواهیم نمود.
با ما همراه باشید...
: telegram.me/MONJIAHDEIN
: https://www.instagram.com/monji_ahdein/
: www.facebook.com/The.savior.in.the.bible/
محمد نبی در «تنخ» (قسمت اول)
در کتاب حبقوق، باب ۳، آیه ۳ آمده است:
خد-ا از تیمان آمد و قدّوس از جبلِ فاران، سِله. جلال او آسمانها را پوشانید و زمین از تسبیح او مملّو گردید.
אלוה מתימן יבוא וקדוש מהר־פארן סלה כסה שמים הודו ותהלתו מלאה הארץ׃
אלוה: خد-ا
מ: از
תימן: [تیمن]
יבוא: [آمد یا خواهد آمد؟ در ادامه به جواب این پرسش خواهیم رسید].
ו: و
קדוש: قدوس
מ: از
הר־: کوه
פארן: فاران
סלה: سِله
כסה: پوشانید
שמים: آسمانها را
הודו: جلال او
ו: و
תהלתו: تسبیح او
מלאה: مملو گردید
הארץ: زمین
در ترجمهها، این عبارت [יבוא] به صورت گذشته ترجمه شده است، حال آنکه زمان فعل در این عبارت با اضافه شدن پیشوند [י] به فعل [בוא] تغییر میکند؛ و آن از گذشته به آینده تبدیل میشود و همچنین میتوان به سایتهای زیر رجوع نمود:
https://goo.gl/GmkGT7
و
https://goo.gl/FuBfGv
پس آیه را باید اینگونه نوشت و خواند:
حبقوق ۳:۳
خد-ا از تیمن خواهد آمد و قدّوس از جبلِ فاران، سِله. جلال او آسمانها را پوشانید و زمین از تسبیح او مملّو گردید.
اما «حبقوق» یکی از آخرین انبیای بنی اسرائیلی بود که محققین معتقدند حدود ۶۰۰ سال پیش از میلاد زندگی میکرد.
حال این بشارت ِحبقوق نبی که در مورد آینده است به چه چیزی اشاره دارد؟ و پس از حبقوق نبی که سالها پس از مُشِه رَبِنو (موسی) میزیست، چه کسی از کوه فاران و تیمن آمد؟
باید بیان نمود که بعد از حبقوق هیچ اتفاق خاصی از فاران در شبه جزیرهی سینا و همچنین تیمن در جنوب ادوم حادث نشد که به آمدنِ خد-اوند تلقی شود، اما در یک فاران دیگر اتفاق خاصی بعد از حبقوق رخ داد یعنی همان فارانی که در سرزمین حجاز واقع بود.
یاقوت حموی جغرافیدان و تاریخ نویس مشهور قرن هفتم هجری: فاران نام سه جایگاه است، یکی: دهكدهاى است در سغد سمرقند. از منسوبان بدان: ابو منصور محمد پسر بكر پسر اسماعيل سمرقندى فارانى. دوم –به نقل از ابو عبد اللّه قضاعى-: بلوكی از بلوكهاى روبروی مصر است. سوم: -به نقل از ابن ماكولا-: من شنیدهام كه: ابوبکر نصر پسر قاسم پسر قضاعه قضاعى فارانى اسكندرانى منسوب به همين كوههاى فاران است كه كوههاى حجاز است. [الحموی، شهابالدین ابیعبدالله یاقوت، معجم البلدان، ج ۴، ص ۲۲۵].
اما سوال بعدی آن است که تیمن، به کدام ناحیه تعلق دارد؟
اگر به سایت یهودیان یمن رجوع نمائیم، آنها یمن را به صورت ِِتیمن نوشته و معرفی مینمایند:
https://goo.gl/aazRU5
و همچنین میتوانید به لینکهای مقابل رجوع نماییم:
https://goo.gl/oGXKAf
https://goo.gl/bY9z5Y
در کتاب «دوازده پیامبر» اثر ماروین آلان سوینی، دِیوید دابلیو. کاتر، یروم تی. والش چریس فرانک آمده است:
"خد-ا آمد از تیمان و کوه فاران. تیمان است نامی برای یمن در عبری مدرن. اصطلاح تیمان گرفته شده است از ریشهی یمن که معنی میدهد راست، و به کار میرود برای اشاره به جنوب، جهتی که در یک دست راست است وقتی صورت مقابل شرق میباشد".
https://goo.gl/MbOsKS
اما در گذشتههای دور، سرزمینی به اسم تهامه وجود داشت و تهامه قسمتهایی از عربستان، از جمله فاران را پوشش میداد و به صورت یک نوار در کنار دریای سرخ قرار گرفته بود و آن از یمن بود و هنوز نیز بعد از تقسیمات و تغییر مرزها اقلیمی به همان اسم در کنار دریای سرخ و در کشور یمن موجود است و به همان نام وجود دارد. پس فاران از تهامه بود و تهامه از یمن بود.
