fadak
Guest
خاک در این کرۀ خاکی بعد از انفجار عظیم و مشهور شروع به رشد کرد. در این مسیر رشد، موانع بسیار زیادی سر راهش قرار گرفت و در اینجا دو انتخاب داشت؛ یا تسلیم مرگ شود یا مسیری را برای زندهماندن و دستیابی به هدف خود انتخاب کند و چه بسا انتخاب برای زندهماندن مساوی بود با زندگی با مانعی که در تلاش است او را نابود کند یا در لباس میش بهسمت او آمده و در وهلۀ اول خود را دوست و در اواسط مسیر دشمنی خود را ظاهر و آشکار کند. این غافلگیری برای خاک اتفاق میافتاد و باز به آن دو انتخاب خود میرسید یا حرکت کن یا اینکه بمیر.
خاک با دیدن و دستوپنجه نرمکردن با این موانع زرنگتر و پرقدرتتر میشد و بهاصطلاح پوست عوض میکرد.
خیال نکنید که موانع هم ساده در مسیر میآیند. خیر! بلکه برعکس، موانع در لباسهای متفاوت ظاهر میشوند و چه بسا در ابتدا کسی به آن توجهی نمیکند و یا او را به سخره و بازی میگیرد؛ اما بهتدریج جای خود را پیدا میکنند و بزرگ میشوند و به هدفشان که نابودی خاک و حیات است نزدیک و نزدیکتر میشوند.
در این مقابله معلوم نیست چه کسی قرار است پیروز شود؛ ولی این معلوم است که هر دو میخواهند زنده باشند و زندگی کنند؛ هرکس هم برای زندهماندن و زندگی خود بهایی پرداخت خواهد کرد.
البته هر دو میدانند برای بیداری و زندگی باید بها داد؛ اما چه مقدار؟
برای خرید یک لباس نیاز نیست میلیونها تومان هزینه کرد؛ بلکه باهوش کسی است که به جنس لباس با قیمت مناسب توجه کند. آفت و خاک هم از این قانون و دلیل عقلی تبعیت میکنند و میدانند که پرداخت هزینۀ هنگفت لزوماً زندهماندن را رقم نخواهد زد. این باهوشبودن و بصیرت است که زندگی را دسترس تو قرار خواهد داد.
کار آفت، ایجاد مانع و مأیوسکردن خاک است و اصلاً گمان نکنید که تنهاست؛ او هم مانند خاک نیروهای زیاد و تربیتشدهای دارد و خواهان نابودی خاک است. اگر خاک بمیرد و نابود شود دیگر نمیتوان محصولی را روی آن به عمل آورد و پرورش داد و مردم به این نوع خاک میگویند خاک مرده، و هیچ ارزشی ندارد.
خاک میلیاردها سال زندگی کرد و در این مسیر صدها آفت را دید و در هر بار بر سر دوراهی قرار میگرفت که تسلیم شود و بمیرد یا راهی را انتخاب کند و رشد کند.
قرار است خاک رشد کند؛ قرار است خاک تربیت شود و سپس تربیت کند و پرورش دهد. خاک نمیخواهد بمیرد این را خود خاک در طول تاریخ برایمان نقل کرده است. میلیاردها سال است که این کرۀ خاکی در حال چرخش است و به مسیرش ادامه داده و این یعنی خاک خواهان زندگی و آزادی است و بهایش را هم پرداخته و اگر نیاز باشد باز هم میپردازد؛ ولی این آفتها هستند که هنوز موفق به برتری نشدهاند؛ بر روی همین خاک زندگی میکنند و با خاک مقابله میکنند. عجب داستانی است این مقابلۀ آفت با خاک.
کاش کسی بود به آفت میفهماند که نمک خاک را میخوری و با وجود خاک تو زندهای؛ پس چرا تصمیم به نابودی خاک گرفتهای؟ خاک به تو زندگی داده اما تو در فکر نابودکردن او هستی. اگر خاک نابود شود آفت هم نابود خواهد شد؛ آفت به این دلیل آفت است که منع هدف کند؛ وقتی هدفی نیست، منطقی است که منع یا آفتی نباشد.
آفت، وظیفهاش جلوگیری از تحقق است؛ پس خاک اگر بمیرد آفت هم خواهد مرد. آفت را با خاک مرده چهکار؟
این خاک آفت زد ولی آفت را، با استمرار در هدفش کنار زد؛ در واقع آفت از بین نرفت؛ بلکه در آن لحظه شکست خورد و برای تجدیدقوا عقبنشینی کرد.
راستی!
کاش کسی باشد که به خاک بگوید این قدمت زندگی و حیات، تو را مغرور نکند. کاش بفهماند که اگر آفتها نبودند که تو نیازی به تحقق هدف نداشتی. در همان لحظه به وجود آمدی و نیازی به رشد نداشتی؛ چراکه هیچکسی جز تو نبود.
این آفت است که به تو هدف داده است؛ این آفت است که تو را بزرگ کرده؛ این آفت است که باعث شده تو پوست عوض کنی و قدرتمند شوی و مسیرت را مشخص کنی و حرکت کنی؛ پس آفت برای تو یک نعمت است؛ آفت، امتحانی برای سنجش توست. تو باید آفت و آفتها را کنار بزنی و به هدفت برسی؛ نه اینکه در خودت غوطهور شوی و مثل یک آفت، آفت شوی.
امروزه همه شاهد یک آفت دیگری هستیم که در طول تاریخ کم نداشتیم.
این آفت برای رشد ما آمده، اما خودش نمیداند. این آفت برای محققکردن اهدافمان آمده، اما خودش غافل است. این آفت مسیر درست را به ما نشان میدهد و میگوید اگر تسلیم شوی مرگ بهسراغت خواهد آمد و تو هم یک آفت خواهی شد؛ پس اگر میخواهی زنده باشی باید مسیر حیات و زندگی را در پیش بگیری و پیش بروی. اگر سخن آفت را نفهمیدیم در حقیقت مردهایم و آفت بر ما پیروز شده است.
امروز نام این آفت را کووید۱۹ یا همان کرونا گذاشتهاند که قرار است مسیر ما را به ما نشان دهد. دورۀ نسبتاً طولانی و با مرگ یا بهخطرافتادن انسانها و ایجاد ترس و دلهره در قلب آنها و متزلزلکردن اقتصاد و معیشت مردم همه و همه دستبهدست هم داده که مسیر را به ما انسانها نشان دهد.
یک مطلبی را یادآور میشوم که وجود آفت برای خاک، بیدارکردن خاک بوده تا خاک بفهمد ضعیف است و ممکن است با یک آفت ریز نابود شود و این ویروس کوچک که نامش جدید است و ذاتش کهنه، برای بیداری ما آمده و خواهان روشنکردن بصیرت و مسیرمان است.
اما کدام مسیر؟
مسیری که با اولین خلقت نبی خدا در زمین مشخص شد. مسیری که خالق خاک در ابتدای خلقت به او یادآور شد و علت خلق خاک بهخاطر پدر خاک بوده و او توسط این پدر است که تربیتشده و به تکامل رسیده و رشد کرده است.
خاک بهخودیِخود علم این را ندارد که با آفت جدید چگونه مقابله کند و مسیر زندگی را انتخاب و بتواند بر ترس خود غلبه کند و تسلیم آفتها نشود و در آخر آفتزده نگردد.
این پدر اوست که به او یاد داده و همیشه پشتوانۀ او بوده و او را تربیت و هدایت کرده است. این ابوتراب است که در هر زمان بهخاطر خاک آمده و زندگی خود را فدای خاک کرده که او را زنده نگه دارد.