احمد الحسن در بخشی از سخنانش بر حسب همان ترجمه ای که یهودیان آنرا ارائه می نمایند، معنای آیه را مشخص می نماید و می گوید:
«معنای خد-ا از تیمان آمد یعنی این که: خد-ا از یمن آمد، و قدوس از کوه فاران یعنی: قدوس از مکه آمد؛ و خد-اوند برتر از این است که به آمدن از آسمان وصف شود، چه برسد از زمین زیرا که آمد و رفت لزوم به حرکت دارد و در نتیجه حدوث یا اتفاق افتادن آن در نهایت نفی الوهیت مطلق است؛ پس اینکه شخصی که از تیمان و یا یمن میآید، خد-اوند است غیر ممکن میباشد، و نیز کسی که از فاران میآید قدوس سبحانه و تعالی نمیباشد. گذشته از اوصافی دیگر مثل دست که خد-اوند متعال بالاتر از همه و برتر است (و پرتو او مثل نور بود و از دست وی شعاع ساطع گردید و ستر قوت او در آنجا بود. ۵ پیشروی وی وبا میرفت و آتش تب نزد پایهای او میبود). بلکه کسی که میآید عبدالله (بنده الله) محمد (ص) و خاندانش (ع) بعد از او هستند، بدین طریق که آنان از مکه، و محمد و آل محمد نیز یمانی هستند…»
[کتاب سیزدهمین حواری، صفحه ۶۶]
در حبقوق ۴:۳ اشاره شده است که پرتوش همانند نور بود که آنرا می توان مطابق با فرموده آمنه، بیابیم که در زمان تولد محمد یاد می کند «پس از او نوری ساطع شد كه همه چیز را روشن كرد و به سبب آن نور قصرهای شام را دیدم»[ابن هشام، سیره النبویه،داراحیاء التراث العربی، بیروت،لبنان،جلد ۱،ص ۱۶۶].
و در حبقوق ۵:۳ اشاره شده است که:« לפניו ילך דבר...»؛ که معنی این عبارات این است که: «بیماری مُسری مقابلش می رفت...»؛ در مورد عبارت [דבר] در آیه، معنی دقیق آنرا از سایتی یهودی پرسش نمودیم که ربی آن سایت، « روون لافر» در پاسخ به سوال ما بیان نمود: «دِور (یا داور) در واقع یک واژه عمومی برای آفت(مرض مسری) است. این واژه مشخص نمی کند که آن چه نوع بیماری مسری است.»[https://goo.gl/Z7rUoa] ؛ به تاریخ رجوع می نماییم؛ چراکه ظاهر این آیه نیز منطبق است با شواهد تاریخی؛ لطفا به این سخن بانو آمنه، مادر حضرت محمد، که به دایه او، حلیمه بیان نموده است توجه نمائید: « پسرم را بازگردان که من از وبای مکه بر او بیمناکم ». [علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۴۰۱/ ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۱۲/ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم والملوک، ج ۲، ص ۲۶۹/ نورالدین حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، ج ۱، ص ۱۴۸].
بنابراین همه گیری وبا، در زمان حضرت محمد، در مکه موجب شد که جانش به خطر بیافتد و مادر وی خواستار آن شد که دایه حضرت محمد، او را باز پیش خود بدور از شهر مکه نگهداری نماید.
اما یکی از اشکالاتی که ممکن است حول تفسیر احمد الحسن بیان شود، این است که چگونه یک عبارت مفرد در آیه بر جمع تفسیر شده است و منظور از «خدا» در بخشی از آیه «خاندان حضرت محمد» میباشند؟!
در پاسخ میگوییم کسی که با سبک بشارات «تنخ» آشنا باشد، به این تفسیر نمیتواند اشکالی بگیرد و برای آن مثالی خواهیم آورد. در هوشع ۱:۱۱ آمده است:
«... پسر خود را از مصر خواندم» که منظور از «پسر خود را » در آیه که به صورت مفرد آمده است، «قوم اسرائیل» که حالت جمع دارد میباشند، همچنانکه در تفاسیر یهودیان آن را میخوانیم، به طور مثال میتوان به این لینک رجوع نمود:
https://goo.gl/qztCbR
و همچنین میتوانید به این لینک که در صفحهی ۴ آن در مورد این آیه، توضیح داده شده است رجوع نمائید:
https://goo.gl/Cdm4zj
در نتیجه آیه حبقوق ۳:۳ که آیهای ست بشارتی، در مورد شخص یا اشخاصی ست که بعد از «حبقوق نبی» میآیند و آنها کسی نیستند جز حضرت محمد و خاندان او که در قسمتهای دیگر، شواهد دیگر آن را به برکت علم احمد الحسن و با توجه به آنچه که او روشن نموده است، ارائه خواهیم نمود.
با ما همراه باشید...
: telegram.me/MONJIAHDEIN
: https://www.instagram.com/monji_ahdein/
: www.facebook.com/The.savior.in.the.bible/