این ابوتراب است که میداند این آفتها چیست و باعث جلوگیری از آفتزدگی خاک میشود. این ابوتراب در قالب یک کشاورز ماهر و داناست که راه مقابله با آفتها را میداند.
چرخۀ حیات و زندگانی از آمدن و برگشت حرف میزد که قرآن میگوید: (انا لله و انا الیه راجعون) در این چرخه، زندگی خاک و آفت با هم ادغام شده است و خاک باید بداند که به پدر خود رجوع کند که او جز خیرخواهی چیز دیگری نمیخواهد.
آفت امروز مثل آفتهای دیروز به ما نشان داده که هیچکس قادر نیست و در مقابلهکردن ناتوان است و باید هزینههای زیادی را متحمل شود. همۀ این مصیبتها و سرگردانی و ندانستن و نتوانستن، بهدلیل فراموشکردن پدر یا همان کشاورز دلسوزی است که خواهان رشد و پرورش گیاه بر خاک است نه خواهان نابودی و مرگ.
آفت امروز، همه را درگیر کرده است، چه پولدار و چه فقیر، چه پیر، چه جوان، و به همه با صدای رسا میگوید که توان مقابله با من را ندارید و برای مقابله بهصورت تنها باید هزینههای زیادی را متحمل شوید، ولی پیروز نخواهید شد؛ در نتیجه باید قلباً و منطقاً بفهمیم که این ابوتراب است که میتواند ما را از آفتزدگی نجات دهد و باعث رشد و تکامل ما شود. فقط این را باید بدانیم که ما بهخاطر ابوتراب است که زندهایم و نفس میکشیم.
یادمان باشد، آفت برای بیدارکردن خاک آمده، پس اگر خاکی از خود غافل شود، آفت او را در برمیگیرد و بهسوی مرگ میکشاند؛ بنابراین برای عدم آفتزدگی و دوربودن از آفت، باید بیدار و هوشیار و گوش به دهان پدر بود؛ در غیر این صورت اگر خاکی شکست بخورد، آفتزده خواهد شد و این آفت است که در آخر میگوید: (یا لَیتَنا کُنتُ تُراباً) (ای کاش ما خاک بودیم).
هفته نامه شماره ۹۶ را در اینجا بخوانید
نوشته روزی که انسان میگوید ای کاش خاک بودم! اولین بار در یمانی موعود سید احمدالحسن (ع). پدیدار شد.
ادامه مطلب...

خاک با دیدن و دستوپنجه نرمکردن با این موانع زرنگتر و پرقدرتتر میشد و بهاصطلاح پوست عوض میکرد.
خیال نکنید که موانع هم ساده در مسیر میآیند. خیر! بلکه برعکس، موانع در لباسهای متفاوت ظاهر میشوند و چه بسا در ابتدا کسی به آن توجهی نمیکند و یا او را به سخره و بازی میگیرد؛ اما بهتدریج جای خود را پیدا میکنند و بزرگ میشوند و به هدفشان که نابودی خاک و حیات است نزدیک و نزدیکتر میشوند.
در این مقابله معلوم نیست چه کسی قرار است پیروز شود؛ ولی این معلوم است که هر دو میخواهند زنده باشند و زندگی کنند؛ هرکس هم برای زندهماندن و زندگی خود بهایی پرداخت خواهد کرد.
البته هر دو میدانند برای بیداری و زندگی باید بها داد؛ اما چه مقدار؟
برای خرید یک لباس نیاز نیست میلیونها تومان هزینه کرد؛ بلکه باهوش کسی است که به جنس لباس با قیمت مناسب توجه کند. آفت و خاک هم از این قانون و دلیل عقلی تبعیت میکنند و میدانند که پرداخت هزینۀ هنگفت لزوماً زندهماندن را رقم نخواهد زد. این باهوشبودن و بصیرت است که زندگی را دسترس تو قرار خواهد داد.
کار آفت، ایجاد مانع و مأیوسکردن خاک است و اصلاً گمان نکنید که تنهاست؛ او هم مانند خاک نیروهای زیاد و تربیتشدهای دارد و خواهان نابودی خاک است. اگر خاک بمیرد و نابود شود دیگر نمیتوان محصولی را روی آن به عمل آورد و پرورش داد و مردم به این نوع خاک میگویند خاک مرده، و هیچ ارزشی ندارد.
خاک میلیاردها سال زندگی کرد و در این مسیر صدها آفت را دید و در هر بار بر سر دوراهی قرار میگرفت که تسلیم شود و بمیرد یا راهی را انتخاب کند و رشد کند.
قرار است خاک رشد کند؛ قرار است خاک تربیت شود و سپس تربیت کند و پرورش دهد. خاک نمیخواهد بمیرد این را خود خاک در طول تاریخ برایمان نقل کرده است. میلیاردها سال است که این کرۀ خاکی در حال چرخش است و به مسیرش ادامه داده و این یعنی خاک خواهان زندگی و آزادی است و بهایش را هم پرداخته و اگر نیاز باشد باز هم میپردازد؛ ولی این آفتها هستند که هنوز موفق به برتری نشدهاند؛ بر روی همین خاک زندگی میکنند و با خاک مقابله میکنند. عجب داستانی است این مقابلۀ آفت با خاک.
کاش کسی بود به آفت میفهماند که نمک خاک را میخوری و با وجود خاک تو زندهای؛ پس چرا تصمیم به نابودی خاک گرفتهای؟ خاک به تو زندگی داده اما تو در فکر نابودکردن او هستی. اگر خاک نابود شود آفت هم نابود خواهد شد؛ آفت به این دلیل آفت است که منع هدف کند؛ وقتی هدفی نیست، منطقی است که منع یا آفتی نباشد.
آفت، وظیفهاش جلوگیری از تحقق است؛ پس خاک اگر بمیرد آفت هم خواهد مرد. آفت را با خاک مرده چهکار؟
این خاک آفت زد ولی آفت را، با استمرار در هدفش کنار زد؛ در واقع آفت از بین نرفت؛ بلکه در آن لحظه شکست خورد و برای تجدیدقوا عقبنشینی کرد.
راستی!
کاش کسی باشد که به خاک بگوید این قدمت زندگی و حیات، تو را مغرور نکند. کاش بفهماند که اگر آفتها نبودند که تو نیازی به تحقق هدف نداشتی. در همان لحظه به وجود آمدی و نیازی به رشد نداشتی؛ چراکه هیچکسی جز تو نبود.
این آفت است که به تو هدف داده است؛ این آفت است که تو را بزرگ کرده؛ این آفت است که باعث شده تو پوست عوض کنی و قدرتمند شوی و مسیرت را مشخص کنی و حرکت کنی؛ پس آفت برای تو یک نعمت است؛ آفت، امتحانی برای سنجش توست. تو باید آفت و آفتها را کنار بزنی و به هدفت برسی؛ نه اینکه در خودت غوطهور شوی و مثل یک آفت، آفت شوی.
امروزه همه شاهد یک آفت دیگری هستیم که در طول تاریخ کم نداشتیم.
این آفت برای رشد ما آمده، اما خودش نمیداند. این آفت برای محققکردن اهدافمان آمده، اما خودش غافل است. این آفت مسیر درست را به ما نشان میدهد و میگوید اگر تسلیم شوی مرگ بهسراغت خواهد آمد و تو هم یک آفت خواهی شد؛ پس اگر میخواهی زنده باشی باید مسیر حیات و زندگی را در پیش بگیری و پیش بروی. اگر سخن آفت را نفهمیدیم در حقیقت مردهایم و آفت بر ما پیروز شده است.
امروز نام این آفت را کووید۱۹ یا همان کرونا گذاشتهاند که قرار است مسیر ما را به ما نشان دهد. دورۀ نسبتاً طولانی و با مرگ یا بهخطرافتادن انسانها و ایجاد ترس و دلهره در قلب آنها و متزلزلکردن اقتصاد و معیشت مردم همه و همه دستبهدست هم داده که مسیر را به ما انسانها نشان دهد.
یک مطلبی را یادآور میشوم که وجود آفت برای خاک، بیدارکردن خاک بوده تا خاک بفهمد ضعیف است و ممکن است با یک آفت ریز نابود شود و این ویروس کوچک که نامش جدید است و ذاتش کهنه، برای بیداری ما آمده و خواهان روشنکردن بصیرت و مسیرمان است.
اما کدام مسیر؟
مسیری که با اولین خلقت نبی خدا در زمین مشخص شد. مسیری که خالق خاک در ابتدای خلقت به او یادآور شد و علت خلق خاک بهخاطر پدر خاک بوده و او توسط این پدر است که تربیتشده و به تکامل رسیده و رشد کرده است.
خاک بهخودیِخود علم این را ندارد که با آفت جدید چگونه مقابله کند و مسیر زندگی را انتخاب و بتواند بر ترس خود غلبه کند و تسلیم آفتها نشود و در آخر آفتزده نگردد.
این پدر اوست که به او یاد داده و همیشه پشتوانۀ او بوده و او را تربیت و هدایت کرده است. این ابوتراب است که در هر زمان بهخاطر خاک آمده و زندگی خود را فدای خاک کرده که او را زنده نگه دارد.
این ابوتراب است که میداند این آفتها چیست و باعث جلوگیری از آفتزدگی خاک میشود. این ابوتراب در قالب یک کشاورز ماهر و داناست که راه مقابله با آفتها را میداند.
چرخۀ حیات و زندگانی از آمدن و برگشت حرف میزد که قرآن میگوید: (انا لله و انا الیه راجعون) در این چرخه، زندگی خاک و آفت با هم ادغام شده است و خاک باید بداند که به پدر خود رجوع کند که او جز خیرخواهی چیز دیگری نمیخواهد.
آفت امروز مثل آفتهای دیروز به ما نشان داده که هیچکس قادر نیست و در مقابلهکردن ناتوان است و باید هزینههای زیادی را متحمل شود. همۀ این مصیبتها و سرگردانی و ندانستن و نتوانستن، بهدلیل فراموشکردن پدر یا همان کشاورز دلسوزی است که خواهان رشد و پرورش گیاه بر خاک است نه خواهان نابودی و مرگ.
آفت امروز، همه را درگیر کرده است، چه پولدار و چه فقیر، چه پیر، چه جوان، و به همه با صدای رسا میگوید که توان مقابله با من را ندارید و برای مقابله بهصورت تنها باید هزینههای زیادی را متحمل شوید، ولی پیروز نخواهید شد؛ در نتیجه باید قلباً و منطقاً بفهمیم که این ابوتراب است که میتواند ما را از آفتزدگی نجات دهد و باعث رشد و تکامل ما شود. فقط این را باید بدانیم که ما بهخاطر ابوتراب است که زندهایم و نفس میکشیم.
یادمان باشد، آفت برای بیدارکردن خاک آمده، پس اگر خاکی از خود غافل شود، آفت او را در برمیگیرد و بهسوی مرگ میکشاند؛ بنابراین برای عدم آفتزدگی و دوربودن از آفت، باید بیدار و هوشیار و گوش به دهان پدر بود؛ در غیر این صورت اگر خاکی شکست بخورد، آفتزده خواهد شد و این آفت است که در آخر میگوید: (یا لَیتَنا کُنتُ تُراباً) (ای کاش ما خاک بودیم).
هفته نامه شماره ۹۶ را در اینجا بخوانید
نوشته روزی که انسان میگوید ای کاش خاک بودم! اولین بار در یمانی موعود سید احمدالحسن (ع). پدیدار شد.
ادامه مطلب...